منتظر باشید تا صفحه کامل بارگذاری شود
غیرفعال کردن حالت بارگذاری
×

مشاهده خبر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ، زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ، سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

* پیامبر اکرم ( ص ) :
هر ارتباطی با نامحرم داشته باشید ، با محارم شما همون ارتباط رو خواهند داشت .

* امام صادق علیه السلام :
در برخورد با زنان مردم عفت بورزید ، تا دیگران نسبت به زنان شما خویشتندار و عفیف باشند .

* امام علی علیه السلام :
پوشیدگی زن به حالش بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد.

*یادت باشه روبروت مرگ انتظارت رو می کشه و از بالا سر هم خدا نگات می کنه .

***
تجربه ثابت کرده که :
* دوستی قبل از ازدواج فرصت ازدواج بهتر رو از شما میگیره .
* اغلب مردای هرزه و چشم چرون از دخترای چادری و موقر بیزارن ! پا نمی دن آخه !!!!!
* دخترهای محجبه فرشته هایی هستن که قسمت هر کسی نمیشن
* اگه عاقلانه انتخاب کنی ، می تونی عاشقانه زندگی کنی
* مرد و زن نامحرم نمی تونن با هم دوست باشند یا حتی به مدت طولانی هم صحبت باشند ولی از هم تاثیر نپذیرند .
* دوستی به قصد ازدواج اشتباه بزرگیه . اونایی که به این روش ازدواج کردند و حس می کنن که خوشبخت هستند می تونن مطمئن باشن که اگه بچه هاشون به همین روش ازدواج کنن ، ازدواج موفقی خواهند داشت ؟
* آساینده ترین آسایش، نا امیدی از مردم است . ( امام جعفر صادق علیه السلام )

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

در مقاله ی قبل خواندیم که حضرت ، نام افراد را به نیکویی ادا کرده و بیان شد که ایشان پدرشان را با دو لفظ ابتا و ابه صدا می کردند و تاثیر ان نیز به مادران عزیز در زندگی گوشزد شد.

ب) ایشان همسرشان را چگونه صدا می کردند؟!

در زندگی  مشترک حضرت فاطمه(س) با  حضرت علی(ع) عبارات و کلمات محبت آمیز بسیاری دیده میشود. حضرت فاطمه (س) با الهام از دستورات الهی و با دارا بودن درک صحیح از روابط زن و شوهر، همواره به همسر بزرگوارش عشق ورزیده و ایشان را مورد محبت قرار می دادند و در کلام خود علاقه و احترام را توأماً در نظر داشتند؛ گاهی ایشان را با کنیه ی اباالحسن صدا کرده و گاه ایشان  را یابن عمّ پسرعمو .... خطاب می نمودند: جزاک اللهُ عنّی خیرَ الجزاء یابن عم رسول الله. (۱)

استفاده از نام مناسب و القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث روابط مثبت و ایجاد محیطی آکنده از صمیمیت شده و سبب پیدایش زمینه ی عکس العمل و رفتاری، مناسب در طرف مقابل می شود. حضرت علی(ع)  در این باره می فرمایند:

اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیل الجواب(۲)؛ خطاب هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.

 حضرت فاطمه(س)، در مقام اظهار محبت و علاقه به امام علی(ع) میذفرمودند: روحی لروحکَ الفدا و نفسی لنفسکَ الوقاء یا اباالحسن(۳)؛ علی جان، روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو.

لذا وقتی زنی به شوهرش می گوید : جانم فدایت،عمرمن،زندگی من و....
این زن پیرو مکتب فاطمیه است و هرگز به مهملات دیگران که می گویند این عمل باعث گستاخی همسرت میشود ، گوش نمیدهد!

نکته ای که از عبارات بالا دریافت میشود این است که ، صمیمیت یعنی  ابراز علاقه ی همراه با احترام ! بنابر این ، شیوه ای که این روزها بر زندگی افراد حاکم شده و و زن و مرد حتی در انظار عمومی یکدیگر را به اسم کوچک و بدون هیچ پسوندی بکار میبرند ، و این عمل را نشانه ی صمیمیت می دانند ! یک باور غلطی است که ریشه در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما ندارد.زیرا  محصول صمیمیت آرامشی است که در روابط دو انسان حاکم میشود و این ارامش به صرف ابراز علاقه ی تنها نیست و انسان وقتی علاقه را با احترام از فرد مقابلش دریافت می کند احساس ارامش و امنیت خوبی به او دست می دهد.

کلید آرامش، انضباط، استحکام و صمیمیت خانواده به دست زنان است و به دنبال آن موفقیت و آسودگی خاطر مرد نیز، به نوع رفتار و برخورد زن درون خانه بستگی دارد. بهترین و جامع ترین اسوه در این زمینه، حضرت فاطمه(س) است.

عشق و محبت توأم با احترام به همسر؛ از اهداف مهم در ازدواج، آرامش و رابطه ی محبت آمیز میان زوجین است، برقراری روابط عاطفی، نقش مهمی در استحکام خانواده و حسن رابطه و سازگاری زن و شوهر دارد.(۴)

خداوند در آیه ی ۲۱سوره ی روم، به اصل وجود عشق و احساس محبت متقابل بین زن و شوهر اشاره فرموده:

از نشانه های خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد.

یکی از عوامل مهم در ایجاد  عشق و محبت میان همسران ،بیان و اظهار آن است. چه بسا کسانی که در قلب محبت فراوانی نسبت به همسرشان دارند، ولی توانایی ابراز آن را ندارند. در  در حالی که گفتن جملاتی که حاکی از محبت زوجین نسبت به هم است در رفع بسیاری از تردیدها و سوء ظن ها مؤثر و بر میزان محبت آنان می افزاید: ائمه معصومین، هم به ابراز علاقه به همسر تأکید نموده اند و در سیره ی عملی ایشان این امر در موارد متعددی به چشم می خورد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: وقتی مرد به زن خود با محبت می نگرد و زنش نیز به او با مهر نگرد، خداوند به دیده ی رحمت به آن ها نگاه می کند.(۵)

آقا و خانم عزیز اگر به دنبال ایجاد ارامش در زندگی خود هستید و ارزویتان این است که به هنگام ناراحتی ها ، دیدن روی همسرتان غمها را از یادتان ببرد ! بیایید با او صمیمی شوید! و اولین گام برای برای ایجاد صمیمیت این است که اورا با علاقه و احترام صدا بزنید .

وقتی اهل بیت چنین صدا میزدند چرا ما از ایشان عقب افتاده و خجالت کشیدن را بهانه می کنیم ؟!!!

ادامه دارد...

موفق باشید

...........ً
۱). بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۹۲
۲). هاشم رسولی محلاتی، غررالحکم، ص ۴۳
۳). حائری مازندرانی، مهدی، کوکب الدری، ج ۱، ص ۱۹۶
۴).http://www.hawzah.net/fa/Magazine الگوی های رفتاری حضرت زهرا ( س) در خانواده
۵)۰ نهج الفصاحه،                    تذکر:مطالب مذکورازسایت خانواده برتر میباشد           
پژوهشی قرآنی در خصوص جایگاه خانواده در اسلام
سید اسحاق حسینی کوهساری

چکیده

نگارنده پس از بیان مقدمه‏ای در باب اهمیت خانواده در اسلام، اصولی همچون قداست نهاد خانواده و نقش محوری خاندان پاک و ناپاک و قداست اصل ازدواج یا کانون مقدس آرامش و مهر را با استناد به آیات و روایات بررسی کرده و در ادامه به بررسی ازدواج در ابعاد مختلف پرداخته و دراین راستا مباحثی از قبیل ازدواج عامل آرامش و ایجاد سکینه، ازدواج عامل حفظ کرامت انسانی، ازدواج دریچه‏ای از منظر آیات و روایات بحث شده است.

واژگان کلیدی:

خانواده، حقوق، خاندان، قداست ازدواج، سکینه و آرامش، کرامت انسانی، بهداشت روانی، برکت.

مقدمه

جامعه بزرگ انسانی از واحدهای کوچک‏تری شکل می‏گیرد که قدیمی‏ترین و طبیعی‏ترین آن خانواده است که از آغاز زندگی بشر وجود داشته است. خانواده هسته مرکزی اجتماع است که کانون حفظ سنن ملی و مرکز رشد عواطف و احساسات است. این واحد همانند سنگ بنای اول ساختمان اجتماع است که هر چه از استحکام بیش‏تری برخوردار باشد، به استحکام بیش‏تر جامعه منجر خواهد شد.
لذا خانواده در حفظ و گسترش قدرت ملی و از آن سو انحطاط تباهی ملت‏ها نقش اساسی دارد؛ چنان که به لحاظ اهمیت خانواده در اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است:
»از آن جا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است همه قوانین و مقررات و برنامه‏ریزی‏های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد« )اشرفی، 1375، ص 15).
از نظر روان‏شناسی نقش خانواده غیرقابل انکار است؛ زیرا از ده حادثه اول فشار روانی شش حادثه آن بحران خانواده است؛ بحران‏هایی مانند مرگ همسر، جدایی و طلاق جدال خانوادگی، مزاحمت منسوبان نزدیک و... در جدول »هولمز و راهه« ازدواج بعد از مرگ همسر از نظر تأثیر و فشار روانی بالاترین درجه را دارد و 74 درصد قربانیان حمله قلبی قبل از ابتلا به حمله قلبی، بحران خانوادگی داشته‏اند )پاول، 1377، ص 24-30 و شفر، 1377، ص 179).
مرگ همسر که درجه 100 را در درجه هولمز دارد، پس از زندگی طولانی 200 ساله با فوت یکی، دیگری در طول 15 ماه پس از مرگ یا به مرگ و یا به بیماری طولانی دچار می‏شود )شفر، 1377، ص 177).
کودکان نیز با از دست دادن والدین غمگین، ترسو، خشمگین ... و برای مراقبت از خود اضطراب دارند )دیماتو، 1378، ج 2، ص 728).
نقش مثبت خانواده در این است که موجد نظام حیاتی عاطفی و حیاتی در سلامت روانی و مقاومت در برابر فشار روانی مؤثر است. بر اساس پژوهش »لئوناردسایم« افرادی که با دیگران تماس نزدیک ندارند، در مقایسه با کسانی که معاشرت بسیار دارند دو تا سه برابر بیش‏تر می‏میرند؛ حتّی میمون وقتی در برابر افعی قرار می‏گیرد، پیش از زمان رویارویی گروهی از خود عصبانیت و بی‏قراری نشان می‏دهد. بدین سبب خانواده سنتی که اساس آن بر صمیمیت و نزدیکی بیش‏تری استوار است برای اعضای خود مصونیت بیش‏تری می‏آورد.
تحقیق درباره زندانیان جنگ ویتنام نشان می‏دهد که ارتباط بین زندانیان حتی با علامت رمز از عوامل بقای آنان بوده است )شفر، ص 175-195 - 162-173 ؛ فرانکل، 1354، ص 21؛ شاملو، 192-194).
در پژوهشی دیگر مربوط به زنان بیوه جوان دریافته‏اند که حمایت‏های اجتماعی والدین، به ویژه حمایت عاطفی آن‏ها از فرد، در برابر فشار ناشی از فقدان همسر به بهترین وجه از آن‏ها حفاظت می‏کند )دیماتو، 1378، ص 590-593).
با توجه به مقدمه فوق، پژوهش پیش رو درصدد تحقیق و بررسی منزلت و جایگاه خانواده در قرآن و به تبع آن در روایات است. در این تحقیق درصدد پاسخ‏گویی به پرسش‏های زیر در امر خانواده شدیم:
1. منزلت خانواده در قرآن با نگرش سنت گرایانه محض است یا بر اساس اصول و اهداف مشخص ترسیم شده است؟
2. آیا خانواده جدای از جنبه فردی و اجتماعی از جنبه تقدس برخوردار است؟
3. آیا خانواده به عنوان یک نهاد خاصی در تأثیرگذاری مثبت یا منفی از استقلال و اصالت برخوردار است؟
4. نگرش قرآن در تشکیل خانواده بر چه اصولی استوار است؟
در این تحقیق پس از بررسی آیات و روایات به اصول زیر رهنمون شدیم.
اصل قداست خانواده و اصل نقش محوری خاندان پاک و ناپاک و اصل ازدواج با کانون مقدّس مهر... و دقت در آیات قرآنی نشان داد که اصل ازدواج جنبه‏های مختلفی داشته و تأثیر چند جانبه‏ای از آن انتظار می‏رود.
نقش ازدواج در ایجاد آرامش و امنیت، تأثیر ازدواج در حفظ کرامت انسانی.
بهبود وضعیت مادی، استمرار و بقای نسل، بهداشت روانی یا مصونیت از گناه از جمله ابعاد مورد مطالعه در این بررسی بوده است که در ادامه به ترتیب به آن‏ها پرداخته خواهد شد.

1- قداست نهاد خانواده

قرآن کریم پس از فرمان به پرستش خداوند و نهی از شرک ورزیدن، به احسان و نیکی کردن به پدر و مادر فرمان می‏دهد: »وَاعْبدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکوُا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحْساناً؛ خدا را بپرستید و به او شرک نورزید و به پدر و مادر خود احسان کنید« )نساء، 36). نظیر آن آیه »و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احساناً؛ هیچ چیز را شریک خداوند قرار ندهید و به والدین خود احسان کنید« )انعام، 151) و آیه دیگر که می‏فرماید: »وَ قَضی رَبُّکَ اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاَّ اِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحْسانَا؛ پروردگارت حکم کرده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید« )اسراء، 23).
گستره جنبه تقدس بخشی به پدر و مادر در اسلام به حدی بود که این توهم پدید آمد که پدر و مادر حتی می‏توانند فرزند را از پذیرش حق ممانعت نمایند و کمکشان کنند تا در شرک باقی بمانند )طباطبایی، 1393 ف، ج 16، ص 104). خداوند برای رفع توهم در این آیه چنین می‏فرماید: »وَ اِنْ جاهَداکَ لِتُشرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما؛ ولی اگر پدر و مادر تلاش کردند تا به من از روی جهل شرک ورزی، دیگر از آنان اطاعت مکن« )عنکبوت، 8).
ولی در آیه دیگر ذیل این معنا دستور می‏دهد: »وَ صاحِبْهُما فِی الْدُنیا مَعْروُفاً؛ و در دنیا با آن‏ها به نیکی رفتار کن.« )لقمان، 15) طبیعی است پدر و مادری که اصرار به شرک ورزیدن فرزند دارند، در شرک خود پابرجا هستند، در عین حال پس از دستور ترک اطاعت از آن‏ها در شرک ورزیدن به خداوند، بلافاصله احترام و نیکی کردن به والدین را سفارش می‏دهد که مبادا حرمت پدر و مادر و خانواده شکسته شود )طباطبایی، 1393 ف، ج 16، ص 216).
قرآن کریم در آیه‏ای دیگر، با تعبیری جالب توجه شکر والدین را در کنار شکر به خداوند قرار داده و با یک فعل، سپاسگزاری نسبت به خداوند و والدین را دستور می‏دهد: »اَنِ اشْکُرْلِی وِ لِوالِدَیْکَ؛ مرا و پدر و مادرتان را سپاس‏گزارید.« )لقمان، 14).
در آیه دیگر، ضمن یادآوری رنج مادر، لزوم حق‏شناسی از او را متذکر شده، می‏فرماید: »حَمَلَتْهُ اُمَّةُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً؛ مادرش با اکراه و ناراحتی او را حمل کرد و با ناراحتی او را بر زمین گذاشت )زایمان کرد(« )احقاف، 15).
این مضمون در آیه دیگر نیز عنوان شده است: »حَمَلَتْهُ اُمُه وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِی عَامَیْنِ اَنِ اشْکُرْلِی وَ لِوَالِدَیْکَ« )لقمان، 14).
در این دو آیه دوران حاملگی و تولد فرزند و دو سال شیر دادن مادر که از شیره جان خود، فرزند را تغذیه می‏کند متذکر می‏شود. علاوه بر این، در دوران حاملگی حالت »ویار« یکی از سخت‏ترین حالات مادر است که هر چه جنین رشد می‏کند مواد بیش‏تری از جان مادر می‏گیرد. این حالت روی استخوان و اعصاب و روان مادر تأثیر می‏گذارد به طوری که گاه خواب و خوراک و استراحت و آرامش را از او می‏گیرد و حتی گاه جان مادر بر سر فرزند از بین می‏رود. )جمعی از نویسندگان، ج 21، ص 326).
قرآن حتی در بحث انفاق و کمک به دیگران، کمک به پدر و مادر را در صدر قرار داده است، )طباطبایی، 1393 ف، ج 2، ص 68) و می‏فرماید: »قُلْ ما اَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلْلِوالدِیْنِ وَ الأَقْرَبِیْنَ؛ آن چه را صرف دیگران می‏کنید در گام اول برای والدین و نزدیکان مصرف کنید« )بقره، 215) و حتی سفارش می‏کند که اگر علائم مرگ در خود دیدید، برای والدین پس از مرگ وصیت کنید: »کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذَا حَضَرَ اَحَدَکُمْ اَلْمَوتَ اِنْ تَرَکَ خَیَراً الْوَصِیةَ لِلْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبِینَ بِالْمِعروفِ؛ بر شما این وظیفه نگاشته شده که هر یک از شما هنگامی که مرگش فرا رسید اگر بخواهد از خود مالی بر جای نهد چیزی را برای والدین و نزدیکان خود به گونه‏ای خوب وصیت کند« )بقره، 180).
همچنین سفارش قرآن آن است که وقتی والدین به سن پیری و از کار افتادگی رسیدند و به سرپرستی و صبر و حوصله بیش‏تری نیاز دارند، فرزندان اظهار خستگی نکنند و در برابر آن‏ها از واژه "اف" استفاده نکنند: »وَ قَضَی رَبُّکَ اَلاّ تَعَبُدُوا اِلاَّ اِیَّاهُ وَ بِالوالِدَیْنِ اِحْساَناً، اِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اَحَدَهُمَا اَوْ کِلاَهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنَهَرَهُما وَ قُلْ لَهُما قَولاً کَرِیمَاً وَ اخْفِضْ لَهُما جَنَاحَ الَّذلِّ مِنَ الْرَحْمَةِ وَ قُلَ رَبِّ ارْحَمَهُما کَمَا رَبَّیَانیِ صَغیراً؛ پروردگار تو فرمان داد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید و چون به پیری رسیدند، با ایشان به درشتی و به دور از ادب سخن مگو، بلکه سخن با آن‏ها آمیخته با احترام باشد و از روی لطف و رأفت در برابر آن دو تواضع و فروتنی کن و دعاگویشان باش، بگو: پروردگارا! من و والدین مرا مورد لطف قرار ده چنان که از کودکی مرا پرورش داده‏اند« )اسراء، 24-23).
امام صادق)ع( در تفسیر این آیه فرمود: »لَوْ عَلِمَ اللَّهُ شَیئَاً هُوَ اَدْنیَ مِنْ اُفٍّ لَنَهیَ عَنهُ وَ هُوَ مَنْ اَدْنَی العقوقِ وَ مَنِ الْعُقُوقٍ اَنْ یَنْظُرَ الرَجُلُ الِیَ وَالِدَیهَ فَیَحِدَ اَلنَظَرَ اِلَیهِ؛ اگر چیزی کم‏تر از »اف« گفتن وجود داشت خداوند از آن نهی می‏کرد و این حداقل بی احترامی نسبت به پدر و مادر است و از جمله مخالفت و بی احترامی به پدر و مادر نگاه تند و غضب‏آلود نسبت به آنان است« )حویزی، 382 ف، ج 3، ص 149).
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه می‏فرماید: آیات دلالت بر این دارند که عاق والدین از بزرگ‏ترین و عظیم‏ترین گناهان بعد از شرک به خداوند است، زیرا اجتماع انسانی و بقای نسل جز به بقای خانواده نیست که بر اساس مودت و رحمت شکل می‏گیرد... و با سست شدن خانواده، جامعه از افرادی شکل می‏گیرد که نه قرابتی بین آن‏هاست و نه اثری از رابطه رحم در بین آن‏ها باقی خواهد ماند و در نتیجه جامعه آن‏ها متفرق شده، سعادت دنیا و آخرت از آن‏ها رخت بر می‏بندد )طباطبایی، 1389 ف، ج 7، ص 374).
در رسالةالحقوق امام سجاد)ع( آمده است: »... و اما حق مادر بر تو این است که بدانی او تو را حمل کرد به نحوی که هیچ کس دیگری حمل نمی‏کند و از ثمره قلبش به تو داده است که احدی چنین نمی‏کند و جمیع جوارح تو را سیراب کند و برهنه باشی تو را بپوشاند. در حالی که خود در آفتاب باشد، تو را سایبان باشد و خواب را برای تو کنار بگذارد و در سرما و گرما برای تو صرف وقت کند و تو قدرت بر تشکر او نداری مگر به کمک و توفیق الهی؛ و اما حق پدرت بر تو آن است که بدانی او ریشه و اصل توست؛ اگر او نبود، تو نبودی...« )قپانچی، 1411 ق، ج 1، ص 475).

2- نقش محوری خاندان پاک و ناپاک

قرآن کریم علاوه بر تقدس بخشی به والدین، به نقش موثر دودمان و تبار توجه نموده، به صورت تمثیل چنین بیان می‏کند: »أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ × تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ × وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ؛ آیا ندیدی که چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزه‏ای تشبیه می‏کند؟ درختی که ریشه آن در زمین استوار و شاخه‏های آن در آسمان است و میوه‏های خود را در هر زمان به اذن پروردگارش می‏دهد و خداوند برای مردم مثل‏ها می‏زند، شاید متذکر شوید و هم چنین کلمه خبیثه را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از زمین برکنده شده و قرار و ثبات ندارد« )ابراهیم، 25 -24).
در این تمثیل قرآنی با قرار دادن درخت پاک در مقابل درخت ناپاک، درخت پاک را در حال رشد و نمو نگریسته که دارای اصل و فرع و ریشه و ساقه و برگ است که ریشه آن ثابت و استوار است و شاخه‏هایش سر به آسمان دارند، نه درخت بی ثمر، و کلیه میوه‏هایش در هر زمان در دسترس است.
ولی در مقابل، درخت ناپاک همانند درخت بی ریشه است که در برابر حوادث و تندباد نمی‏تواند مقاومت کند و قرار و ثباتی ندارد و به گوشه‏ای پرتاب می‏شود.
در این تقابل، در وصف شجره طیبه، به تفصیل از ریشه، شاخه و برگ میوه سخن می‏گوید، ولی در شجره خبیثه به این بسنده می‏کند که بی ریشه است و قرار ندارد؛ زیرا درخت بی ریشه موجودیتی نمی‏یابد تا از شاخ و برگ و بار آن سخن گفته شود.
گرچه برخی از مفسرین مقصود از شجره طیبه را کلمه توحید یا اوامر و نواهی الهی و یا شخص مؤمن تفسیر کرده‏اند )طبرسی، 1339 ش، ج 6 - 5، ص 312) با توجه به وسعت مفهوم و محتوای کلمه طیبه و تمثیل و روایات موجود در منابع شیعه و سنت، آیه گویای دودمان عترت است که پیامبر)ص( ریشه این درخت است و حضرت علی)ع( فرع آن و حضرت زهرا)س( بدنه درخت است و فرزندان فاطمه میوه آن و شیعیان علی )ع( برگ‏های آن هستند، و در روایت دیگر از پیامبر )ص( آمده است که مردم از درختان متفاوت آفریده شده‏اند و من و علی از یک درخت هستیم. در مقابل، مقصود از شجره خبیثه در روایات دودمان بنی امیه مطرح شده‏اند )حویزی، 1411 ق، ج3 و 2، ص535 - طبرسی 1339 ق، ج 5، ص 312) در قرآن در ضمن تمثیلی دیگر از آن‏ها به شجره ملعونه تعبیر نموده است: »وَ مَا جَعَلْنَا الرُؤیَا الّلتیِ اَرَیْناکَ اِلاّ فِتْنَةَ لِلناسِ وَ الشَّجَرَةُ الْمَلْعوُنَةَ فیِ الْقُرانِ؛ ما آن رؤیاهایت را که به تو نشان داده‏ایم فقط برای آزمایش مردم بود و هم چنین شجره ملعونه‏ای را که در قرآن ذکر کرده‏ایم« )اسراء، 60).
مفسرین شیعه و سنت در شان نزول این آیه نقل کرده‏اند که پیامبر در عالم خواب دید میمون‏هایی بر منبر او بالا و پایین می‏روند. پس از نزول این آیه کم‏تر می‏خندید و بسیار اندوهگین بود و می‏فرمود: این خواب گویای حاکمیت بنی امیه است که بالای منبر من می‏روند و بر مردم حکومت می‏کنند.
سیوطی در درالمنثور ذیل این آیه از عایشه نقل می‏کند که خطاب به مروان حکم گفته است: »سَمِعْتُ رَسوُلُ اللَّهِ یَقوُلُ لاِبیِکَ وَجَّدِکَ اَنَّکُم الشَجَرَةُ الْمَلعوُنَةَ فیِ الْقُرانِ؛ از پیامبر )ص( شنیدم که فرمود: مقصود از شجره ملعونة در قرآن پدر و جدت هستند.«
در قرآن علاوه بر پیامبران، از خاندان آن‏ها به عنوان خاندان برگزیده یاد شده که گویای تأثیرنقش دودمان در سرنوشت انسان‏ها و نسلهاست، و دودمان‏های نیکوکار و بدکار را عنوان می‏کند؛ همانند دودمان آل عمران )آل عمران، 33) آل ابراهیم )ع( )نساء، 54) دودمان یعقوب)ع( )مریم، 9 و یوسف، 6) و دودمان داود)ع( )نساء، 13) و دودمان موسی)ع( )بقره، 248).
در سوره آل عمران آیه 34 آمده است: »ذُرِیّةً بَعَضَها مِنْ بَعْضِ« یعنی همه پیامبران از یک ذریه و خاندان پاک هستند و در زیارت وارث از امام صادق)ع( آمده است: »اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنتَ نوُراً فِی الأَصْلاَبِ الشامخَه وَ الأَرحاَمِ الُمطَهَرةِ لَمْ تَنَجِّسْکَ الْجاهِلیُة بِاَنْجاسِهَا؛ شهادت می‏دهم تو در اصلاب بزرگواران و رحم‏های پاکان بوده‏ای و ناپاکی جاهلیت دامنگیرتان نشده است« )شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان(.
قرآن کریم در مقابل دودمان پاک از دودمان ناپاک نیز به عنوان مظهر شر یاد می‏کند، همانند دودمان فرعون که قوم بنی اسرائیل را به انواع عذاب شکنجه می‏کردند)بقره، 50 -49 و اعراف، 130 و 141) که با توجه به ذیل آیه 54 از سوره انفال - همه آن‏ها ستمگر بودند )کُلٌ کَانَوا ظَالِمیِنَ(.
همچنین در زیارت عاشورا به نقل از امام صادق)ع( دودمان ناپاک آل زیاد و آل مروان و قاطبة بنی‏امیه مورد لعنت الهی قرار می‏گیرند: »وَ لَعَنَ اللَّهُ الَ زِیَادٍ وَ اَلَ مَرَوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنی اُمَیَّه قاطِبَةً« که "رگ رگ است این آب شیرین آب شور".
این‏که پیامبر در وصیت خویش دودمان و عترت خود را به عنوان ثقل اصغر در مقابل ثقل اکبر قرآن قرار می‏دهد و تمسک به آن را توصیه می‏کند: »اِنّی تارِکٌ فِیَکُمُ الثِقْلَینِ کِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتی«؛ بر این اساس است که اهل بیت و عترت او شجره طیبه‏ای است که خداوند آن‏ها را از هر پلیدی و گناه پاک فرموده است: »اِنّمَا یُریِدُ اللَّهُ لِیَذْهِبَ عَنْکُمُ الرِجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً؛ خداوند اراده می‏کند پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد« )احزاب، 33). مفسرین شیعه و سنت، اهل‏بیت را براساس حدیث اصحاب کساء پیامبر)ص( و علی)ع( و فاطمه)س( و حسن)ع( و حسین)ع( تفسیر کرده‏اند و حاکم نیشابوری در شواهد التنزیل روایات مربوطه را به طرق مختلف و متعدد از منابع مختلف گردآوری نموده است )نیشابوری، ج 2، ص 21).
در حقیقت مفهوم آیه همان چیزی است که در زیارت جامعه کبیره به آن اشاره شده است: »عَصَمَکُم اللَّهُ مِنَ الَزّلَلِ وَ آمَنَکُمَ مِنَ الفِتَن وَ طَهَّرکُمْ مِنَ الْدَنَسِ وَ اَذْهَبَ عَنْکُمُ الْرِجسَ وَ طَهَّرکُمْ تَطهیِراً؛ خداوند شما امامان را از لغزش‏ها حفظ کرد، از فتنه‏ها در امان داشت و از آلودگی‏ها پاک ساخت و پلیدی را کاملاً از شما دور کرد و تطهیر نمود« )شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان(.
تأثیر دودمان و خانواده بر نسل‏های بعدی با گسترش علوم تربیتی بویژه بحث گسترده »وراثت یا عوامل ژنتیکی« امروزه غیر قابل انکار است که انسان وارث خصوصیات اخلاقی و روحی و جسمی نیاکان خویش است. وراثت به یک معنا همانندی فرع با اصل خویش در ویژگی‏ها و خصوصیات ظاهری و هوشمندی است. در این باب روایت رسایی از امام باقر)ع( وارد است:
»در زمان رسول خدا مردی از انصار نزد پیامبر شکایت کرد که همسر من دختر عموی من است و فرزندی سیاه پوست آورده است که به نژاد سیاهان حبشی شباهت دارد؛ در حالی‏که من و همسرم و نیاکان من سفید پوست هستیم. پیامبر اندکی صبر کرد و از زن صحابی توضیح خواست. زن هم به طهارت و پاکی خود سوگند یاد کرد. پیامبر )ص( خطاب به شوهر زن فرمود: بین هر انسان تا حضرت آدم)ع( نود و نه عِرْق وجود دارد که در ساختمان فرزند فعالیت دارند و فرزند شبیه یکی از آن عِرق‏هاست و این بچه سیاه پوست شما از عِرق‏های دور دست است که در اجداد و اجداد اجدادتان سابقه دارد، کودک را بگیر که فرزند توست« )شیخ حر عاملی، ج 5، ص128).
در قرآن در داستان حضرت موسی)ع( و خضر آمده است که حضرت خضر)ع( با کمک حضرت موسی)ع( دیوار مشرف به خرابی را تعمیر نمودند. در پاسخ سوال حضرت موسی)ع( فرمود: »وَ اَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَینِ یَتِیمِیْنِ فیِ الْمَدینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزُ لَهُمَا وَ کانَ اَبَوُهُما صالِحاً فَاَرادَ رَبُّکَ اَنَ یَبَلُغا اَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجا کَنْزَهُمَا رَحْمَةَ مِنْ رَبِکَ؛ و اما دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و در زیر آن گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو خواست آن‏ها به بلوغ برسند و گنج‏هایشان را استخراج کنند و این رحمتی از پروردگارت بود« )کهف، 82). از امام صادق)ع( در تفسیر آیه آمده است: »وَ اِنّ الْغُلامیِن کانَ بَینَهُما وَ بَیْنَ اَبَویهما سِبَعْمأة سنَةً؛ بین آن دو یتیم نوجوان و پدر صالحشان هفتصد سال فاصله بود« )حویزی، 1339، ج 3، ص 289).
این داستان با توجه به روایت ذیل آن گویای آن است که انسان حتی در امور رزق و برکات سر سفره نیاکان هفتصد سال قبل خود نشسته است و این عظمت و اهمیت نقش خانواده را در سرنوشت انسان نشان می‏دهد.

قداست اصل ازدواج یا کانون مقدس آرامش و مهر

»ازدواج« سنت تغییرناپذیر الهی است که در قرآن نه تنها به انسان، بلکه به همه موجودات نسبت داده شده است: »وَ مَنْ کُلِ شَیِ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ؛ ما از هر چیز دو جفت آفریده‏ایم« )ذاریات، 49).
برخی از اندیشمندان زوجیت موجودات را به وجود الکترون و پروتون که در اتم همه موجودات وجود دارند، حمل کرده‏اند )جمعی از نویسندگان، 1372 ش، ج 1، ص 191).
قرآن در آیات متعددی به زوجیت گیاهان و لقاح آنان اشاره می‏کند و می‏فرماید: »فَاَنْبَتنَا فیِها مِنْ کُلَ زَوْجً کَرِیمٍ؛ چه بسیار از انواع گیاهان نر و ماده و زیبا آفریده‏ایم« )رعد، 7، لقمان، 10، ق، 7) در قرن 18 میلادی گیاه شناس معروف سوئدی)لینه( زوجیت گیاهان را کشف و آن را اثبات نموده است )جمعی از نویسندگان، 1372 ش، ج 22، ص 276).
به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده و نر
تا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد
تا بقا یابد جهان ز این اتحاد
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‏فرماید که ازدواج جزء طبیعت انسان بلکه هر حیوان است و این سنت اجتماعی در میان همه امت‏ها وجود داشته و خواهد داشت و این خود گویای فطری بودن آن است و چون اسلام دین فطری است لامحاله به آن پرداخته و به آن تقدس بخشیده است.
شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر آن را نه تنها از ضروریات مذهب شیعه، بلکه از ضروریات دین اسلام دانسته است )نجفی، 1981 م، ج 29، ص 8).
تقدس بخشی به اصل ازدواج در روایات با تعبیرهای گوناگون توصیه و سفارش شده است همانند:
1- ازدواج سنت پیامبر)ص( است: »اَلنِکَاحُ سُنِتی فَمَنْ رَغَبَ عَنْ سُنَتی فَلَیْسَ مِنّیِ؛ ازدواج سنت من است، پس هر که از سنت من اعراض کند از من نیست« )مجلسی، 1403، ج 103، ص 22).
2- محبوب‏ترین بنیان و اساس در اسلام خانواده است. امام رضا)ع( فرمود: »ما بُنِیَ فِی الاِسلامِ بَناءً اَحَبُّ اِلیَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْتَزوِیجِ؛ در اسلام اساسی بنیان گذاشته نشده که محبوب‏تر و عزیزتر از بنیان ازدواج باشد« )مجلسی، 1403ق، ج 103، ص 191).
3- حفظ و حراست دین با ازدواج مقدور می‏شود. امام صادق)ع( از نیاکان خود از رسول خدا)ص( روایت کرده است: »مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد اَحْرَزَ نِصَف دیِنِهِ فَلْیَتقِ اللَّهَ فیِ الْنِصْفِ الْباقیِ؛ هر که ازدوج کند نصف دین خود را حفظ کرده است. پس تقوای الهی را در نصف دیگر مراعات کند« )مجلسی، 1403، ج 103، ص 219).
4- عزوبت مذمت شده و به ازدواج توصیه شده است. پیامبر)ص( فرمود: »چهار سنت از سنت‏های پیامبران است: استعمال عطر، ازدواج، مسواک زدن و خضاب کردن؛ اَرْبَعَ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِینَ: اَلْعَطْرِ وَ الْنِساء وَ السّواکَ وَ الْحَناءِ« )همان، ص 218).
در روایت دیگر از امام صادق)ع( آمده است: »وَ رَکْعَتانِ یُصَلّیهما مُتَزَوِّجُ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعیِنَ رَکْعَةٍ یُصَلّیِها غَیْرَ مُتَزوّجً؛ دو رکعت نماز همسردار افضل است از هفتاد رکعت نماز غیر مزدوج« )همان، ص 219).
پیامبر فرمود: »اَلْمُتَزوجَ النائِمُ اَفَضَلَ عِنْدَاللَّهِ مِنْ الصَّائِمِ القائِمِ الَعَزبِ؛ همسردار خوابیده افضل است در نزد خدا از روزه‏دار عزب« )مجلسی، 1403، ج 103، ص 221).
پیامبر)ص( در مذمت عزوبت فرمود: »شَرارَ مُوتاکُمَ اَلعَزابِ؛ بدترین مردگانتان عزب‏ها هستند.« همچنین در روایت دیگر فرمود: »رِزّالُ مَوتاکُم العَزاب؛ پست‏ترین و رذل‏ترین مردگانتان عزب‏ها هستند« )همان، ص 220).
در روایت امام حسین)ع( آمده است: »شَرارَکُمْ عُزَّابُکُمْ وَ الْعُزابَ اِخْوانَ الشَیاطِینَ؛ بدترین شما عزب‏هایتان هستند و عزب‏ها برادران شیاطین هستند« )همان، ص 221).
بیان این نکته لازم است که مذمت عزوبت در روایات، متوجه کسانی است که به عنوان راهب و راهبه از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زده، آن را امر نامقدس دانسته‏اند؛ زیرا در اسلام رهبانیت ممنوع است و یا مقصود کسانی هستند که از ازدواج و تشکیل خانواده گریزان بوده، از طریق حرام و سو استفاده جنسی از دیگران به ارضای غرائز می‏پردازند وگرنه مذمت موجود در این روایات نسبت به کسی که زمینه ازدواج برای او مهیا نیست، انصراف دارد.
در آیات و روایات، صرف نظر از جنبه تشویقی نسبت به اصل ازدواج و مذمت ترک ازدواج به چند فلسفه اصل ازدواج اشاره شده است که به بررسی آن‏ها خواهیم پرداخت:

الف: ازدواج عامل آرامش و اطمینان

در قرآن خطاب به فرزندان آدم آمده است: »ای بنی آدم! خداوند شما را از نفس واحده )حضرت آدم( آفرید و از نوع او همسرش را آفرید تا در کنار او بیاساید« : «هُوَ الّذیِ خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مَنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ اِلَیها؛ او خدایی است که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را از جنس او قرار داد تا در کنار او بیاساید« )اعراف، 189، طباطبایی، 1390، ج 8، ص 374).
این آیه زن و مرد را از یک جنس و نوع معرفی و انتخاب همسر را عامل آرامش معرفی می‏کند. این مضمون در آیه دیگر نیز آمده است. »وَ مِنْ اَیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنوُا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمَ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فیِ ذَلِکَ لایاتً لِقَوْمً یَتَفکَّرونَ؛ از نشانه‏های خداوند این است از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‏ها آرامش بیابید و در میان شما مودت و رحمت آفرید، در این نشانه‏هایی است برای افرادی که تفکر می‏کنند« )روم، 21).
آیه با صراحت بیان می‏کند که خداوند برای شما یا برای بهره‏وری و نفع شما از جنس خودتان همسرانی را آفرید که از مواهب و نشانه‏های الهی هستند. آرامش بخشی ازدواج به این دلیل است که زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایی و نشاط یکدیگرند و هر یک بدون دیگری ناقص می‏مانند و چون هر ناقصی شوق به کمال دارد و هر نیازمندی میل طبیعی برای رفع نیاز دارد، لذا طبیعی است میان یک موجود و مکمل او جاذبه نیرومند و میل طبیعی وجود دارد که با رسیدن به آن احساس آرامش می‏کند )طباطبایی، 1390 ق، ج 16، ص 166).
آرامش ازدواج هم از نظر جسمی و روحی است و هم از نظر فردی و اجتماعی؛ زیرا با ترک ازدواج و عدم ارضای غریزه جنسی، تعادل حیاتی انسان به هم خورده، به تعبیر روایات به شرارت و پستی منجر می‏گردد )مجلسی، 1403 ق، ج 103، ص 320) و از نظر اجتماعی افراد مجرد کم‏تر احساس مسؤولیت می‏کنند و آمار خودکشی و جنایات هولناک در میان آنان فراوان است؛ ولی انسان با ازدواج احساس مسؤولیت جدی‏تر و اعتماد به نفس بیش‏تری پیدا می‏کند، گو این‏که شخصیت جدیدی می‏یابد.
قرآن به دنبال بحث آرامش بخشی ازدواج، اصل مودت و رحمت را مطرح می‏کند که در حقیقت به منزله پیوند دهنده و چسباننده مصالح ساختمانی جامعه انسانی است و افراد پراکنده را پیوند می‏دهد. مودت از »ودّ« به معنای تمنا و آرزو داشتن و دوستی از روی عشق است و رحمت از رحم به معنی نرمی و نرمخویی و نیکی کردن به طرف مقابل است )طباطبایی، 1390، ج16، ص 166).
ذکر مودت و رحمت در کنار هم می‏تواند اشاره به جهات زیر باشد:
1- مودت، انگیزه ارتباط آغاز کار است؛ اما در پایان که یکی از دو همسر ضعیف و ناتوان می‏شوند رحمت جای مودت را می‏گیرد.
2- مودت در مورد بزرگ‏ترهاست؛ اما کودکان در سایه رحمت پرورش می‏یابند.
3- مودت غالباً دو طرفه و متقابل است؛ اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است. در رابطه بین دو همسر گاه خدمات متقابل لازم است و گاه ایثار که اساس آن رحمت است )جمعی از نویسندگان، 1372ش، ج 16، ص 393 - 392).
خداوند در پایان آیه برای تاکید بیش‏تر می‏فرماید: »در این امور نشانه‏هایی است برای افرادی که تفکر می‏کنند«.
بدیهی است منظور آیه آن نیست که خداوند به طور جبری و تکوینی و بدون وجود اسباب اختیاری چنین محبتی را میان دو همسر ایجاد می‏کند، چنان که انگار اجرای صیغه عقد افسونی است که محبت ایجاد می‏کند! بلکه منظور این است وقتی زن و مرد پیمان همسری بسته و در کنار هم زندگی کنند به تدریج در بین آن‏ها عواطف خاصی نسبت به یکدیگر وجود می‏آید و رشد می‏کند که پیدایش این عواطف هم در تکوین و هم در تشریع مورد نظر پروردگار است. زن و مرد بر اساس محبت و رحمت روز به روز عواطف و دوستی‏هایشان بیش‏تر شده، فضایی آرام و با محبت را که آرامش بخش است، پدید می‏آورند )مصباح، 1378، ج 3، ص 75).
در میزان آرامش بخشی همسران در مقایسه با دیگر اعضای خانواده از قبیل پدر و برادر در دو روایت ذیل به صورت رسا این نقش به تصویر کشیده شده است.
روایت اول را کلینی در کافی از معاویه ابن وهب آورده است: »از ابی عبداللّه)ع( شنیدم که گفت: پیامبر)ص( از جنگی بر می‏گشت که عده‏ای از یاران حضرت شهید شده بودند. زنان به استقبال آمده از مردانشان می‏پرسیدند. زنی از رسول خدا پرسید: فلانی چه شد؟ حضرت فرمود: با تو چه نسبتی دارد؟ گفت: پدرم است. پیامبر فرمود: کلمه استرجاع جاری کن و حمد خدای را بگو که شهید شده است. زن هم طبق دستور عمل کرد. سپس پرسید: فلانی چه شد؟ حضرت فرمود: با تو چه نسبتی دارد؟ عرض کرد: برادرم هست. پیامبر همان مطلب را تکرار کرد: زن هم حمد خدای را گفت. سپس پرسید: فلانی چه شد؟ پیامبر فرمود: با تو چه نسبتی دارد؟ زن گفت: شوهرم است. پیامبر مجدداً فرمود: حمد خدای را بگو که شهادت یافته است. فَقالَتْ! واوَیْلی فَقالَ رَسوُلُ اللَّهِ)ص( : ما کُنَتَ اَظُنّ اَنَ الْمَراَة تَجِدُ بِزُوجِهَا هذا کُلّهُ حَتّی رَاَیْتُ هذَا الْمَراة؛ زن گفت: وای بر من! پیامبر فرمود: گمان نمی‏کردم زنی شوهرش را همه چیز خود بداند تا این‏که این زن را این چنین دیدم«
در روایت دیگر آمده است که پیامبر به دختر جحش فرمود: »دایی تو حمزه شهید شد. کلمه استرجاع به زبان آورد. سپس فرمود: برادرت شهید شده است. عرض کرد: به حساب خداوند گذاشته‏ام. سپس فرمود: شوهرت هم شهید شده است. فَوَضَعَتْ یَدَها عَلی رَأَسها وَ صَرَخَت فَقالَ رَسوُلُ اللَّهِ)ص( ما یَعِدلُ الّزوُجَ عِنْدَ اَلْمَرْاةِ شَی؛ زن دست بر سرش گذاشت و فریاد کشید«. سپس پیامبر)ص( فرمود: »هیچ چیز جای همسر را برای زن نمی‏گیرد« )حویزی، 1382، ج 4، ص 174).
از این روایت کاملا فهمیده می‏شود کمبود خلا ناشی از مرگ همسر با فقدان دیگر اعضای خانواده همانند پدر و برادر برابری نمی‏کند و شاید به این خاطر است که زن و شوهر مکمل یکدیگرند و این نقیصه را کسی دیگر نمی‏تواند جبران کند.
در روایاتِ راجع به اصل مودت و رحمت، روی اظهار محبت به ویژه نسبت به زنان تکیه زیادی شده و مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل بابی را به عنوان »استحباب حب النساء« آورده است. در حدیث آمده است: »قَوْلُ الّرجُل لِلْمَرأةَ اِنّیِ اُحِبُکَ لایَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَدا؛ این سخن مرد به زن که »من تو را دوست دارم« هیچ وقت از دل همسر بیرون نمی‏رود« )عاملی، 1368، ج 14، ص 10).
شهید مطهری می‏فرماید: »... عجیب نیست که بعضی از افراد نمی‏توانند میان شهوت و رأفت فرق بگذارند. خیال کرده‏اند چیزی که زوجین را به یکدیگر پیوند می‏دهد منحصراً طمع و شهوت است... آن‏ها نمی‏دانند در خلقت علاوه برخود خواهی ومنفعت‏طلبی علائق دیگری است که منشأ فداکاری‏ها و نمایش دهنده انسانیت است و این همان چیزی است که در قران کریم به نام مودت و رحمت یاد شده است...« )مطهری، 1373، ص 212).
آیت اللّه جوادی آملی همانند شهید مطهری بر این نظریه پای می‏فشرد که شوق و علاقه بین دو چیز یک پیوند وجودی است و حقیقت هستی نیز دارای مراتب تشکیکی است و کشش در تمام ذرات هستی موجود است؛ لیکن در هر مرتبه حکم خاص همان درجه را دارد. گاهی به صورت جذب و دفع در نهاد گوهرهایشان ظهور دارد و زمانی به صورت اَخَذ و اِعْطا در موجوداتی مانند گیاهان رستنی جلوه می‏نماید و گاه به عنوان شهوت و غضب در حیوان غیر معلم پدید می‏اید و گاه به صورت میل و نفرت در حیوانات تربیت شده و برخی از افراد تربیت نشده انسانی ظهور می‏کند و آن گاه فاصله‏های طولانی را طی می‏نماید تا به صورت تولّی و تبرّی و حُبِ فیِ اللَّه وَ بُغْضِ فیِ اللَّه و... تجلی می‏نماید.
آن‏چه مهم است توجه به این نکته است که راز آفرینش زن و مرد و سر گرایش این دو به هم... شهوت است؟ یا تشکیل حوزه رحامت و پرورش مسجود فرشتگان و جلوه خلیفه اللّهی و جامع جلال و جمال؟ منشاء گرایش مرد و زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن همانا مودت و رحمتی است که خداوند بین آن‏ها قرار داده و این مودت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر و ماده است که در حیوان‏ها هم موجود است و در قرآن کریم از گرایش شهوی حیوان به عنوان آیه الهی یاد شده، ولی روی آن اصرار دیده نمی‏شود، که انسان کامل حضرت علی)ع( فرمود: حَیاء یُرْتَفَعَ، وَ عَوْراتٌ تُجْتَمَعَ، اَشَبَهَ شَی بِاالْجُنونِ، اَلاِصرارُ عَلَیْهِ هرم، اَلأِفاقهُ مُنْهُ نَدَمُ؛ هنگام زناشویی حیا و شرم رخت بر می‏بندد و عورت‏ها با هم جمع می‏شوند، شبیه‏ترین چیز به دیوانگی است، اصرار بر آن مایه پیری است و به هوش آمدن از آن با پشیمانی همراه است. از این رهگذر بعضی از فقهای گرامی پیمان نکاح را عقد معاوضی بین دو نفر ندانسته، بلکه معاهده مشوب به عبادت می‏دانند و عقد نکاح را از عقود لازمه دانسته‏اند.
لذا نگرش اسلام به زن و حقوق او جنبه حق اللَّه دارد نه حق الناس و هتک حرمت او برای احدی روا نیست و لذا در هتک ناموس هیچ چیز مایه سقوط حدّ زانی نیست، نه رضایت همسر و نه رضایت خود زن، زیرا ناموس او حِسْبه حق اللّه دارد و نظیر مال نیست که اگر به سرقت رفت، مسروقٌ منه رضایت دهد، حد ساقط گردد؛ ولی تمدن غرب با شرق تفاوت دارد. در فرهنگ غرب مادی‏گرا زن کالا دانسته شده و با تراضی زن و همسر، متهم تبرئه شده، پرونده مختومه می‏گردد که نظیر آن در جاهلیت هم کم‏تر رواج داشت )جوادی آملی، 1376، صفحه: 53 - 46).

ب: حفظ کرامت انسانی و حفظ حرمت‏ها

مسأله مهم در فرهنگ اسلامی حفظ حرمت و کرامت انسانی است. بر این اساس از هر چیزی که موجب به خطر انداختن حرمت انسان شود پرهیز شده، هر چیزی که مایه حفظ حرمت انسان شود به آن سفارش شده است. به عنوان مثال خداوند می‏فرماید:
»اُحِلّ لَکُم لَیْلَة الصِیامِ اَلّرفَثُ اِلی نِسائِکُمْ هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ؛ بر شما حلال شده است در شب‏های رمضان نزدیکی نمودن با همسرانتان، زیرا آن‏ها لباس شمایند و شما هم لباس آن‏ها هستید« )بقره، 187).
قرآن کریم با تعبیر کنایی »رفث« یعنی بهره وری همه جانبه از همسر )که ادب قرآن، مقتضی آن است و در تمام موارد این گونه از استعاره و کنایه استفاده شده است( در ماه رمضان هم بستر شدن با زن را که قبلاً حرام بوده است، تجویز و سپس حکمت آن را بیان می‏کند که آنان به منزله لباس شمایند و شما به منزله لباس آن‏ها هستید. لباس چیزی است که بدن انسان را می‏پوشاند و آیه اشاره به این است که دو همسر مانع از کشیده شدن دیگری به فحشا و اشاعه آن بین جوامع انسانی می‏شوند. پس زن و مرد حافظ همدیگر از کشیده شدن به فحشا هستند و نزدیکی آن دو، امری طبیعی است )طباطبایی، 1403 ف، ج 2، ص 44).
درباره فساد انسان بدون همسر در روایتی به صورت تشبیه چنین آمده است: دوشیزگان مانند میوه‏های چسبیده به درختند. اگر میوه برسد و چیده نشود آفتاب آن را خراب می‏کند و باد آن را بپراکند. هم‏چنین دوشیزگانی که به حد بلوغ برسند دوایی جز شوهر ندارند. در غیر این صورت اعتمادی نیست که فاسد نشوند زیرا آن‏ها هم بشرند )عاملی، ج 14، ص 39).
گر چه سیاق آیه )با توجه به واژه »الرفث«( درباره هم بستر شدن است؛ بیان حکمت این‏که زن و مرد لباس هم هستند می‏تواند گویای این باشد که این دو به واسطه نزدیکی از عیوب هم دیگر آگاه شده، باید محافظ همدیگر و مایه زینت هم باشند، زیرا همان طور که لباس زینت است، ساتر مسایل خاص حریم امن خانواده نیز هست که باید دیگران رااز تعرض به این حریم منع و از تجسس به اموری که به زوجین اختصاص دارد، بر حذر دارد. در این صورت است که حریم‏ها شکسته نمی‏شود و زن و مرد تلاش می‏کنند مسایل خانه و خانواده را در درون کانون گرمشان حل و فصل و مشکلات را در کنار یکدیگر و به طور محرمانه مرتفع سازند؛ زیرا پیوند خانه و خانواده به تعبیر قرآن میثاق غلیظ است: »وَ اَخَذْنَ مِنْکُم میِثاقاً غَلیِظاً« )نساء، 21) که به هر دلیل نباید حرمت آن شکسته شود.

ج: دریچه ورود به برکات

اصولاً بسیاری از مردان و زنان برای فرار از زیر بار مسؤولیت ازدواج، فقر و نبود امکانات مالی را عنوان می‏کنند؛ ولی قرآن صریحاً متذکر می‏شود که دریچه روزی و رزق و برکات آن در ازدواج قرار داده شده است:
»وَانْکِحوُا الأَیامی مِنْکُمَ وَ الصّالِحیِنَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمْائِکُمَ اَنْ یَکوُنوُا فُقَراءً یُغْنِهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسُعُ عَلیُمٌ؛ مردان و زنان بی همسر را همسر دهید وهم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکاران را. اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می‏کند. خداوند واسع وآگاه است« )نور، 32). در این آیه نه تنها به والدین بلکه به همه کسانی که می‏توانند مقدمات ازدواج زنان و مردان را فراهم نمایند به تعاون امر می‏نماید و برای اطمینان خاطر آن‏ها در زمینه رفع مشکلات مالی می‏فرماید که اگر تنگدست و فقیر باشند خداوند از فضل خود روزی‏شان می‏دهد.
دلیل آن هم روشن است؛ زیرا انسان مجرد، کم‏تر احساس مسؤولیت کرده، و تمامی استعداد خود را برای کسب درآمد مشروع بسیج نمی‏کند، ولی پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تغییر یافته، در مقابل همسر و خانواده احساس مسؤولیت می‏کند و از تمام هوش و استعداد خود بهره می‏گیرد و با صرفه‏جویی و ابتکار و با کمک همسر و فامیل بر مشکلات زندگی فائق می‏آید.
امام صادق)ع( فرمود: »کسی که برای ترس از فقر ترک ازدواج کند به خداوند بد گمان شده است؛ مَنْ تَرَکَ التَزْویِجَ مَخافَةَ الفَقْرِ فَقَدْ اَساءُ الظَنَ بِاللّه عَزَّوَجَلَّ« )حویزی، 1382 ف، ج 3، ص 597، به نقل از من لایحضره الفقیه(.
و در روایت دیگر از امام صادق)ع( آمده است: »الرِزْقُ مَعَ النِساءِ وَ الْعِیالِ؛ روزی همراه همسر و فرزند است.« در روایت دیگر آمده است که مردی خدمت پیامبر)ص( رسید و از فقر شکایت کرد. پیامبر دستور داد که ازدواج کند. پس از ازدواج توسعه در رزق او پدید آمد )همان، ج 3، ص 560 - 595).
علاوه بر این دلیل مادی امدادهای غیبی و نیروی معنوی الهی به کمک افرادی می‏آید که برای حفظ کرامت و پاکی خود اقدام به ازدواج می‏کند )جمعی از نویسندگان، 1372، ج 14، ص 465 - 464).

د: استمرار و بقای نسل انسان

در توحید مفضل حضرت امام صادق)ع(، نیازهای ناشی از شهوت را عاملی به عنوان ادامه حیات دانسته است. خداوند محرکی در سازمان روانی انسان قرار داده که انسان را به انجام آن‏ها و بر آوردن نیاز مربوط به خود مجبور می‏کند. امام صادق)ع( خطاب به مفضل می‏فرماید: »تفکر کن در افعال انسان از خوراک و خواب و هم بستر شدن و آن‏چه در آن‏ها تدبیر شده است. فَاِنّهِ حَیَل لِکُلَ واحِدِ مِنْها فیِ الطِّباعِ نَفَسَه مُحرِکُ یَقْتَضیِهِ وَ یشحثُ بِه؛ پس خداوند برای هر یک از آنان محرکی از داخل آفرید که آن‏ها به سوی آن می‏خوانند و تحریک می‏کنند... وَالشَبْقُ یَقْتَضی‏الْجَماعُ الَلذی فیِهِ دَوْامُ النَسْل وَ بَقائِه... وَلَوْ کانَ اِنَّما یَتَحرکُ لِلْجَماع باِ الرَّغْبَةَ فیِ الْوَلَدْ کانَ غَیْرُ بَعیِدِ اَنْ یَفْتَرّ عَنْهُ حَتَّی یَقلِ الْنَسلُ اَوْ یَنْقَطِعُ. فَاِنّ مِنَ الْنّاسِ مَنْ لایُرْغبُ فیَ الْوَلَد وَ لا یَحْفَلُ بهِ )مجلسی، 1403ف، ج61، ص 255). شعله‏ور شدن آتش شهوت جنسی آمیزش را می‏طلبد که موجب تداوم نسل و بقای آن می‏شود و اگر چنین بود که آدمی به واسطه میل به فرزند آمیزش می‏کرد بعید نبود کاملاً این میل ضعیف شود به طوری که باعث کاهش یا قطع نسل شود؛ زیرا بعضی از انسان‏ها به داشتن فرزند تمایلی ندارند.
از این حدیث فهمیده می‏شود که سائقه جنسی در صورت ضعف، استمرار بقای نسل را تضمین نمی‏کند. پس اصل ازدواج نوعی هدف عبادی را تفسیر می‏کند و آن عبارت است از تداوم و استمرار نسل انسان در جهت انجام وظیفه خلافت بر روی زمین، که به وی سپرده شده است )هویشم، 1372، ص 331).

ح: بهداشت روانی یا مصونیت از احساس گناه

غریزه جنسی یکی از شدیدترین سائقه‏های انسانی است که همراهی این سائقه با دیگر نیازها، مثل نیاز به زیباگرایی و نیاز به محبت »عشق و تعلق« و نیز در هم آمیختن این نیازهای سه‏گانه در مظهر واحدی به نام »غریزه جنسی« می‏تواند گوشه‏ای از فشار جنسی را بیان کند. در قرآن خطاب به زنان پیامبر آمده است: »فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَولِ فَیَطَمع الّذی فیِ قَلبِه مَرَضٌ؛ به گونه‏ای هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند« )احزاب، 32). تعبیر فوق بسیار گویاست؛ زیرا غریزه جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامتی است؛ اما هنگامی که از این حد بگذرد، نوعی بیماری خواهد بود تا آن گاه که به سر حد جنون می‏رسد و امروزه دانشمندان انواع و اقسام بیماری‏های روانی را که بر اثر طغیان غریزه جنسی و تن دادن به انواع آلودگیهای جنسی پدید می‏آید، نقل می‏کنند )جمعی از نویسندگان، 1372، ج 17، ص 289).
در روایات سابق گذشت که با ازدواج نصف دین حفظ می‏شود )عاملی، 1368، ج 4، ص 25). و به جوانان توصیه شده است: »ای جوان‏ها! هر کدام که قدرت دارید همسر گزینید که چشمان شما کم‏تر متوجه زنان نامحرم گردد و دامانتان پاک بماند« )عاملی، 1368، ج 14، باب مقدمات نکاح(.
در اسلام برای بهداشت روان آدمی دو راه در نظر گرفته شده است: راه اول، اصل ازدواج که بحث آن گذشت؛ و اصل دوم، اعمال محدودیت در برخورد با نامحرم از قبیل دقت در سلام و احوال پرسی، حرمت دست دادن و ملاقات و دوستی با نامحرمان، حفظ حجاب و حرمت نگاه به نامحرم که هر کدام به نحوی تحریک کننده غریزه جنسی است. بر اساس آیه، حتی از ابزار تحیت و سلام نیز باید خودداری شود تا مبادا پاسخ زن برای مرد به صورت یک محرک جنسی درآید.
نباید فراموش کرد نواهی اسلام مخصوص مرد یا زن نیست، بلکه هر دو جنس را شامل می‏شود. پیامبر اکرم)ص( به ام‏سلمه و میمونه فرمود: »خود را از پسر ام مکتوم بپوشانید؛ اگر او شما را نمی‏بیند، شما او را می‏بینید.« در حدیث دیگر با لحن تندی آمده است: »مَنْ کانَ یوُمِنُ بِاللّه وَ الْیَومِ الاخِرِ فَلا یَبِیْتُ فیِ مَوضِعِ یَسْمَعُ نَفَسُ اِمرَءَةِ لَیْسَت لِهُ مُحْرمُ؛ کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد، هرگز در مکانی که صدای زن نامحرم در آن شنیده می‏شود، شب را به صبح نمی‏آورد.« همچنین پیامبر)ص( از زنان بیعت گرفت که: »لاتقعدن مع الرجال فی الملاء؛ با مردان در خلوت ننشینید.« از حضرت زهرا)س( روایت شده است: »خَیْرُ النِساءَ اَنْ لا یَرینَ الّرِجالَ وَ لا یَراهُنّ الّرِجالِ؛ بهترین زنان کسانی هستند که مردان را نبینند و مردان نیز آن‏ها را نبینند« )مجلسی، 1403، ح 43، صفحه 83 و 84). در روایات نه تنها از مباشرت با نامحرم نهی شده، بلکه حتی از فکر گناه هم که در روان‏شناسی به »رویای بیداری« تعبیر شده، نهی گردیده است.
رؤیای بیداری جنسی این است که در ارضای غریزه جنسی به وهم و خیال پناه ببرد که این نوعی بیماری است. در روایات با تصویرگری هنری آمده است: »کَمَنْ اَدْخَنَ فیِ بَیْتٍ مَزُوقُ فَسَد التَّزاویِقَ الدُّخانَ وَ اِنْ لَم یَحْتِرِقَ الْبَیْتِ؛ مانند کسی که در یک خانه آراسته و تزیین شده دود راه بیندازد که اگر این عمل خانه را به آتش نکشد حداقل تزیینات آن را از بین می‏برد« )عاملی، 1368، ج 14، باب 5).

نتیجه

دقت در آیات قرآن و روایات نشان می‏دهد که خانواده در اسلام به عنوان کانون پدید آوردنده آرامش و مهربانی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده، در این میان نقش والدین و تأثیر خاندان و تأثیرات نسل‏های گذشته، جایگاه ویژه‏ای را به خود اختصاص داده است. این موضوع در رشته‏ها و علوم متعددی از قبیل جامعه شناسی، روان شناسی، جرم شناسی، علوم تربیتی، مورد توجه است.
هم چنین بررسی اصل ازدواج در آیات و روایات ما را به اصولی همچون »آرامش بخشی ازدواج« بر اساس مودت و رحمت، »حراست از کرامت انسانی«، »توسعه اقتصادی و برکت«، »تداوم و استمرار نسل انسان«، »مصونیت بخشی از احساس گناه یا بهداشت روانی« رهنمون ساخته، اهمیت بیش از پیش ازدواج را نمایان سازد. لذا بایسته است با حفظ حریم خانواده و تشویق به ازدواج و پرهیز از بی‏بندباری و تسهیل ازدواج از تزلزل بنیاد اصیل خانواده و فروپاشی نظام ارزشی جامعه جلوگیری شود و زمینه رشد و تعالی شجره طیبه انسانی فراهم آید تا جامعه از شر شجره خبیثه مصون نگه داشته شود.

مآخذ

1. آمدی، عبدالواحد، غرر و درر، کلمات قصار حضرت علی 7، ترجمه محمد علی انصاری )بی‏تا(.
2. آملی جوادی، عبداللّه، زن در آئینه جلال و جمال، مرکز نشر اسراء، قم، 1376ش.
3. اسکندری، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی)ره(، قم.
4. اشرفی حجتی، غلامرضا؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1375ش.
5. اصفهانی، راغب، مفردات، مکتب مرتضویه، تهران )بی تا(.
6. امامی، اسداللَّه، و صفایی، سید حسین، حقوق خانواده، نشر دادگستر، 1376ش.
7. پاول؛ فشار روانی و اضطراب، ترجمه عباس بخشی‏پور و حسن صبوری مقدم، آستان قدس رضوی.
8. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، زیر نظر آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، 1372ش.
9. حر عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، تهران، 1368 ق.
10. حسینی، سید ابوالقاسم، اصول بهداشت روانی - انتشارت آستان قدس، 1374 ش.
11. حسینی، سید ابوالقاسم، بررسی مقدماتی اصول روان شناسی اسلامی، انتشارات آستان قدس، 1364ش.
12. حویزی عروسی، علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، مطبعه علمیه، قم، 1382 ق.
13. دیماتور، امراوین؛ روان‏شناسی سلامت، ترجمه کیانوش هاشمیان، تهران، انتشارات سمت، 1378ش.
14. شاملو؛ بهداشت روانی، چاپ دهم، تهران، انتشارات رشد، بی‏تا.
15. صحیفه سجادیه، 1377، ترجمه عمادزاده، انتشارات گلبرک، چاپ سوم.
16. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ق.
17. طبرسی شیخ ابوعلی فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، احیاء التراث العربی بیروت، 1399 ق.
18. طوسی محمد بن حسن، تفسیر تبیان، احیاء تراث، بیروت، بی‏تا.
19. فرانکل، ویکتور؛ انسان در جست و جوی معنی، ترجمه صالحیان و معاوضی، دانشگاه تهران، انتشارات پاشنگ، 1354ش.
20. قپانچی، سید علی، رساله الحقوق علی بن الحسین)ع(، دار الاضواء بیروت، 1411 ق.
21. قرآن مجید.
22. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
23. کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، انتشارات مدرس، تهران، 1372 ش.
24. کاتوزیان، ناصر، فلسفه حقوق، انتشار به نشر، چاپخانه بهمن، تهران، 1366 ش.
25. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، 1403 ق.
26. محمدی ری‏شهری، محمد، میزان‏الحکمة، مکتب‏الاعلام الاسلامی، 1367 ش.
27. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش: محمد حسینی، 1378ش.
28. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، 1372ش.
29. نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1981 م.
30. نهج البلاغه، سخنان حضرت علی)ع(، گردآوردنده سید رضی، نشر امام علی)ع(، قم، 1369ش.
31. هویشم، محمود، اسلام و روان‏شناسی، ترجمه دکتر محمود بستانی، بنیاد پژوهش‏های آستان قدس، 1372ش.تذکر:مطالب از سایت معارف قران

                                         
وظایف زن درخانواده اسلامی

زن
 به دليل نقش خاصي که در دستگاه خلقت بر عهده دارد، به سرمايه هاي دروني بس گران بهايي مجهز است که جامعه بشري در رشد خود نيازمند اين ارزش ها است. يکي از اين سرمايه هاي دروني عاطفه است که در طول تاريخ و در تمامي اجتماعات نمودهاي بسيار شکوهمندي داشته است. اين ميل دروني اگر چه در همه انسان ها کم و بيش وجود دارد اما بهره زن از اين عطيه الهي بيشتر است. اين ميل مقدس از يک سو زنان را براي همه نوع فداکاري، جهت زندگي و همسری آماده مي کند و همچون شمع فروزاني محفل خانواده را روشن مي سازد; از سويي ديگر، زحمات طاقت فرساي پرورش نسلي را بر عهده دارد. به بيان ديگر: جامعه  سالم نيازمند داشتن خانواده هاي سالم است و سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پي ريزي مي شود و شمع فروزان محفل خانواده زن است. آنان هستند که با آکنده ساختن کانون خانواده از انس و صفا و الفت مي توانند فضاي فکري، فرهنگي، ديني و گفت وگو هاي سياسي و اجتماعي را نوراني کنند و عملا درس مهر و صفا و از خود گذشتگي را از طريق فرزندان و همسران خويش به آيندگان بياموزند.

چنان  که در تنظيم صحيح اقتصاد خانواده مي تواند تاثير به سزايي داشته باشد و با تدبير و برنامه ريزي عاقلانه مرد را در تامين هزينه و مخارج زندگي ياري رساند و به اين وسيله الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشد.

با نگاهی به آیات و روایات در می یابیم  جایگاه و مقام زن در خانواده ازدیدگاه اسلام از  اهمیت خاصی برخوردار است تا آنجا که جهاد زن در میدان زندگی ، نیکو همسرداری کردن  معرفی می شود . همسرداری نیکو توسط زن تنها یک نقش نیست بلکه یک هنر است، هنری که اگر زن آن را هنرمندانه در صحنه زندگی به اجرا بگذارد ، به ایفای بهتر نقش  مرد در جامعه کمک می کند.

اگر زنان جامعه  بدانند که پایگاه اصلی خدمت و انجام وظیفه شان خانه است و دیگر وظایف در راستای این مسئولیت مهم و خطیر تعریف شده است، محیط خانه ها گرم، روشن و پرمهر خواهد شد و روشنی و گرمای هر خانه پیشرفت جامعه را تضمین خواهد کرد. متأسفانه در جامعه به جای تجلیل از زنان موفق در خانه و خانواده به نقش و جایگاه زنان در جامعه و موفقیت شان در مشاغل اجتماعی بیشتر اهمیت داده می شود.

و اگر این موضوع به کم اهمیت جلوه دادن خانه وخانواده بیانجامد، جامعه بیشترین صدمه و خسارت را  خواهد دید. زن به عنوان نگهبانی امین، حافظ زندگی در طوفان های حوادث سخت و دشوار است.او رازدار شوهر و امانت دار اموال اوست.

احترام او به همسرش نه از روی ضعف و ذلت بلکه از روی عقل و محبت است. او هر روز میزبان مردی است که پس از تحمل اوقاتی  سخت به محیط امن و آرام زندگی باز میگردد و تا جایی که توان دارد از بهترین مهمان خانه اش پذیرایی می کند. 

یک زن مسلمان به همسرش به عنوان یک دوست نگاه می کند و خود او اولین کسی است که شرایط  یک زندگی اداری و خشک را تغییر داده  و صمیمیت و محبت را جایگزین آن می سازد. او با حفظ موقعیت و جایگاه خود در خانه خوب می داند هر چه را که باعث کوچکترین خدشه و تزلزل در این بنیان مقدس  خواهد شد کنار بگذارد و برای سازندگی هر چه بیشتر  در زندگی اش ،ایثار کند. ایثار و گذشتی که به رشد و ترقی جایگاه مرد می انجامد ونهایتا به ارتقاء جامعه منجر خواهد شد.

مهمترین نقش هاوفضائل اخلاقی زن در جامعه بشری

نقش و ارزش زن در جامعه تا حدي است كه به فرموده رهبر فقيد انقلاب «از دامان زن، مرد به معراج مي رود. زن يكتا موجودي است كه مي تواند از دامن خود، افرادي به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه، بلكه جامعه ها به استقامت و ارزش هاي والاي انساني  كشيده شوند.

نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ براي اينكه زنان، بانوان، علاوه بر اينكه خودشان يك قشر فعال در همه ابعاد هستند ،قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي كنند.

يعني زناني با عنوان مادر هستند كه مي توانند افرادي چون خميني ، مطهري ، رجائي ، بهشتي، صياد شيرازي،كشوري ، شيرودي و امثالهم را پرورش دهند كه سرنوشت تاريخ به دست آنها تغيير كند . و اينگونه مادران به واقع مصداق حديث شريف منقول از حضرت رسول اكرم (ص) است كه : «بهشت زير پاي مادران است .1

در مقابل مادراني هم بوده اند كه انسانهاي فاسد و خونريز و سفاكي به جامعه تحويل داده اند .در اینجا به تشریح اقسام مهمترین فضائل اخلاقی زنان می پردازیم

الف :فضائل اخلاقی زن به عنوان زن

ب :  فضائل اخلاقی زن به عنوان همسر

ج:  فضائل اخلاقی  زن به عنوان مادر

د:  فضائل اخلاقی  زن در فضاي خانواده

زنان برای ایفای این نقش های مهم وکلیدی بایستی پاره ای ازفضائل اخلاقی مربوط  به این نقش ها را شناسایی وخود را پایبند به انها نمایند تا جامعه بشری شاهد نسلی سالم وخانواده هایی مستحکم باشد.

الف : فضائل اخلاقی زن به عنوان زن

 حيا

حيا در لغت‏يعنى شرم داشتن از ارتكاب زشتى‏ها و در اصطلاح حالت روانى خاصى است كه موجب متانت و وقار در رفتار و حركات و سكنات انسان مى‏شود . در نتيجه هر چه اين حالت در انسان قوى‏تر باشد، شخصيت آدمى وزين‏تر و رفتارش سنجيده‏تر خواهد بود و از آنچه با آراستگى شخصيت منافات دارد، بيش‏تر اجتناب مى‏كند .

حيا در روايات جايگاهى ويژه دارد، به گونه‏اى كه آن را محصول ايمان و حتى عين ايمان شمرده‏اند . امام صادق (ع) مى‏فرمايد: «حيا از ايمان است و ايمان در بهشت است .

«حيا و ايمان در يك رشته و همدوش همديگرند; چون يكى از آن دو رفت، ديگرى هم مى‏رود .» 2

بنابراين، حيا ثمره ايمان است

وجود حيا در زن تأثيرات بسيار مثبتي بر روح و روان وي دارد. عفاف و پوشيدگي همچون سد و حفاظي است كه زن در سايه آن از هر ذلّت و تحقيري در امان مي‏ماند. دين اسلام با واجب كردن حجاب، نمي‏خواهد زن بازيچه دست شهوت‏پرستان باشد و ارزش او به ميزاني تنزّل كند كه تنها وسيله‏اي براي اطفاي شهوات به حساب آيد. اسلام خوشي‏هاي مشروع را براي زن مي‏پسندد و البته تأمين آن را در سايه حيا و عفت قرار مي‏دهد. عفاف، كه ثمره حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سكون انسان و دور ماندن او از عوامل اضطراب و در نهايت، موجب رضايت وجدان است. چه بسيارند عوامل ناامني فكري و ذهني كه عفاف مانع بروز آن‏هاست. عفاف موجب احساس امنيت و شرف آدمي است و باعث مي‏شود كه آدمي بتواند در طول حياتش درست فكر كند و نيكو تصميم بگيرد.

زن به دليل اينكه عواطف و احساسات قوي‏تري نسبت به مرد دارد، از نظر رواني نفوذپذيرتر از مرد است؛ يعني بيش از مرد از عوامل بيروني متأثر مي شود. اين تأثّر و نفوذپذيري وقتي از يك منبع، يعني از سوي شوهر باشد، باعث مي‏شود وحدت و يگانگي رواني زن حفظ شود، ولي وقتي زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر مي‏شود، به آساني تحت تأثير رواني و عاطفي آنان قرار مي‏گيرد و وحدت رواني او از بين مي‏رود و با از بين رفتن وحدت رواني، دچار اضطراب و آشفتگي مي‏شود.3

در منابع اسلامي، درباره برخي از آثار رواني حجاب و بي‏حجابي مطالب زيادي وجود دارند؛ مثلا، در آيه 60 سوره «نور» درباره فلسفه حجاب مي‏فرمايد: (وَ اَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ)؛ و اگر «زنان» خود را بپوشانند براي آن‏ها (خير) بهتر است. كلمه «خير»، كه به معناي سود و نفع است، به دليل اطلاقش، هم شامل نفع مادي مي‏شود و هم نفع معنوي. در آيه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص‏تر بيان شده است: (ذلِكُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ) اين كار (حفظ حريم بين زن و مرد) براي پاكي دل‏هاي شما و آن‏ها بهتر است. بنابراين، مي‏توان گفت: طبق اين دو آيه، اثر مهم حجاب براي زن، طهارت و پاكي قلبي است كه مقدّمه‏اي براي رسيدن به سلامت قلبي (قلب سليم) است و در روان‏شناسي، از آن به «سلامت رواني» تعبير مي‏شود.

همچنين در آيه 30 سوره «نور» درباره تأثير حفظ عفّت مرد به واسطه نگاه آلوده نكردن به زن مي‏فرمايد: (وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ اَزْكي لَهُمْ)؛ و عفاف خود را حفظ كنند. اين براي آنان پاكيزه‏تر است.

در روايات نيز به تأثير رواني حجاب بر زن اشاره شده است. امام علي(عليه السلام) در وصيت خود به امام حسن(عليه السلام) مي‏فرمايد: «(زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زيرا سخت‏گيري در پوشش، عامل سلامت و استواري آنان است.»4

همچنين آن حضرت در حديث ديگري مي‏فرمايد: «پوشش و حجاب براي حال زن بهتر است و سبب دوام زيبايي او مي‏شود.» منظور از حال زن در اين حديث، وضعيت رواني اوست كه رعايت حجاب سبب تعادل بهتر آن مي‏شود. و نيز پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) مي‏فرمايد: «بهترين زنان شما زنان پاك‏دامن و عفيف هستند.» 5

 

عدم خودنمايي» و «تبرّج

منظور از «خودنمايي» و «تبرّج»، جلوه‏گرى و دلبرى كردن براى تصاحب قلب ديگرى است.

يكى از ويژگي‏هاى مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايى است كه به صورت غريزى و طبيعى در آنان وجود دارد. تبرج در اسلام عبارت است از ظاهر ساختن آنچه زنان باید پنهان دارند و برای حالتی مورد استفاده قرار می گیرد که زنی از حجاب اسلامی خارج شود وزیبایی های خود را نزد  نامحرم آشکار کند.

تمام مذاهب و فرقه هاي اسلامي هر نوع تبرج و استفاده از قابليت هاي جنسي را براي جلب انتظار عمومي، ممنوع مي دانند. تبرج از كنار گذاشتن حجاب اسلامي شروع و تا روسپي گري، كه در جهان امروز يكي از اركان تجارت شده است، كشيده مي شود و البته همه مراتب آن از نظر مذاهب اسلامي ، ممنوع است قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايى زنان صحبت كرده و آن را محدود به محيط خانواده كرده است. در يك جا مي‏فرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي) 6

اى زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشويد و خودنمايى نكنيد؛ مانند خودنمايى دوران جاهليت نخستين؛ در آيه ديگر مي‏فرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ)7

 زنان، (در برابر نامحرمان) با  زينت‏هاوآرايش‏هايشان‏خودنمايي‏نكنند.

قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايى و به نمايش گذاشتن جاذبه‏هاى جنسى خود در برابر نامحرم نهى كرده. و از تبرّج مردان سخنى نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده مي‏شود كه غريزه خودنمايى و تبرّج از ويژگي‏هاى خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براى زنان واجب شده است.

 

 

حجا ب و عفاف

1-     پاسدارى از حريم خانواده بر زن و مرد لازم است. داشتن عفت و حجاب نيز بر هر دو ضرورى است. قرآن مى فرمايد: به مردان مؤمن بگو چشمان خود را از نامحرم فرو بندند و دامن خود را از گناه باز دارند... و به زنان مؤمن نيز بگو چشمان خود را از نگاه هاى هوس آلود بازگيرند و دامن خود را از گناه حفظ کنند و زينت هاى خود را در مقابل نامحرمان نمايان نسازند.8   سوره  نور آیه 60

 

اما حفظ عفت و رعايت حجاب در مورد زنان ويژگى هاى خاصى دارد که شايسته است آنان براى پاسدارى از حريم خانواده ها حتماً در پوشش حجاب و عفاف باشند. از منظر آيات وحى حفظ حجاب براى زنان آنچنان اهميت دارد که حتى نوع پوشش، آهنگ صدا، آرايش هاى او و نکات ريز ديگرى نيز به صراحت در قرآن آمده است.

هزاران پرونده جنايي و ناموسي، فحشا و روابط نامشروع بي شمار از عواقب تلخ بلاي بي حجابي و بدحجابي است که گريبان دنياي امروز را گرفته است.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: بهترين زنان شما آن زنى است که چون با همسرش خلوت کند زره حياء را از خود دور سازد و چون از خلوت شوهرش بيرون آيد زره حياء را بر تن کند و حجاب و عفت خود را که نشانه حياى اوست کاملا رعايت نمايد. رسول خدا(صلى الله عليه و آله) در مورد بانوان شايسته صفاتى را برشمرده که از جمله آنها آرايش براى همسر و پوشش کامل از ديگران است

حجاب، حصار و حريم عفت زن و سنگر محکمي است که راه ورود فساد و هرزگي ها را سد مي کند و به زن شخصيت و احترام مي بخشد تا ملعبه شهوات و بازيچه بوالهوسي ها قرار نگيرد.

در جامعه اي که زنانش با حجاب صحيح و پوشش کامل رفت و آمد کنند، جوانان هم با خاطري آرام به کار خود مشغول مي شوند و دور از هر گونه تحريک بي جا و خيال خام، در زمان مناسب، با رضايت و خرسندي به تشکيل خانواده علاقمند مي گردند و ازدواج مي کنند.

آنچه موجب جلب توجه مردان مي گردد ؛ مانند استعمال عطرهاي تند و زننده و هم چنين آرايش هاي جالب نظر در چهره ممنوع است و به طور کلي زن در معاشرت نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد.

 ب: فضائل اخلاقی زن به عنوان همسر

زن در مقابل شوهر بايد متواضع، مهربان، صميمي و دلسوز باشد. حافظ حريم خانواده، عفت و پاکدامني خود و تامين کننده نيازهاي جنسي و عاطفي شوهر باشد. هر چه زن در انجام اين مسووليت ها نسبت به شوهر اهتمام بيشتري داشته باشد شخصيت او نزد شوهر محبوبتر و ارزش او والاتر خواهد بود و به استحکام زناشويي آنها افزوده خواهد شد. به پاره ای از احادیث حضرات معصومین در این مورد توجه نمایید. امام موسی کاظم می فرمایند:جهاد زن خوب شوهرداري است و این موضوع در جایی است که جهاد مرد در پیشگاه خداوند مبارزه با دشمن دین تا سرحد مرگ و ریخته شدن خون است.

 پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :هر زني كه در مقابل بد اخلاقى ‏هاى شوهرش ‏بردبارى كند خدا ثواب آسيه دختر«مزاحم‏»را به وى عطا خواهد كرد. 9

امام صادق عليه السلام فرمود :هر زنى كه به شوهرش احترام كند و آزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود.10

          پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود :بهترين زنان شما ، زن هايى ‏هستند كه داراى محبت ‏باشند.11

  حضرت رضا عليه السلام فرمود :بعضی زن ها براى شوهرشان ‏بهترين غنيمت هستند ، زناني كه به شوهرشان اظهار محبت كنند.12

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود :زن نگهبان و امانتدار اموال شوهرش مي باشد و در اين باره مسؤوليت دارد.13

حضرت محمد (ص) :بهترین زنان شما ، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت و به شوهر خود رغبت داشته باشد.14 

توجه به ظرايف روحيات همسر

يکي از عوامل استحکام بخش پيوندهاي مودّت ميان زن و شوهر اين است که طرفين بتوانند حالات و روحيات يکديگر را درک کنند. شايد هيچ عاملي به اندازه ي درک متقابل روحيات در زندگي خانوادگي، نمي تواند آرامش بخش و سازنده باشد. مهمترين عامل و سبب محبت نيز معرفت است و درک روحيه و شناخت ابعاد وجودي همسر، از تجلّيات معرفت به اوست.

توجه به انتظارات، خواسته ها و نیازهای یكدیگر

اطلاع از نیازهای طرف مقابل، در هر رابطه، خصوصاً در زندگی زناشویی به ما امكان می دهد بتوانیم از بسیاری سوء تفاهم ها و مشاجرات ناخواسته در زندگی روزمره خود بكاهیم. به عنوان مثال نیازهای مردان را در محیط خانواده می توان به دو بخش اساسی تقسیم كرد

1 - نیازهای عاطفی

شاید بتوان ازدواج را به سپرده گذاری در یك بانك تشبیه كرد. یكی از مقاصد هر یك از ما برای افتتاح حساب و یا افزایش موجودی، حق برداشت از آن است. بسیار طبیعی می نماید كه در روابط عاطفی نیز داد و ستدی وجود داشته و دریافت و پرداختی در كار باشد. هر یك از ما همانقدر كه در روابط عاطفی خود با اطرافیان، خصوصاً در محیط منزل و در ارتباط با همسر محبت پرداخت می كنیم، انتظار دریافت هم داریم. پس الزامی است كه به منظور ایجاد توازن عاطفی در زندگی مشترك و جلوگیری از احساس زیان در یك طرف، از نیازهای اصلی یكدیگر مطلع باشیم. اما نیازهای عاطفی مردان چه هستند؟

مقبولیت: از مهمترین نیازهای عاطفی مردان مقبول بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن است. تمام مردان نیازمند آن هستند تا به آنها اثبات شود كه در محیط خانواده، خواستنی هستند نه به خاطر شغل، درآمد و یا مقام و موقعیت اجتماعی، كه تماماً صوری و موقتی هستند بلكه فقط به خاطر وجود خودشان.

اعتماد: از دیگر نیازهای اساسی مردان، مورد اعتماد بودن است. اگر مردی در محیط خانواده با این احساس ناخوشایند روبرو شود كه همسر نسبت به او اعتماد و اطمینان لازم و كافی را (در هر زمینه) ندارد، احساس بی كفایتی، عدم اعتماد به نفس و ناخشنودی بر وجود او مستولی شده، احساس می كند حامی خوبی برای خانواده اش نیست. حتی تصور این كه زن، شوهرش را بی لیاقت و بی كفایت بداند و در موقعیت های دشوار و یا حتی معمول زندگی، آن طور كه باید او را تكیه گاه قرار ندهد برای مرد به منزله مرگ عاطفی است. اگر برداشت زن از مرد با تواناییها، امكانات و استعدادهای او بی تعصب و واقع بینانه باشد و توقعات و انتظارات خود را بر مبنای واقعیت تنظیم كند، احساس عدم امنیت و اطمینان و یا بی لیاقتی را به شوهر و محیط خانواده خود منتقل نمی كند. چطور ممكن است فرزندان، پدر را مظهر قدرت و تكیه گاه خود بپندارند در حالی كه مادر با حركات خواسته یا ناخواسته خود، اقتدار و كفایت را از شوهر خود سلب می كند؟ چه خوب است به جای تنزل جایگاه مرد در خانواده به منزلت اصلی و واقعی او بیندیشیم و آن را به شریك زندگی خود هدیه كنیم تا با احساس امنیت بیشتر، بر تلاش خود برای درك خانواده و ارتقاء كیفیت و كمیت ارتباطات و بهبود وضعیت رفتاری و اخلاقی خود بیفزایند. فرزندان نیز با اطمینان به قدرت فكری و توانایی های پدر، خود را در جامعه تنها و بی یاور و بدون پشتیبان تصور نمی كنند. احساس بی پشتوانگی فرزندان سبب می شود تا دیدگاهی منفی از دنیا، افراد و موقعیت ها در ذهن آنان شكل بگیرد. برای فرزند مهم است پدرش را مظهر قدرت و قهرمان تصور كند. علاوه بر این هر مردی در اعماق وجود خود می خواهد در نظر خانواده اش قهرمانی ارزشمند باشد. پهلوانی كه در هر شرایطی مورد اطمینان خانواده قرار داشته، به عنوان الگویی از دانش و چاره اندیشی، حلاّل مشكلات خانواده و اطرافیان است.

تشویق: تشویق نیز یكی دیگر از نیازهای مردان است. هر مردی برای امیدوار بودن به زندگی، به تشویق همسر خود نیازمند است. تشویق و قدرشناسی از زحمات و تلاشهای مرد، احساس ارزشمندی و رضایت را به او هدیه می كند. تحسینِ ویژگیهای منحصر به فرد، استعدادها، خلق و خو، توانایی و مقاومت مرد، احساس امنیت را به او هدیه می كند. همه ما قبول داریم رفتاری كه مورد تشویق قرار گیرد تكرار خواهد شد. پس بیایید به جای آن كه عیوب طرف مقابل را به رخ او بكشیم و یا نقصان و ناتواناییهای او را به طور مداوم به خودش (و یا در جمع) یادآور شویم، اعمال نیكو، نقاط قوت و تواناییهایش را این بار نه فقط در خلوت، كه در جمع نیز متذكر شویم تا رفتار نامناسب به شیوهای ضمنی و غیرمستقیم كاهش یابد.

2 - نیازهای اخلاقی

علاوه بر نیازهای ذكر شده، مردان نیازهای دیگری نیز دارند كه بد نیست از آنها به عنوان نیازهای اخلاقی یاد كنیم. خلق خوش و نیكوی خانم منزل یكی از پایه های نگهدارنده و حتی شاید بتوان ادعا كرد اصلیترین ستون زندگی مشترك محسوب می شود. زنانی كه ناخواسته در محیط منزل و در مقابل شوهرانشان پرخاشگری می كنند خوب است متوجه این نكته باشند كه اگر گلایه ای از شوهران خود دارند، با لحنی آرام و با كلماتی مناسب و بدون توهین به شخصیت شوهر، آن را مطرح كنند. از طرفی مردان نیز از این زاویه به قضیه بنگرند كه پرخاشگری در زن، نتیجه احساس عدم امنیت عاطفی و روانی در اوست. چه خوب می شد اگر هر دو طرف به جای آنكه مثل كوه، تنها صوت را انعكاس داده و فریاد بكشند، علت رفتار پرخاشگرانه را جویا شوند .

هماهنگی با شوهر: برای حفظ هر نظامی هماهنگی ضروری است. بنابراین چنانچه زن با شوهر هماهنگی نداشته باشد و از او تبعیت ننماید، نظام خانواده به هم خواهد خورد. بدیهی است هماهنگی زن با شوهر در اموری است كه خارج از منطق و وظیفه نباشد، و متقابلاً شوهر نیز باید در این هماهنگی، مقابله به مثل نماید.

تمكین و تأمین نیاز جنسی:یكی از انگیزه های مهم در ازدواج نیاز جنسی است كه ضرورت دارد طرفین در ارضای این نیاز اقدام كنند.

تواضع در برابر همسر

« معاشرت معروف » در روابط ميان زن و مرد ، يکي ديگر از پايه هاي تحکيم و دوام خانواده به حساب مي آيد. در حسن معاشرت زن با شوهر، عامل تواضع ، عنصري چشمگير و اساسي است. زن از عطوفت شوهرش لذت بيشتري مي برد و مرد از محبت احترام آميز زن، بيشتر محظوظ مي شود. ليکن تواضع متناسب، از مواردي است که مي تواند مرد را در زندگي خانوادگي، سرشار از رضايت خاطر و خشنودي نمايد و به همه ي هستي او مراتب لذت همنشيني و انس با همسرش را بچشاند زيرا مفهوم « قواميت تکويني شوهر بر زن» ايجاب مي کند که رفتار زن با شوهر خاضعانه تر و رفتار مرد با زن دلسوزانه تر باشد. حضرت فاطمه (س) با وجودي که کفو و همتاي علي(ع) و دختر سرور کائنات است، در مقابل همسرش، تواضعي ستودني دارد. به عنوان نمونه، وقتي در برابر شفاعت علي(ع) از خليفه که براي عيادت او اذن مي خواستند ، قرار مي گيرد ، با اين عبارت متواضعانه پاسخ مي فرمايد: «يا علي، البيت بيتک و انا امتک»، «علي جان، خانه خانه ي توست و من کنيز توام.15  

 

 پرهيز از تقاضاي نامقدور
در زندگي مشترک معمولاً اگر تقاضايي از سوي زني در برابر همسرش مطرح شود و شوهر قادر بر پاسخ نباشد ، نوع خاصي از احساس سرشکستگي را در خود خواهد يافت و اين واقعيت روح او را خواهد آزرد.

آن چه از سطور نوراني زندگي خانوادگي فاطمه(س) به دست ما رسيده است، نشان دهنده ي اين حقيقت است که فاطمه (س) به اين معني توجه وافر داشته و اين نکته ي ظريف را همواره رعايت مي فرموده است چنان که در تاريخ زندگي معصومانه اش آمده است

برانگيختن نقاط قوت رفتاري در شوهر

زنان قابليت هاي بسياري براي برانگيختن نقاط قوت رفتاري در شوهرشان دارند. تقريباً همه مردان مي توانند يک شخصيت مثبت داشته باشند و اين، بستگي به شيوه رفتاري همسرشان دارد. به عبارتي مي توان گفت: مردها دوبار تربيت مي شوند، يک بار توسط والدينشان، بطور ي که بتوانند فرزند خوبي براي آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به نحوي که بتوانند شوهر خوبي براي همسرشان باشند، اما اگر در اين راستا قدمي برداشته نشود، تحولي صورت نخواهد گرفت

 ج: فضائل اخلاقی  زن به عنوان مادر

كلمه امّ كه در قرآن و روايات به طور فراوان ذكر شده، به معناى ريشه و سرچشمه است، و به خاطر اين كه كودك حداقل شش ماه و حداكثر نه ماه در رحم زن است، و با تمام قوا جسم و روح خود را از مايه هاى وجود زن مى گيرد، و به طور دائم از كارگاه جسم و اعصاب و جان زن تغذيه مى كند، از وجود او نسبت به كودك تعبير به امّ شده است.

در حقيقت مادر اصل، ريشه و سرچشمه وجود كودك است، و كودك انعكاسى از واقعيات جسمى و روحى مادر، و ميوه اى از آن شجره مباركه است.

مدت اقامت نطفه در صلب پدر، بسيار اندك، ولى در رحم مادر نزديك به دويست و هفتاد روز مهمان است.

روى اين حساب تمام يا اغلب گيرندگى و اثرپذيرى او از مادر است، و به همين علت حسابى كه اسلام براى مادر باز كرده براى غير او باز نكرده است.

آثار وجودى مادر از جسم و روان، در وجود كودك ظهور مى كند، و طفل در اكثر اطوار و برنامه هاى حياتش خودآگاه، يا ناخودآگاه بر طينت مادر مى طند.

دختر قبل از اينكه ازدواج كند بايد توجه داشته باشد، يا به او توجه بدهند كه مادر فرداست، و مادر فردا بايد از امروز در غذا، رفت و آمد، معاشرت، برخورد، تربيت، ادب و ايمان دقت كند، تا موجد و مولّد نسلى پاك، سالم، باارزش و مؤدب به آداب باشد.

از امپراطور فرانسه ناپلئون نقل مى كنند که از او پرسيدند كدام مملكت در نزد تو ارزشش از همه ممالك بالاتر است ؟ گفت كشورى كه تعداد مادرانشان بيشتر باشد!

حيثيت مادربودن بايد براى زن ثابت و پابرجا بماند، و گرنه نسل خوبى بوجود نخواهد آمد.

مادر در فرهنگ اسلام بايد مادربودن خود را براى تربيت و رشد فرزندان حفظ كند.

مادر بايد براى فرزندان مادرى كند، تا فرزندان از نظر فكرى و عاطفى كمبود پيدا نكنند.

زن اگر خصوصيات مادرى را از دست بدهد، و خود را در عرصه گاه آزادى به معناى غربى بيندازد، و با هركس و ناكسى بگويد و بخندد و بنشيند، و رفت و آمد كند، به خود و به شوهر و به فرزند، به خاطر لذائذ جسمى و مادى بى اعتنا باشد، مادر نيست، درنده اى است كه به جان خانواده افتاده، و گرگ خطرناكى است كه شرف و كرامت و عفت و پاكى خانواده را به باد خواهد داد.

مادر براى تحويل دادن فرزندى وزين، مؤدب، پاك، باصلابت، خردمند، بايد داراى وجودى پاك، و فكرى سالم، و اخلاقى انسانى باشد.

امام خمینی (ره ) می فرمایند:مادر بزرگترين مسئوليت وشريف ترين شغل را دارد . شريف ترين شغل در عالم بزرگ كردن يك بچه است ، وتحويل دادن يك انسان است به جامعه . در طول تاريخ از آدم تا خاتم ، انبياء آمده اند تا انسان در ست كنند . شما مي توانيد بچه هايي تربيت كنيد كه حفاظت از انبياء بكنند ، حفاظت از آمال انبياء …   شما هم خود حافظ باشيد وهم نگهبان تربيت كنيد.

خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است واز خدمت همه كس بالاتر است واين امري است كه انبياء مي خواستند.16

 د: فضائل اخلاقی  زن درتامین آرامش فضاي خانواده

ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکی از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگی و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلی‏ترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل می‏کنند. در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوی در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانی خانواده چشم گیرتر است. زن می‏تواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتی‏ها و آلام او باشد. هم چنان که می‏تواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثری داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند. زن سرچشمه عواطف و منبع اصلي تامين کننده نيازهاي عاطفي در خانواده است و خداوند نيز وجود زن را به گونه اي آفريده است که وجود او سرشار از عواطف و هيجانات است.

زن در خانواده به عنوان منبع اصلي عواطف نقش بسيار مهمي هم در استحکام خانواده و هم در رشد عاطفي و اخلاقي خانواده دارد و با ايفاي اين نقش مهم مي تواند خانواده را تبديل به يک کانون آکنده از مهر و محبت کند و هم موجب آرامش مرد و هم سلامت رواني کودکان شود و در واقع به ارضاي صحيح و به موقع نيازهاي عاطفي از بسياري از ناهنجاري هاي رفتاري جلوگيري کند.

مهمترين وظيفه زن خانه داري است و زن نبايد هيچ مسووليت و کاري را بر اين وظيفه مقدم بدارد، ادامه تحصيل و کار در خارج از خانه نبايد وظيفه اصلي زن که خانه داري و شوهرداري است تحت الشعاع قرار دهد زيرا هيچ کس و هيچ چيزي نمي تواند جايگزين اين نقش مهم زن در خانه شود.
رشد و تعالي خانواده، آرامش آن و بيمه شدن آن در مقابل عوامل آسيب زا همه بستگي به انجام وظيفه زن در خانه دارد اگر زن اين رسالت مهم را به خوبي انجام دهد همه اعضاي خانواده در پرتو تلاش او به رشد و شکوفايي دست مي يابند و آرامش واقعي بر فضاي خانواده حکم فرما خواهد شد.

اسلام براي كار زن در منزل ارج و منزلت فراوان قائل شده است و اين بدين خاطر است كه اگر كانون گرم خانواده توسط مادر و زن به محيطي آرام و با محبت و دور از اضطراب و دلهره تبديل شود زمينه را براي رشد و تربيت جسمي ، تربيتي ، فكري و معنوي كودكان كه آينده سازان جامه بشری هستند فراهم مي سازد و همانا كودكاني كه در چنين خانواده هايي پرورش يافته اند از آرامش روحي برخوردار بوده و در تعامل با سايرين دچار برخورد هاي زننده و زشت و به دور از اخلاق و تربيت اسلامي نمي شوند و انسانهايي كه آينده را خواهند ساخت افرادي با تعادل رواني در برخورد هاي اجتماعي مي باشند

 پاره ای از ظرافت های اخلاقی درگفتار و رفتار که می توانددر مردان تاثیر گذار باشد

مي توان گفت تقريباً همه مردها نفوذ پذيرند، به شرط آنکه شما نافذ خوبي باشيد. سعي کنيد شيوه نفوذ همسر خود را بشناسيد و با تأمل و سنجيده در اين مسير گام برداريد.

در اين راستا خوب است بدانيد:

1- شايد يکي از دلايلی که زنان بيش از ديگران از زندگي گله مند اند این است که به جزئيات بيش از حد توجه مي کنند. پس مواظب باشید توجه خود را کمتر کنید .

2- اين شما هستيد که اقتدار و غرور مردانه يک مرد را شکل مي دهيد و بهبود مي بخشيد.

3- هرگز شوهرتان را با شخص ديگري مقايسه نکنيد، مگر آنکه در آن مورد برتري با همسر شما باشد.

4- از لحاظ خلقي، خود را به ايده آل همسرتان، نزديک و نزديک تر کنيد.

5- توقعات و نيازهاي مالي خود را فقط زماني مطرح کنيد که مطمئن باشيد شوهرتان قادر به برآوردن آنهاست.

6- در برنامه ريزي هاي مالي چنان تصميم بگيريد که هرگز باعث ضرر نشويد.

7- بدون هماهنگي با همسرتان براي مهماني رفتن، مهماني برگزار کردن و مواردي از اين دست، تصميم نگيريد.

8- تا کاملاً مجبور نشده ايد، سعي کنيد بدون همسرتان در برنامه هاي تفريحي و مسافرت ها شرکت نکنيد.

9- بکوشيد لحظاتي که با همسرتان داريد، کاملاً پرانرژي و بانشاط باشيد.

10- در مجالس دوستانه، سعي کنيد همواره توجه تان معطوف به او باشد.

11- حريم اطلاعات زندگي خود را حفظ کنيد، هيچ لزومي ندارد که مسايل و مشکلات شما و شوهرتان در سطح فاميل، عمومي گردد.

12- اگر در مسئوليت هاي زندگي کوتاهي کنيد، محکوم به شکست خواهيد بود و همسرتان را نيز وادار به شکست مي کنيد.

13- نقاط مثبت و ضعف مرد خود را بشناسيد و بپذيريد و با اين وجود باز هم به او توجه کنيد.

14- دقت کنيد ممکن است نيازهاي زناشويي زن و مرد با هم متفاوت باشند، ولي با هم در تقابلند.

15- سعي کنيد هيچ وقت زودتر از همسرتان به خواب نرويد!

16- به کليه نيازهاي همسرتان همواره رسيدگي کنيد.

17- فراموش نکنيد شما براي حصول به رضايت، آرامش و احتياجات خود، زماني موفق خواهيد بود که همسرتان را از تمامي اين جهات تامين کنيد.

18- سالگرد ازدواج و تاريخ تولد همسرتان را فراموش نکنيد.

19- به مناسبات و بهانه هاي مختلف، گاهي برايش هديه تهيه کنيد.

20- هرگز هداياي دريافتي از او را، حتي اگر بي مصرف بودند، به کسي نبخشيد.

21- از عودت يا تعويض هديه، در هر شرايطي بپرهيزيد.

22- از کليه هدايايش، حتي آن هايي که مطابق ميل و سليقه شما نبوده، براي يکبار هم که شده، درحضور خودش استفاده کنيد.

23- دركلیه موارد معیشت اعم از تملك ودرآمد وغیره ازكلمه ما استفاده نمایید نه من وتو ؛ فراموش نكنید كه اكنون زندگی مشترك شروع شده دیگرمن وتومطرح نیست.

 ۲4- درمقابل شوهر خود هرچند حق باشما باشد، لجبازی واصرار نكنید.

 25- شوهر خود را بخصوص درمقابل بستگانش تحقیر نكنید. ازتعریف و تمجید بستگان خود درمقابل آنان پرهیز نمایید.

26- از مخالفت ومشاجره با شوهر خود بپرهیزید.

 چنانچه كمك هائی ازطرف بستگان شما به شوهرتان شده آنها را به رخ او نكشید

  با دوستان وآشنایان شوهرتان درمعاشرت  ها بیش ازحد معمول گرم نگیرید   

27- شوهر خود را درمعاشرت با اقوامش محدود نكنید.

 28 - دررفت و آمد و معاشرت با بستگان شوهر خود پیشقدم باشید.

 29- به بستگان نزدیك شوهر خود (مادرشوهر، پدرشوهر، برادرشوهر، خواهرشوهرو…) بیش از خویشاوندان دیگر احترام بگذارید.

 3۰- زحماتی كه برای پذیرایی خویشاوندان شوهر خود متحمل می شوید به رخ شوهر خود نكشید.

  31- از مردان دیگر نزد شوهرتان تمجید نكنید. هیچ مردی را به رخ شوهرتان نكشید ،در گفتار این موضوع را رعایت كنید.

 32- برای انجام درخواستهای خود با شوهرتان با خشونت و آمرانه برخورد ننمایید.

33- برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیر مادی امكانات شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت فشار نگذارید .

 34- خود را برای شوهرتان بیارایید و بهترین و تمیزترین لباس خود را در مقابل وی بپوشید.

 35- در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشوید .او را در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان استقبال كنید.

 36- پس از مراجعت شوهر خود به خانه كارهای خود را حتی الامكان كنار بگذارید ودر حضور او بنشینید و با سخنان خوشایند و با گرمی با او خداحافظی كنید.

ارجاعات

1- محمدی ری شهرى، میزان الحکمة، ح22691.

2. اصول كافى، ج‏3، ص‏165

3 .زينب جلالي، جزوه حجاب از ديدگاه روان‏شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (رحمه الله)،1382

4 .نهج‏البلاغه، ترجمه سيدرضي، نامه31

5. محمدبن يعقوب كليني، اصول کافی، ج 5، ص324

6. سوره احزاب: 33

7. سوره نور:60

8. سوره  نور آیه 30

9.بحار ج 103 ص 247

10 . بحار ج 103 ص 253

11. بحار ج 103 ص 235

12 مستدرك ج 2 ص 532

13. مستدرك ج 2 ص 550

14 . نهج الفصاحه ، حدیث 1534

15.  بابازاده، 1376: ص255

16. كتاب تبيان ، دفتر هشتم ، جايگاه زن در انديشه امام خميني(ره)

تذکر:مطالب از سایت دکتر مرتضایی

اشتراک در:

کلمات کلیدی: خانواده، دانشگاه سوره

نظر خود را بنویسید