منتظر باشید تا صفحه کامل بارگذاری شود
غیرفعال کردن حالت بارگذاری
×

مشاهده خبر

«نمایش‌هایی هستند که محوریت آن‌ها مذهبی است و ما آن‌ها را تئاترهای مذهبی می‌خوانیم اما نقاطی هم وجود دارند که دقیقاً درباره خود امر مذهبی سخن نمی‌گویند. تعزیه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین انواع هنرنمایشی اسلامی، ضرورتاً درباره اسلام نیست بلکه درباره ارزش‌های انسانی است که این‌گونه موضوعات همیشه در تئاتر جای دارند.»

روابط‌عمومی دانشگاه سوره- ماروین کارلسن تئاترشناس آمریکایی و استاد ممتاز در دانشگاه سیتی نیویورک که به‌صورت مجازی مهمان اولین جلسه از مجموعه نشست‌های «دوشنبه‌های نقد کتاب سوره» بود، بابیان این مطلب گفت: «با اینکه پیشینه مطالعاتم در حوزه اروپا بوده اما حدود یازده تا بیست سال است که روی این ایده کار می‌کنم. در کتاب‌هایی مثل تاریخ تئاتر جهان نوشته اسکار براکت به این مسئله پرداخته‌شده که بین اسلام و تئاتر ارتباطی وجود ندارد و به‌طور مشخص نمی‌توان در جهان اسلام از امر بازنمایی استفاده کرد.»

او در ادامه با اشاره به کتاب تاریخ تئاتر جهان اشاره کرد: « در این کتاب به‌صراحت نتیجه‌گیری می‌شود که نمی‌توان ارتباطی بین اسلام و تئاتر یافت. من در این کتاب (تئاتر و اسلام) سعی کرده‌ام اثبات کنم که این ارتباط وجود دارد و همچنین این مسئله امری ممکن است.»

در نخستین نشست از فصل سوم سلسله نشست‌های «دوشنبه‌های نقد کتاب سوره» که در راستای اهداف پژوهشی و آموزشی با انتخاب مکتوبات مناسب می‌کوشد تا زمینه‌های گسترش علم و آشنایی دانشجویان را با صاحب‌نظران گسترش دهد، کتاب «تئاتر و اسلام» نوشته‌ دکتر ماروین کارلسن، به ترجمه مهدی چاوش‌ور موردبررسی قرار گرفت.

در افتتاحیه این دوره از رشته نشست‌های نقد کتاب که توسط دانشکده‌ هنر دانشگاه سوره در روز دوشنبه هجدهم اردیبهشت‌ماه ۱٤٠٢ برگزار شد، دکتر کارلسن مهمان ویژه نشست بود. این نشست به دبیری رامتین شهبازی معاون دانشکده هنر و مدیر گروه سینمای دانشگاه سوره و با حضور علی حاجی ملاعلی مدیر گروه تئاتر دانشگاه سوره به‌عنوان منتقد و مهدی چاوش‌ور به‌عنوان مترجم در سالن کنفرانس دانشگاه سوره برگزار شد.

در ابتدای این نشست دکتر رامتین شهبازی از اهداف برگزاری و چگونگی روند نشست‌های نقد کتاب در دانشکده‌ هنر دانشگاه سوره گفت: دو دوره دوشنبه‌های نقد کتاب سوره را تجربه کردیم که با استقبال خیلی خوبی از سمت نویسندگان و علاقه‌مندان مواجه شد. در این جلسات با توجه به رشته‌های مختلفی که دانشگاه سوره آن‌ها را دارا است، از هر رشته یک کتاب را انتخاب کرده و با حضور یک منتقد، مترجم یا نویسنده‌ کتاب، آن اثر را به بحث می‌گذاریم. وی درباره هدف این نشست‌ها افزود: تلاش می‌کنیم تا ایده‌های آموزشی و پژوهشی‌ای که در این کتب نهفته هستند را استخراج کنیم تا دانشجویان بتوانند از آن‌ها برای پایان‌نامه‌ها و مقالات پژوهشی خود استفاده کنند. او همچنین تبلیغ کتاب‌خوانی را به‌عنوان دیگر هدف این نشست‌ها برشمرد.

در ادامه جلسه کارلسن در تبیین کتاب خود به این نکته اشاره داشت که: «برخلاف تئوری‌های اروپایی که ارتباط بین اسلام و تئاتر را ناممکن دانسته و آن‌ها را ناهم‌سو می‌خوانند، شما در کتاب این مسئله را باقدرت رد کردید؛ از چه دریچه‌ای به این مسئله نگریستید؟»

چاوش‌ور درباره‌ چگونگی آشنایی‌اش با این کتاب به‌عنوان مترجم اشاره داشت که: «در کلاس‌هایی که با استادانی چون عرفان ناظر داشتم، صحبتی درباره‌ کتاب‌هایی که خوب است ترجمه شوند شکل گرفت و چون این کتاب از اولویت بیشتری برخوردار بود سریعاً ترجمه شد اما مراحل انتشار کمی به طول انجامید.»

وی درباره چرایی اهمیت این کتاب اذعان کرد: به نظر می‌آید این نخستین باری است که محققی خارج از جهان اسلام با این مقدار از توجه و دقت، گستره تئاتر در جهان اسلام را بررسی کرده و آن‌ها را در کنار همدیگر چیده که این مسئله نظر من را به خود جلب کرد. همچنین این نگاه دکتر کارلسن که می‌گوید اسلام در تقابل باهنر نمایش، نمایشی عمل‌نکرده و اثبات این مقوله که در این کتاب آمده است برای من مهم بود.

حاجی ملاعلی نیز در ارتباط زنجیره‌ای مفاهیم موردنظر کارلسن به نظریه اصلی وی یعنی ایده گوستینگ اشاره کرد و از کارلسن خواست تا درباره این مفهوم در مصادیق اسلامی نمونه‌ای بیان کند.

دکتر کارلسن در پاسخ به این سؤال تبیین کرد: «گوستینگ جزء جدایی‌ناپذیر بازنمایی است و مثل روحی برای تئاتر است؛ قلب تعزیه یعنی شخصیت امام حسین(ع) خود به‌نوعی حضوری گوستینگ و روح وار دارد. در تعزیه به‌نوعی تمامی کاراکترها گوست محسوب می‌شوند. از طرفی بازدید شرایط یکسان در تعزیه که هر بار ممکن است تکرار شود و همان حرکات، نمایش‌ها و حتی لوکیشن و محل دیده شود، از حیث تکرار، ناظر بر همین موضوع گوستینگ هستند. او همچنین مثالی را عنوان کرد: حتی اسبی که در تعزیه شاهد آن هستیم نیز مشمول تئوری گوستینگ است و باعث یادآوری مفهومی خاص می‌شود.»

حاجی ملاعلی در ادامه‌ سؤالات خود از دکتر کارلسن پرسید: به نظر می‌آید در کلیت کتاب تئاتر و اسلام شتاب‌زدگی و کلی‌گویی وجود دارد. به‌عنوان‌مثال به کشوری مثل لبنان که هم مسلمان‌ها و هم مسیحی‌ها در آن هستند کم‌توجه شده و یا درباره‌ کشور ترکیه به‌طورکلی صحبتی نشده است. آیا این مسئله نوعی تقلیل‌گرایی نیست؟ نقالی ایران که بر بنیان کتاب مقدس و روایت‌های آن استوار است، می‌توانست موضوعی بسیار ارزشمند برای این کتاب باشد اما در این کتاب صفحات بسیار کمی به داستان‌گویی نقالانه اختصاص داده‌شده است. آیا جای آن نبود که به آن بیشتر پرداخته شود؟

دکتر کارلسن در پاسخ به این سؤال گفت: «بله من می‌توانستم به هرکدام از این‌ کشورها حتی به‌اندازه صد کلمه بپردازم اما کشور ترکیه عامدانه و به دو علت حذف شد. علت اول این است که ترکیه در این زمینه بسیار غنی است و همچنین با توجه به محدودیت‌هایی که در چاپ و انتشار مطالب وجود دارد نمی‌شد به‌طور کامل به آن پرداخته ‌شود.»

این پژوهشگر در ادامه پاسخ به پرسش حاجی ملاعلی تبیین کرد: «شاید من را به تبعیض متهم کنید که بیشتر به کشور مصر و بعد به تعزیه در ایران پرداختم اما درواقع تاریخ غنی این‌ها باعث این امر شده است. پرداختن به اندونزی به خاطر جمعیت زیاد آن بوده که پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان است و مردمان آن ترکیبی از هندو و مسلمان هستند. کشورهای پاکستان و بنگلادش نیز به علت جمعیت زیادشان انتخاب شدند. انتخاب بین دو کشور سوریه و لبنان برایم بسیار سخت بود اما سوریه را به خاطر وجود تاریخ غنی‌تر آن انتخاب کردم. فلسطین هم نه ازنظر تئاتری بلکه از منظر سیاسی دارای اهمیت ویژه‌ای بود.»

حاجی ملاعلی ادامه داد:« ما از پژوهشگران بسیار دقیقی مثل آقای کارلسن انتظار داریم که وقتی به سمت شرق می‌آیند، از اصطلاحات جدید و متناسب با وضعیت شرق و نمایش شرق استفاده کنند. این ایده که ما از خودِ اصطلاح تئاتر برای مواجه‌شدن با شرق استفاده کنیم به نظر می‌آید در درون خود بیان‌گر مرجع بودن تئاتر است؛ یعنی ابتدا تئاتر را به‌عنوان پیش‌فرض قرار می‌دهیم و بعد به دنبال نظریه‌های شرقی می‌رویم. این رویکرد و طرز تلقی در حوزه مطالعات فرهنگی شکسته شده است. به نظر می‌آید که دیگر زمان آن رسیده باشد که از اصطلاح تئاتر برای خوانش فرهنگ شرق و نمایش و آئین‌های آن استفاده نکنیم و یک اصطلاح جدید برای آن ضرب کنیم، آن را ترویج دهیم و به کار ببریم تا در صدسال آینده این تفاوت میان غرب و شرق نهادینه شود. نظر شما درباره این مسئله چیست؟»

کارلسن پاسخ داد: «به عقیده من، من قدرت این کار را ندارم اما اگر از افرادی مثل شِکنِر بپرسید او به شما پاسخ خواهد داد "قطعاً و حتماً" و کلمه پرفورمنس یا همان اجرا را در پاسخ ذکر خواهد کرد. ازنظر من این واژه نیز شتاب‌زده است زیرا که کلمه‌ای غربی است. امکان‌پذیر نخواهد بود که ما اصطلاحی را داشته باشیم که قابل‌استفاده برای مفاهیم پیچیده این‌چنینی باشد و همچنین باید توجه داشت که کلمات شکل می‌گیرند و ما آن‌ها را انتخاب نمی‌کنیم.»

او در ادامه درباره تجربه هنر گفت: «تجربه هنر یک تجربه بسیار واقعی است که گونه‌ها و سویه‌های متفاوتی در کشورهای مختلف دارد. طبیعتاً به‌عنوان یک فرد آمریکایی مشکل یا حتی بی‌نتیجه خواهد بود اگر من بخواهم اصطلاحی را ایجاد کنم و همچنین در حقیقت، داشتن اصطلاحات فراگیر و جاافتاده‌ای مثل تئاتر استعماری به‌راحتی ممکن نخواهد بود.»

بهزاد آقاجمالی مدیر گروه ادبیات نمایشی دانشگاه سوره نیز گفت: « این کتاب دارای یک پیش‌فرض است که تئاتر و اسلام آشتی‌ناپذیر هستند و تلاش می‌کند که این مسئله را رد کند اما با ارائه حقایق تاریخی سعی به رد این پیش‌فرض دارد و بیان می‌کند که تئاتر و اسلام آشتی‌ناپذیر نیستند و می‌توانند همگن باشند. اما این مسئله فراتر از این‌ها است زیرا که تئاتر به خاطر بازنمایی که در حقیقت اساس آن است، با ادیان توحیدی که نام آن‌ها خود گویای مسئله یگانگی است ارتباط خوبی نداشته و گویی که کراهتی در امر بازنمایی وجود دارد؛ این روش شاید جواب‌گو نباشد زیرا که باید به ماهیت آن‌ها پرداخت و آن‌ها را بررسی کرد. نظر شما در این مورد چیست و همچنین به نظر شما معمای کلمه پرفورمنس و جایگاه استفاده آن چگونه حل خواهد شد؟»

کارلسن پاسخ داد: «ما همه مشکلات متعددی با این مسئله‌داریم. در وهله‌ اول باید دید که هدف این کتاب چیست و این نکات برای چه کسی یا کسانی و با چه دیدگاهی بیان می‌شود. من می‌خواهم باکسانی صحبت کنم که در مورد تئاتر بدبین هستند.» او با مثالی توضیح داد: «بستگی به این دارد که بخواهیم با چه کسی صحبت کنیم؛ یک مسیحی بنیادگرا و یا با یک امام مسلمان سنت‌گرا. درواقع گریزی نیست که پاسخ باید دین‌محور باشد و دین هم طبیعتاً پشتوانه تاریخی دارد.»

در ادامه آقاجمالی به ایده پرفورمنس اشاره کرد:« درنهایت باید از چه کلمه‌ای برای این مشکل استفاده کنیم؟ آیا ممکن است که بتوانیم یک کلمه هم‌معنیِ مشترک و جهانی برای پرفرمنس پیدا کنیم؟»     

کارلسن در جوابی کوتاه این امر را ناممکن دانست و توضیح داد: « نه این مسئله ممکن نیست. به‌عنوان‌مثال موسیقی کلمه‌ای مشترک است اما تعریف این کلمه در ذهن یک فرد ژاپنی با فردی که به موسیقی ترافیک گوش می‌دهد قطعاً متفاوت خواهد بود.»

وی ادامه داد: «تمام تجربه‌ها و هنرهای تجربی همین‌گونه هستند و تا زمانی که ما برچسبی برای آن‌ها نگذاریم بی‌شکل‌اند و بالاخره لبه‌هایشان درجایی از تعاریف نمی‌گنجند و از آن خارج می‌شوند. اما بااین‌وجود، نبود چنین کلمه‌ای نباید توقفی در مسیر جست‌وجو ایجاد کند.»

حاجی ملاعلی در همین راستا گفت: «آیا نهایتاً در مقایسه وضعیت کلی تئاتر و پرفورمنس و خصوصاً در مورد مبحث شرق،  اصطلاح پرفورمنس بهتر نمی‌نماید؟»

کارلسن پاسخ داد: «این سؤال بسیار پیچیده است و می‌توان درباره آن ساعت‌ها صحبت کرد. هرکس تصویر ذهنی متفاوتی از هر چیزی حتی یک صندلی خواهد داشت و حتی اگر از فروید یا شکنر بتوان درباره پرفورمنس پرسید قطعاً نظرات آن‌ها متفاوت خواهد بود. تئاتر، سنت یا یک فرم غربی دراماتیک برای بازنمایی است اما پرفورمنس بسیار گسترده‌تر است. همه‌چیز می‌تواند یک پرفورمنس باشد. او ذکر کرد که با شکنر هم‌عقیده است و هر آن‌ چیزی که به‌صورت آگاهانه توسط کسی انجام گیرد و واجد تماشاگر باشد یک اجراست؛ البته عطسه یک اجرا نیست زیرا که عامدانه صورت نمی‌گیرد.»

حاجی ملاعلی به‌عنوان آخرین پرسش مطرح کرد: «تقریباً هفتاد درصد این کتاب به شکل اغراق‌آمیزی به وضعیت سیاسی کشورهای مذکور می‌پردازد. با توجه به این‌که ایشان مشخصاً در دیگر نوشته‌هایشان رویکردی سیاسی دارند و مقاطعی از تاریخ کشورهای اسلامی را انتخاب کرده‌اند که در آن‌ها اتفاقات سیاسی در حال رخ دادن است، آیا رویکرد ایشان بیش‌ازاندازه برای این موضوع سیاسی نیست؟»

کارلسن این پرسش را این‌طور پاسخ داد: «من تلاش کردم که نگاهی بدون تبعیض داشته باشم. من در زمینه سیاسی فعال هستم و طبیعتاً نگاهی سیاسی دارم اما بااین‌حال سعی کرده‌ام که سیاست را هرچه کمتر در این کتاب دخیل کنم. او اضافه کرد: چطور می‌شود که تئاتر در فلسطین، لبنان یا سوریه سیاسی نباشد؛ این مسئله اجتناب‌ناپذیر و امری طبیعی است. باید دانست که تئاتر در اسلام بیش از دیگران سیاسی است، همان‌طور که در آلمان بیش از آمریکا و در انگلستان از آمریکا سیاسی‌تر است.»

در پایان شهبازی درباره نشست بعدی افزود: کتاب بعدی این سلسله نشست‌ها، کتاب «فرهنگ دیداری و روش‌شناسی تحلیل تصویر» نوشته دکتر مریم کَهوند است. این نشست در تاریخ یکم خردادماه ۱٤٠٢ با حضور نویسنده این کتاب و دکتر شهاب‌الدین عادل به‌عنوان منتقد برگزار خواهد شد.

این گزارش به کوشش رهام براری تهیه شده است. 

 

 

 

اشتراک در:

کلمات کلیدی: دانشگاه سورهماروین کارلسن در «دوشنبه‌های نقد کتاب سوره»: تعزیه درباره ارزش‌های انسانی است

نظر خود را بنویسید