منتظر باشید تا صفحه کامل بارگذاری شود
غیرفعال کردن حالت بارگذاری
×

مشاهده خبر

به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره - سومین وبینار از سلسله وبینارهای "تحلیل گفتمان هنر" با بررسی چهار دهه نقاشی معاصر ایران، با حضور محمد معین‌الدینی مدیرگروه نقاشی دانشگاه سوره، شاهین بهزادی کارگردان و انیمیشن‌ساز و خسرو خسروی طراح و نقاش هنرهای تجسمی، روز چهارشنبه ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۸ الی ۲۰ برگزار شد.

ابتدا بهزادی درباره ابزارهای پژوهش تحلیل گفتمان در دوجلسه گذشته توضیحاتی ارائه داد وگفت: روخوانی در لایه‌های مفاهیم، کارآمد نیست و حتماً به صورت عملی متون را باید تحلیل کرد؛ در واقع زمانی که یک اصول کلی از جریان هنر شکل بگیرد و یک گفتمان به حاشیه رود، دیگر حاشیه‌های متون به اصل کار آید.
وسپس اضافه کرد: تحلیل گفتمان در هنر بین رشته‌ای است و باید یک دایره‌المعارف از رشته‌های گوناگون دانسته شود؛ در ابتدای هنر بعد از انقلاب که مقارن است با دهه۶۰، لازم است جریان‌ها و بازتاب‌های برهم اندیشی گفتمان در حوزه فرهنگ و هنر بررسی شود و باید دید که چه اتفاقاتی را خلق کرده است. در پایان دهه 50، دوگفتمان ۱. تفکر چپ وراست ۲. تفکرسنتی و مذهبی درجریان بود؛ هرکدام برای مشروعیت‌بخشی خود، میدان انقلاب را پله‌ای برای هویت‌بخشی خود می‌دانستند و این عمل به معانی مختلف ارائه و همچنین راهی برای جذب گفتمان شکل گرفت.

وی افزود: دهه ۶۰ ، اسلامیت و جمهوریت را به هم وصل کرد، و اتحاد به عنوان نشانه اصلی انقلاب شکل‌بندی شد و همین باعث بسیج نیروهای هم اندیشه گردید؛ و در نهایت گفتمان بنیادگرای اسلامی با گزینش خودی از غیر خودی صدر همه قرار گرفت، سپس حوزه فرهنگ و هنر متأثر از این حوادث شد و در نتیجه انقلاب فرهنگی در آن برهه تمرکز گرفت.
بهزادی در ادامه بیان داشت: انگیزه نقاشی اعتراضی، از دهه۴۰ شروع و در دهه ۵۰و۶۰ تبدیل به رهیافت کارآمد برای انقلاب شد. و سپس اتفاقات جنگ ترکیب بندی اعتراضی و همچنین انقلابی مثمر ثمری منجر گردید که باعث مشاهده سنت‌گرایی و ایده ایدئولوژیک در هنر به خصوص نقاشی شد.

خسروی در باب تفاوت‌های دهه ۵۰ و۴۰ ادامه داد: تعداد زیادی از نقاش‌ها در واقع تأثیر مستقیمی در انقلاب به صراحت تمام داشتند و یک جامعه با گرایش‌های متنوع وارد رگه‌های مشخص از تحول‌خواهی اجتماعی شد و یک چهره عجیب و البته فراموش شده در اواخر دهه ۵۰، ناهید حقیقت بودکه به یک الگوی تمام معنا تبدیل شد و بسیاری از اسامی که امروز نامی از آن‌ها برده نمی‌شود، در دل تاریخ محبوس شدند که تک به تک آن‌ها تأثیری باور نکردنی را شامل شدند.

بهزادی در ادمه با تأکید بر گفته‌ها متذکر شد: سیستم حاکم به لحاظ گفتمانی در دهه ۶۰ آن چیزی را ترویج می‌دادکه نزدیک به ایدئولوژیک خود بود، بسیاری از هنرمندان با انقلاب از کشور گریزی خواسته و ناخواسته داشتند که در واقع هنر آن زمان گنگ، ناقص و فروپاشیده بود و به اصطلاح تک صدایی حاکم بود که باعث افزودن رگه‌های آرمانی در نقاشی آن دوره شد. نگاه ارزشی حول محور قرار دانسته شد و در ادامه آرمان‌گرایی از وطن‌دوستی به کشورهای هم‌محور با اندیشه‌های موافق آن دوره هم قرار گرفت.

خسروی به فضای دانشگاه در آن دوره پرداخت و خاطرنشان کرد: در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ شرایط خاصی وجود داشت، زیرا جامعه در حال پوست‌اندازی در همه زمینه‌ها قرار گرفته بود و در آن تاریخ کانون‌های مهمی در حوزه هنر پدیدار شد که تمام افکار متنوع را پوشش‌رسانی می‌کرد که بینادی در حوزه هنرهای تجسمی کاشته شد؛ از جمله جریان‌هایی در دانشگاه‌ها تشکیل شد که بسیار متمایز با جریان‌های خیابانی بود. دانشگاه‌ها اولین محور تغییرات دانسته می‌شوند که جامعه را دوباره در برابر رشدی بنیادی قرار دادند که به سرعت تأثیرات آن نهادینه شد.
بهزادی تحولات از سال ۶۸ تا اواخر ۷۰ را بررسی کرد و گفت: یک گفتمان بدون رقیب در حال نابودی قرار می‌گیرد؛ وقوع جنگ باعث قدرتمندی گفتمان مسلط آن دوره شد و مجالی برای گفتمان‌های دیگر قرار نگرفت، بنابراین در تمام فیلم‌های آن زمان یک مسیری تثبیت شده حرکت می‌کند که جریان‌ساز نیست؛ اما با چرخش گفتمان سازندگی به واسطه خاتمه جنگ باعث بازسازی اقتصادی و مصرف‌گرایی شد که ترویج مصرف خود باعث جریان‌سازی می‌شود.
در نهایت درون گفتمان سازندگی مفصل‌بندی می‌شود و جریان‌های مخالف شکل و مطرح می‌شوند و با تمام قوا ایستادگی می‌کنند وگفتمان تهاجم فرهنگی در برابر تناقض‌ها را رشد می‌دهند.
وی افزود: دردهه ۷۰ نقاشی‌ها با طبع روستاگرایی و محیط‌منشی‌ پدیدار شد و آرمان‌گرایی دهه ۶۰ کمرنگ واقع شد؛ تغییر این نظام معنایی، ساختار گفتمان را متحول کرد و دهه ۷۰ پرتاب کنتده برای پیشرفت نقاشی ایران بود.

خسروی برای تحلیل دقیق کلیت ماجرا در این دهه‌ها تصریح کرد: تحلیل گفتمان‌های رسمی به این شکل با واقعیت‌های جامعه متفاوت است؛ یک گونه تقلید برای کاهش گفتمان‌های رسمی قضیه را مخدوش می‌کند. بومی‌گرایی گامی مشخص در هنر نقاشی بودکه به نوعی فرمالیسم بومی به جوانان تزریق کرد.
در پایان بهزادی با تأکید بر تغییر گفتمان ارزشی به گفتمان مردمی خاطر نشان کرد: هنرمندان جریان انقلاب دهه ۶۰عملکرد خود را مورد بازنگری قرار دادند و در نقد هنر انقلابی باید گفت سیاست‌زدگی و سفارشی بودن، مهم‌ترین ضعف آن دوره بود و از نیمه دهه ۷۰ تا اواخر ۸۰ اتفاقات هنری کاملاً جریان‌ساز شد و نقاشی‌ها دیگر مضامین سنتی نداشت و فرم‌گرایی دیده می‌شد؛ بنابراین شاهد آثار انتزاعی بودیم و نقاش‌ها به کشور بازگشتند.
رشد بیشتر در مقایسه با گذشته کاملاً دیده شد و جریان‌سازی مشهود گشت، در این میان نقاشانی که در دوره انقلاب موضع مشخص داشتند، تغییر موضع دادند و تابع شرایط قرار گرفتند.

 

اشتراک در:

کلمات کلیدی: سومین وبینار، "تحلیل گفتمان چهار دهه نقاشی معاصر ایران"، گروه نقاشی، دانشکده هنر، دانشگاه سوره

نظر خود را بنویسید