منتظر باشید تا صفحه کامل بارگذاری شود
غیرفعال کردن حالت بارگذاری
×

مشاهده خبر

يگر، چنانچه ايمان آوردن سه خليفه اول از ايمان آوردن على عليه السلام افضل و برتر مى‏بود از پيامبر خدا به دور و بعيد است كه در مجلسى كه ابوبكر، عمر و ابوعبيده جراح در آن حاضر بودند دست بر شانه على عليه السلام زده و فرمود: «اى على تو اولين مؤمنى هستى كه ايمان آوردى و اولين مسلمى هستى كه مسلمان شدى و تو براى من، به منزله هارون نسبت به موسى هستى «[4]»»؟ پيامبرى كه همه معتقديم بجز وحى سخنى نمى‏گويد.

وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ و چون حضرت هارون خليفه بلا فصل حضرت موسى بوده منظور پيامبر صلى الله عليه و آله اين بوده كه حضرت على عليه السلام خليفه بلا فصل پيامبر صلى الله عليه و آله است.

طبرى در تاريخ خود به نقل از سعد ابن ابى‏وقاص، در پاسخ سؤال پسرش مى‏نويسد: «ابوبكر پس از آن‏كه بيش از پنجاه نفر اسلام آوردند، مسلمان شد. عمر نيز پس از اسلام آوردن 45 مرد و 21 زن مسلمان شد». بنابراين مى‏توان گفت كه «اسلام على عليه السلام از «فطرت»، و اسلام آن‏ها از «كفر و شرك» بوده است. يعنى آن‏ها از كفر و شرك‏و بت پرستى بيرون آمده و به اسلام گرويده‏اند، در حالى كه على عليه السلام حتى لحظه‏اى تمايل به كفر و شرك نداشته است».

به همين دليل، پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: «برترين مرد عالميان در زمان من على عليه السلام مى‏باشد «[5]»». اين حديث را ميرسيد على همدانى- فقيه شافعى- در كتاب «مودة القربى» نقل كرده است. همچنين محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 24 كتاب كفاية الطالب از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنين نقل مى‏كند: «سبقت گيرندگان همه امت‏ها در ايمان و توحيد سه نفر بودند كه شرك به خدا نياوردند. اين سه تن على ابن ابى‏طالب عليه السلام و حبيب نجار- صاحب ياسين- و حزقيل- مؤمن آل فرعون- بودند كه راست‏كرداران نيز بودند و على ابن ابى‏طالب عليه السلام افضل آن‏ها بود «[6]»».



[1] -). نجم( 3): 3 و 4

[2] -مريم( 19): 30

[3] -مريم( 19): 12

[4] - مناقب آل ابى‏طالب، ج 1، ص 290 و ج 3 ص 378؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 433؛ ذخائر العقبى فى مناقب‏ذوى القربى، ص 58؛ شبهاى پيشاور، ص 396« يا عليّ أنت أوّل المؤمنين و أوّلهم إسلاماً و أنت منّي بمنزلة هارون من موسى». اين حديث را بارها عمر خليفه دوم نقل كرده است.

[5] - بحار الانوار، ج 37، ص 49؛ ينابيع المودة لذوى القربى، ج 2، ص 298؛ شبهاى پيشاور، ص 399« أفضل‏رجال العالمين في زماني هذا عليّ»

[6] -مناقب آل ابى‏طالب، ج 1، ص 290؛ بحار الانوار، ج 64، ص 205؛ تفسير قرطبى، ج 15، ص 20؛ شبهاى پيشاور، ص 398« سباق الأمم ثلاثة لم يكفروا باللَّه طرفة عين خربيل مؤمن آل فرعون و حبيب النجار صاحب ياسين و عليّ بن أبي طالب عليه السلام و هو أفضلهم». پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 96

عوامل تقویت اعتقادات شیعی چیست؟
پرسش
عوامل تقویت اعتقادات شیعی چیست؟
پاسخ اجمالی

برای تقویت باورهای دینی شیعی، باید از جهت علمی این باورها را مستدل کرده و ساحت اعتقادات را از مسائل خرافاتی مبرا ساخته و برای کلیه شبهات عقیدتی احتمالی پاسخ مناسب تهیه کرد. در عرصه عملی نیز باید انجام عبادات شرعی و تهذیب نفس از اهمیت خاص برخوردار باشند؛ زیرا کردار پاک ایمان را تقویت می کند همانطور که کردار بد و ناپاک انسان را سست ایمان می کند، همچنین از بعد عاطفی نیز، باید عواطف و محبت بر پایه شناخت را در خود تقویت کرد؛ زیرا از نظر آموزه های دینی، دین مساوی محبت قرار داده شده است. این عرصه های سه گانه باید هماهنگ و متوازن جلو بروند تا به تقویت پایه های ایمانی صحیح منجر شوند.

 

پاسخ تفصیلی

انسان به طور فطری طالب کمال است و پیوسته می کوشد از نقص به کمال حرکت کند و در همه جهت به کمال برسد. هر چند که ممکن است در تشخیص کمالات دچار اشتباه شود و به بیراهه رود. ولی اصل کمال جویی از امور فطری انسان است که خدا در درون همه انسان ها قرار داده است.

 

ایمان یکی از شاخص های کمال انسان و نیز مهم ترین کمالی است که دارای مراتب بوده و سزاوار است هر انسان مؤمنی کوشش کند تا هر روز بر ایمان خود افزوده و آن را تقویت نماید.

 

برای تقویت ایمان صحیح باید در سه عرصه علمی، عملی و عاطفی کوشید.

 

1- از جهت علمی:

 

همه فقهاء شیعه فرموده اند تقلید در اصول دین جایز نیست و انسان باید با فکر و تحقیق و دلیل این اصول را بپذیرد و به آنها یقین پیدا کند. بنا براین هر فرد شیعه ای باید باورها و اعتقادات خود را مستدلٌ سازد و مطالعه و تحقیق در مسائل دین بویژه مسائل اعتقادی را جزء برنامه های روزانه خود قرار داده و روز به روز بر عمق و گستره اطلاعات دینی و شیعی خود بیفزاید تا بتواند ساحت اعتقادات را از خرافاتی که توسط افراد مغرض و ناآگاه ساخته و به اسم دین و مقدسات عرضه می شود پاک ساخته اسلام ناب محمدی را که همان مذهب حقه شیعه اثنا عشری (دوازده امامی)است را به دیگران نیز عرضه نمایند. اگر انسان با دلیل و استدلال مطلبی را باور کند در این صورت با کوچک ترین شبهه ای ایمانش سست نخواهد شد. همه سفارشاتی که اسلام و قرآن به دانش و تفکر کرده اند، در همین راستا ارزیابی می گردد.

 

هر فرد شیعه ای با مطالعه اعتقادات شیعه از برتری این اعتقادات بر اعتقادات سایر مذاهب مطلع گشته و با درک این برتری ها ایمانش تقویت می شود. [1]

 

یک فرد شیعی باید توجه داشته باشد که دین خود را از چه کسانی گرفته است و چه کسانی را الگوی خود قرار داده است. شیعه مفتخر است کسانی را امام خود قرار داده است که خدا آنها را از آلودگی ها پاک ساخته است و آنها را معدن دانش و صاحبان علم معرفی کرده است. [2]

 

همچنین باید نسبت به شبهاتی که احتمالا در اذهان ایجاد می شود، کاملا حساس بوده و با تحقیق و مطالعه دقیق جواب صحیح و قانع کننده ای برای آن تهیه شودچرا که شبهه به سان بیماری واگیر دار است که اگر درست و سریع درمان نشود ممکن است هم فرد مبتلا را گرفتار می کند و هم به دیگران سرایت کرده و آنان را نیز بیمار می سازد. شبهات دینی نیز اگر به طور صحیح و منطقی بر طرف نشود ، به تدریج پایه ایمان و ا عتقادات فرد و جامعه را ویران می سازد.

 

2- از جهت عملی:

 

تهذیب نفس که در منابع دینی ما از آن به «جهاد اکبر» یاد شده است، مهمترین عامل تکامل و تقویت ایمان است.

 

همچنین انجام صحیح عبادات با مراعات شرایط و آداب آن در باورهای انسان اثر مثبت گذاشته و این باورها را محکم تر می سازد. از دید قرآن و روایات عمل انسان در تحکیم یا تضعیف باورهای دینی او بسیار مؤثر است. قرآن کریم می فرماید: «پروردگارت را عبادت کن تا یقین به سوی تو بیاید» [3] .

 

از طرف دیگر عمل ناشایست و معصیت به تدریج ایمان انسان را سست کرده و حتی او را به کفر می کشاند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «سرانجام کار آنان که به اعمال زشت و کردار بد پرداختند، این شد که کافر شده و آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند». [4]

 

3- از جهت عاطفی:

 

یکی از ابعاد مهم انسان ، بعد عاطفه است که نقش آن در اعتقادات انسان بسیار مؤثر است تا جایی که در برخی از احادیث، دین به محبت تفسیر شده است. امام صادق (ع) فرمود: «دین غیر از محبت نیست» [5] محبت واقعی انسان را به اطاعت از محبوب وادار می کند و هر آن چه محبوب از او بخواهد به بهترین صورت فرمانبر داری می کند؛ از این رو امام صادق (ع) در ادامه حدیث یاد شده این آیه را تلاوت می کند: «ای پیامبر بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد» [6]

 

براین اساس؛ تقویت عواطف بر پایه شناخت و معرفت صحیح یکی دیگر از عوامل تقویت باورهای شیعی است.تذکر:پرسش وپاسخ از سایت اسلام کوییست

آيا حكومت اسلامي حجاب و مانند آن را كه جنبة اجتماعي دارد را بايد اجباري كند؟! چه فرقي است بين نماز و روزه در عدم اجبار و مسأله حجاب؟ تا كسي معتقد به نماز و رعايت پوشش نباشد، آن را درست انجام نمي دهد و در صورت فشار، به صورت ريائي و غير كامل انجام مي دهد و همواره از زير بار آن فرار مي كند؟
نقد و بررسی:
از آنجا كه از ديدگاه اسلام هدف از حكومت علاوه بر تأمين نيازهاي مادي مردم توجه به مصالح معنوي و حفظ ارزش هاي اخلاقي و ديني است لذا حكومت اسلامي موظف است بستري مناسب جهت رشد و تعالي معنوي افراد جامعه فراهم آورد. به تعبير ديگر "در جامعه اسلامي قوانين بايد آهنگ قرب الي الله داشته باشد و تأمين مسائل و ابعاد حيات انساني در صورتي داراي ارزش است كه به مثابة مقدمه اي در جهت رشد و تكامل معنوي انسان تلقّي گردد."1 قرآن كريم  ويژگي هاي حكومت اسلامي را چنين بيان فرموده است: "الذين ان مكّناهم في الارضِ اَقاموا الصَلوةَ و أتَوُا الزّكاةَ  و امَروا بِالمعروفِ و نَهَوا عنِ المنكرِ و للهِ عاقبةُ عاقِبَةُ الأمورِِ"2 كساني كه هرگاه در زمين به آن ها قدرت بخشيديم نماز را برپا مي دارند و زكات را ادا مي كنند و امر به معروف و نهي از منكر مي نمايند و پايان همه كارها از آن خداست." در اين آيه مسئوليت هایي كه بر عهده حكومت قرار داده شده 1 . برپا داشتن نماز؛ نيرومند ساختن پيوند جامعه اسلامي با خداوند بزرگ، 2 . پرداخت زكات؛ تنظيم برنامه هاي اقتصادي و رفاهي مردم، 3 . امر به كارهاي خوب و شايسته و اشاعه خير و صلاح در جامعه، 4 . نهي از كار زشت و ناپسند و مبارزه با هر نوع فساد و ظلم و زور است. ناگفته پيداست که چنين حكومتي به افراد لايق و شايسته براي شكوفائي استعدادها ميدان مي دهد و زمينه رشد و ترقي آنان را مهيا مي سازد و آنان را به سوي كمال سوق مي دهد."3 از اين رو در قانون اساسي دولت جمهوري اسلامي ايران، دولت موظف شده همه امكانات خود را "براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي براساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي"4  به كاربرد. لذا حكومت اسلامي موظف است با هر عاملي كه فضاي جامعه را آلوده مي سازد و مانع رشد و كمال معنوي افراد جامعه مي شود مبارزه نمايد. "از آنجا که انسان يك موجود اجتماعي است، جامعة بزرگي كه در آن زندگي مي كند از يك نظر همچون خانة او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي شود، پاكي جامعه به پاكي او كمك مي كند و آلودگي آن به آلودگي اش! روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند شديداً مبارزه شده است. اگر مي بينيم در اسلام با غيبت شديداً مبارزه شده يكي از فلسفه هايش اين است كه غيبت، عيوب پنهاني را آشكار مي سازد و حرمت جامعه را پایمال مي كند. اگر مي بينيم دستور عيب پوشي داده شده است يك دليلش همين است كه گناهف جنبة عمومي و همگاني پيدا نكند. اگر مي بينيم گناه آشكار اهميتش بيش از گناه مستور و پنهان است تا آنجا كه در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ  مي خوانيم: "اَلمَذيعُ بِالسّيئةِ مخذولٌ و المستَترِ بالسيئةِ مَغفور له؛5 آنكس كه گناه را نشر دهد مخذول و مطرود است و آنكس كه گناه را پنهان مي دارد مشمول آموزش الهي است "روي همين اصل است."6 يكي از اموري كه فضاي جامعه اسلامي را آلوده مي سازد عدم رعايت پوشش اسلامي است "گسترش دامنه فحشا و افزايش روابط نامشروع از دردناك ترين پيامدهاي بي حجابي است و آثار آن مخصوصاً در جوامع غربي كاملاً نمايان است.هرچند بی حجابی تنها عامل گسترش فساد و فحشا نیست اما یقینا جزء مهم ترین عوامل مؤثر آن محسوب مي شود."7 در واقع بي حجابي از آنجا كه دامنة فساد را در جامعه گسترش مي دهد تهديد بزرگي است براي امنيت روحي و رواني جامعه و پي آمدهاي آن را هرگونه که حساب كنيم به زيان جامعه است؛ لذا حكومت اسلامي موظف است با اين تهديد مبارزه نمايد. اسلام به عنوان پيش گيري از اين تبعات، بر زنان حجاب را واجب نموده است تا از اين طريق فضاي جامعه سالم باقي بماند. اگر نگاهي گذرا داشته باشيم به فلسفة حجاب به اين واقعيت خواهيم رسيد كه "اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در كادر ازدواج قانوني اختصاص يابد و اجتماع منحصراً براي كار و فعاليت باشد؛ برخلاف سيستم غربي عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذت جویي هاي جنسي بهم مي آميزد، اسلام مي خواهد اين دو محيط را كاملاً از يكديگر تفكيك كند"8 و در سايه اين كار، فضاي جامعه را براي رشد و تعالي افراد آن سالم و آماده نگاه دارد.
با اين بيان، تفاوت حجاب و امثال آن با نماز و روزه روشن مي شود چرا كه نماز و روزه و بعضي از عبادات جنبه فردي دارند و مربوط به رابطه شخص با خدا هستند كه اگر در آن ها كوتاهي شود ضرر و زيان آن، تنها متوجه فرد مي شود و جامعه مستقيماً از آن آلوده نمي شود؛ برخلاف حجاب و ساير امور اجتماعي الزامی، كه تنها مربوط به فرد نمي شود و تبعات اجتماعي نيز به دنبال دارند لذا در مورد حجاب و برخي از امور اجتماعي  اجبار صورت مي گيرد تا اگر فردی هم اعتقادي به آن ها ندارد در ساية اين اجبار از تبعات و آثار اجتماعي آن جلوگيري شود هر چند اعتقاد به اين امور در رعايت آن ها نقش اساسي را دارد و تا فرد اعتقاد مناسبي به اين امور نداشته باشد آن را به نحو صحيح رعايت نمي كند اما الزام و اجبار اجتماعي از آثار وتبعات اجتماعي عدم رعايت آن به نحو زيادي جلوگيري مي كند. امور اجتماعي و حجاب اسلامي حكم آن كشتي را دارند كه يكي از مسافران بخواهد به دل خواه خود، به آن آسيب برساند ضرر و خسارت آن متوجه تمامي مسافران خواهد شد. برخلاف نماز و روزه و عبادات فردي است كه عدم رعايت آن ها تبعات مستقيم اجتماعي به دنبال ندارد و لذا در مورد آن ها اجبار از سوي حكومت اسلامي صورت نمي گيرد اما در مورد همين موارد هم اگر جنبه اجتماعي پيدا نمايد حكومت اسلامي مي تواند با آن مقابله نمايد به عنوان نمونه اگر كسي روزه نگيرد و در ظاهر هم كاري انجام ندهد كه نشانگر روزه نگرفتن اوست حكومت اسلامي اجبار و الزامي نسبت به او ندارد اما اگر كسي روزه نگيرد و در ماه مبارك رمضان علناً روزه خواري كند حاكم اسلامي مي تواند او را تعزير نمايد "مَن اَفطَرَ فيه لامستحِّلا عالماً عامداً يعزِّرُ بِخَمْسَةِ و عشرينَ سَوْطا فانْ عادَ عُذّرَ ثانياً فاِِنْ عادَ قُتِلَ علَي الاَقوي"9 كسي كه در ماه رمضان افطار نمايد از روي علم و عمد، حاكم اسلامي او را با 25 ضربه شلاق تعزير مي كند و اگر مرتبه دوم مرتكب شد باز تعزير مي شود و در مرتبه سوم بنابر اقوي كشته مي شود."  اين شدت برخورد به خاطر ایجاد فضای روانی انجام منکر و شکستن قبح روزه خواری است. بنابراين تفاوت آشكاري ميان حجاب و ديگر تكاليف اجتماعي و بين نماز و روزه و مسائل عبادي كه جنبه فردي دارد هست و اين به جهت اهميتي است كه اسلام به سلامت اخلاقی جامعه اسلامي مي دهد. از اينرو در اسلام اهميت فوق العاده اي به مسأله امر به معروف و نهي از منكر داده شده است تا در راستاي اين وظيفه همگاني و مسئوليت عمومي، فضای جامعه هر چه بیشتر پاک و عاری از مظاهر گناه و آلودگی اخلاقی باشد.
 
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. استاد شهيد مرتضي مطهري، مسأله حجاب، انتشارات صدرا.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1374، از ص 405 تا 407، از ص 434 تا 448.
3. محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 79، ج 2، از ص 16 ـ 22.

پي نوشت ها:
1. محمد تقي مصباح يزدي، نظريه سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 79، ج 2، ص 16.
2. سوره حج، آية 41.
3. جعفر سبحاني، مباني حكومت اسلامي، انتشارات توحيد، قم، 1370، ص 44.
4. قانون اساسي، اصل سوم، بند اول.
5. مرحوم كليني، اصول كافي، انتشارات اسوه، 1375، ج 5، ص 502، ح 61
6. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1374، ج 14، ص 405.
7. همان، ص 444 و 445.
8 . مرتضي مطهري، مسأله حجاب، شركت سهامي انتشار، 1347، ص 56.تذکر:پرسش وپاسخ ازسایت مرکز پاسخ به شبهات حوزه علمیه قم

اشتراک در:

کلمات کلیدی: اعتقادی ، کلامی و فرهنگی، دانشگاه سوره

نظر خود را بنویسید