به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به نقل از معاونت پژوهشی دانشگاه_ دهمین جلسه از کرسیهای ترویجی با موضوع " نقد مفهوم عارف/ سالک – هنرمند از دیدگاه سنتگرایان براساس مطالعات تاریخ اجتماعی" در روز چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۰ از ساعت ۱۶ الی ۱۸ به همت دانشکده هنر و همکاری معاونت پژوهشی، به صورت مجازی در سامانه سیباد دانشگاه سوره برگزار شد.
در این نشست دکتر محمد معینالدینی، استادیار دانشکدهی هنر دانشگاه سوره، به عنوان ارائه دهنده؛ دکتر عبدالکریم عطارزاده، دانشیار دانشکدهی هنر دانشگاه سوره و دکتر ابراهیم موسیپور، پژوهشگر تاریخ اجتماعی، به عنوان منتقد و همچنین دکتر سمیه رمضان ماهی، استادیار داشکدهی هنر دانشگاه سوره، به عنوان دبیر نشست حضور داشتند.
در ابتدا دکتر رمضان ماهی با یاد خدا و ضمن خوشآمدگویی به حاضرین در جلسه به معرفی سخنرانان و موضوع گفتگو پرداخت و از دکتر معینالدینی تقاضا کرد تا به ارائه مطالب و رویکرد خود در مقاله بپردازد. دکتر معینالدینی بیان کرد که مقاله را حدود یک سال قبل نوشته است و به سالهایی که دانشجوی هنر بوده باز میگردد. از زمانی که دانشجو به عنوان دانشجوی هنر وارد دانشگاه میشود و با رشتهی نقاشی و نقاشی ایرانی آشنا میشود با این مفهوم برخورد دارد که آنچه هنرمندان و نقاشان ترسیم میکنند ماحصل یک تجربهی تصویری و مبتنی بر رئالیسم و دریافت عینی جهان نیست. آنها یک نگاه آرمانگرایانه دارند و این نگاه در آثارشان تداعی میشود. این هنرمند را میتوان در مقام عارف یا سالک قرارداد. محمد معینالدینی برای مثال نگارهای از سلطان محمد با عنوان مستی لاهوتی و مستی ناسوتی که یکی از اشعار حافظ را به تصویر میکشد، نمایش و شرح داد.
معینالدینی در ادامه با ارجاع به مقالهی "نگارگری ایران تجلیگاه ملکوت خیال" نوشتهی آقایان اسکندر پور و شفیعی، گفت: در این مقاله نگارگری را واسطهای دیده که عالم را در عالم ماده به تصویر بکشد. عالمی که نگارگر میتواند تجربههایی فراتر را تجربه کند و به تصویر بکشد. همچنین در مقالهی آقایان پورمند و جوادی بیان میشود که هنرمند باید همان مراحلی را طی کند که عارف طی میکند تا به مقام حقیقت برسد.
وی افزود آنچه من به دنبال آن بودهام پاسخ به این پرسش بود که آیا زندگی نگارگران هم همان زیستی بوده که بتوان آنها را در حلقهی عارف و سالک قرار داد؟ برای پاسخ به متون دسته اول تاریخی رجوع کردهام. نقدی که به سنت گرایان وارد است آن دسته از مؤلفههایی است که سنتگرایان به آن استناد میکنند تا دیدگاه سنتگرایی را به نگارگری تعمیم دهند؛ برای مثال وجوه مادی تاریخ را رد میکنند. هر دوره تاریخی را نشانی از یک دورهی خاص میدانند مثل اسم جلال و... در نتیجه سنتگرایان معتقد هستند که یک اثر را نمیتوان صرفا بر اساس باور تاریخی و فیزیکی درک کرد بلکه هر اثر نشان از اسمی است که منشاء آن است. برای مثال خانم مرضیه یاسینی در کتابی که با عنوان تصویر زن در نگارگری نوشته است، زن را جلوهای از مظهر جمال الهی میداند.
محمد معین الدینی در پایان افزود که آنچه از لا به لای اسناد تاریخی به دست میآید هیچ نشان و اثباتی بر این مدعا نیست که هنرمند جهان ماورائی و شکل دیگر عالم خاکی را متصور میشود. همچنین به خوشنویسی که مانند نگارگری آن را جلوهای از عرفان میدانند و خوشنویس را همتراز عارف قرار میدهند اشاره کرد و به بررسی زندگی چند خوشنویس مطرح پرداخت که زیستی مخالف با این دیدگاه داشته اند. دیدگاه سنتگرایان نقطه ضعفهایی مثل سهل گرفتن شاخصهی مؤثر در شکل گیری شخصیت هنرمند و جغرافیای فرهنگی، مکاتب هنری و جنبههای تاثیر پذیر از هنر دارد. نگاه سنت گرایی یک نگاه قطعی است در حالی که نگاه علم به پدیدهها نسبی است.
در بخش دوم جلسه دکتر موسی پور ابتدا از کار ارزشمند آقای معین الدینی تقدیر کرد و بیان کرد که تعداد مقالاتی که دیدگاه سنتگرایی را با این قدرت و دقت نقد کند بسیار کم است. دربارهی موازین سنتگرایی به دلیل علمی نبودن آن نمیتوان با دلایل قطعی صحبت کرد. وقتی با یک ادعای علمی سر و کار نداریم نقد و بررسی آن بسیار سخت خواهد بود. در اصل این مباحث برای کسانی انجام میشود که به دنبال ارزیابی این دیدگاه هستند.
وی افزود تعاریف قالب و خرافی باعث شده تا نگارگر و هنرمند را به عارف و سالک تبدیل کنند. همانطور که در بخش قبل اشاره شد هیچ ریشهی تاریخی ندارد. شواهدی وجود ندارد که بیان کند هنرمندان دوران گذشته به مطالعه متون عرفانی پرداخته اند یا اهل عرفان صوفیانه بودهاند. حتی در زمان حال هم نمیتوان به کسی که هنرمند است و در دورههای استادانی مثل دینانی و آشتیانی شرکت میکنند را عارف نامید.
در ادامهی جلسه دکتر عطارزاده به بیان دیدگاه خود در باب این موضوع پرداخت. چند دهه است که این موضوع مورد توجه قرار گرفته و آنچه باعث کمتر دیده شدن آن شده استناد به متون و مکتوبات گذشته است. حتی پایان نامههای نوشته شده در اینباره هم با تحقیق کامل نیست و بک نوع خلاصهی بدون درک از متن است.
عطارزاده گفت: دکتر معینالدینی در مقدمهی مقاله نوشته است که دلیل دیدگاه سنت گرایان برساختی است در مقابل غرب که من با آن مخالف هستم. به نظر من این برساختی در مقابل غرب نیست بلکه راهی برای رفتن به سوی غرب و گرفتن دست علمی غربی است که خودشان بانی این روش بودهاند. خود تفکر عرفان و حکمت در هنر اسلامی از غرب آمده و مستشرقین این ویژگیها را در دنیای خود داشتهاند و مکاتب فلسفی را پشت سبکهای خود قراردادهاند. مباحث اسلامی را نیز وارد این مسیر کردند.
عطارزاده افزود انتظار داستم در تمام زمینهها و اصولاً هنرمند بحث شود ولی به طور خاص به نگارگری پرداخته شده. قطعا در متون کهن نمونههای زیادی از تمامی هنرها یافت می شود.
نظر خود را بنویسید