به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به نقل از معاونت پژوهشی دانشگاه_ کرسی ترویجی هنر اسلامی «هنرمند ایرانی: دستاوردها و خسرانها» به کوشش دانشکده هنر و معاونت پژوهشی دانشگاه سوره و با همکاری دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه هنر، روز چهارشنبه 1401/04/15 از ساعت 16 الی 18 در سامانه آموزش مجازی دانشگاه سوره برگزار شد.
در این نشست دکتر مهدی محمدی، مدیر گروه صنایعدستی دانشگاه سوره، به عنوان دبیر جلسه؛ دکتر محمد معینالدینی، استادیار دانشگاه سوره، به عنوان ارائهدهنده؛ دکتر عبدالکریم عطار زاده، دانشیار دانشگاه سوره و دکتر ایلناز رهبر، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، به عنوان ناقد جلسه حضور داشتند.
در ابتدای نشست دکتر مهدی محمدی، ضمن عرض سلام و خوشآمد گویی به حاضرین، به معرفی ارائهدهنده و ناقدین جلسه پرداخت و گفت: با فصل دوم از کرسیهای ترویجی هنر اسلامی در خدمت دوستان هستیم؛ فصل اول در نهایت استقبال مخاطبین و فعالیتهای علمی انجام شد و مورد تائید دبیرخانه هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه هنر قرار گرفت. سپس به زمان در نظر گرفتهشده برای ارائهدهنده و ناقدین جلسه اشاره کرد و از دکتر محمد معینالدینی دعوت کرد تا به ارائه سخنان خود بپردازند.
دکتر معینالدینی به فرصت ایجادشده در اثر کرونا برای آغاز نگارش مجموعه مقالات درباره نگارگری اشاره کرد و انگیزه خود برای نوشتن این مجموعه را که تا به حال سه مقاله از آن به چاپ رسیده است اینگونه بیان کرد: همیشه برایم این سؤال وجود داشت که حاکمان و انسانهای مقتدر که در آن زمانها بسیار سختگیر و حتی برخی ظالم بودند با هنرمندان چگونه رفتار میکردند.
وی ادامه داد: در این مقالات وسعت جغرافیایی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نمیشود بلکه ایرانِ فرهنگی در اینجا معیار ما است برای مثال زبان فارسیای که جزئی از فرهنگ ایران است آن زمان زبان علمی برخی کشورهای دیگر به غیر از ایران بود. قلمرو زمانی نیز از میانه دوره ایلخانان تا میانه صفویه است؛ زیرا در این دوره از حکومت ایلخانان موج جدید کتابآرایی آغاز میشود. از آن طرف تنها به نیمه اول دوره صفویه بسنده کردهایم زیرا در این زمان جریانهای فرهنگی سازی زیاد میشوند و من با توجه به هدف خود که بررسی هنر نگارگری بود و برای پراکنده نشدن مبحث، قلمرو زمانی را اینگونه تعیین کردهام.
معینالدینی اذعان کرد که در این مقالات به دو واژه پرداخته میشود که بهتر است مقصود و مفهوم آن را در ابتدای امر بیان کنم:
- شاه/ حاکم هنرمند: حاکمی که جدا از فرمانروایی و حمایت از هنرمندان، خود هنرمند است.
- شاه/ حاکم هنردوست: حاکمی که دیدگاه و علاقه او تأثیرگذار در بالندگی هنرها است.
در آن زمان مفهوم یا نهادی به نام نهاد هنری که فارغ از سیاست بوده و سازماندهیشده برای هنرها باشد وجود نداشت و همه چیز به میل شاهانه و شاهان معطوف میشد. برای مثال: شاه طهماسب مهمترین شاهی است که از هنرمندان حمایت کرد اما بعد از یک مدت به تدریج میل او به هنر از بین میرود و پایگاه نگارگری یکدفعه از هم فرو میپاشد. پس برای بررسی هنرها در زمان قدیم باید به دربار محدود شویم. در آن زمان کتابخانههای سلطنتی وجود داشتند و شاهان معمولاً برخی از اوقات فراغت خود را در کتابخانه و در کنار هنرمندان میگذراندند.
وی در ادامه مزایایی که در آن زمان به هنرمندان داده میشد را اینگونه تشریح کرد:
- امنیت قضایی و اجتماعی: برای مثال میرخلیل در یکی از مهمانیها به شوخی کفش خود را سمت حاکم پرتاب میکند و پیشانی بایسنقر میشکند اما به دلیل احترام و ارزشی که وی برای هنرمندان قائل بود، میرخلیل را مجازات نمیکند.
یا هنرمندانی مانند عبدالعزیز کاشانی، مولانا علی، علیاصغر کاشانی، حسن مذهب و یاری مذهب که مهر شاه را تقلید کرده بودند اما بعد از کشف جرمشان، از مجازات هرکدام به نحوی صرفنظر شد.
- حامیان متواضع: تواضع شاهان در برابر هنرمندان برای مثال سلطان ابوسعید ایلخانی در کمال تواضع، پیاده نزد اساتید هنرمند خود میرفت و از آنها مشق میگرفت.
- معیشت هنرمندان: اکبرشاه گورکانی «گذشتگان حیاتی تازه و حاضران جاوید زندگی یافتند، همچنان که مصوران را بلندپایگی شد، نقاشان و مذهبان و جدول آرایان و صفاحان را نیز بازارگرمی پذیرفت و از خدمتگزینی این کارخانه بسیاری از منصبداران و واحدیان و سایر سوار شرف امتیاز گرفتند.»
- ارتقای هنرمندان در دستگاه حکومت: از بین هنرمندان، خوشنویسان ارتباط بسیار نزدیکی با حاکمان داشتند. میرزا ولد خوشنویس که وزیری اعظم را عهدهدار شد.
معینالدینی به معایب و خسرانهای نزدیکی به قدرت نیز اشاره کرد و گفت:
- از سوی دیگر در فقدان یک نظام امنیت معاش، از کارافتادگی هنرمندان نیز باعث میشد تا از گردونه حمایت شاهان کنار بروند.
- رقابتها و دسیسهها: برای مثال میتوان به گفته سیمی نیشابوری اشاره کرد: «از محاسدان و دشمنان و معارضان ایمن نباید بود که ناگاه آب تمرهندی در دولت ریزند که از آن سیاهی یک حرف به قاعده نتوان نوشت.» یا تهمت دزدی که به صادقی بیک شد.
- بیاحترامیها، حقناشناسیها و مجازات نامتناسب: «بفرمود که محمد جلد را به روی در اندازند و هر دو پای او را بسته همچنان به صورت برکشند تا جانش برآید و خود بر همه اموال و فرزندان و بستگانش دست بگشود.»
- ترک خدمت: مانند مالک دیلمی که گوشهنشین شد و علیرغم اینکه بارها شاهعباس او را به اصفهان دعوت کرد، عذر آورد.
ایلناز رهبر به عنوان ناقد اول ابتدا نکات مثبت این مقاله را به صورت زیر برشمرد:
- اشاره مستقیم به این واقعیت تاریخی که هنرمند منتسب و وابسته به دربار بود؛ برخلاف برخی از مقالات و کتابها که این ارتباط را شفاف بیان نمیکنند.
- استفاده از منابع دستاول و اینکه تمامی منابع را خودشان به صورت مستقیم مطالعه کرده بودند.
- بهکارگیری مصادیق بیشماری از هنرمندان که مقاله را قابل استناد و اعتماد میکند.
- اشاره همزمان به معایب و خسرانها در کنار مزایا و حمایتها
- بیان رفتارهای چندگانه حامیان
- خط فکری منظم یا همان سیر فکری منسجم باعث هدایت و راهنمایی بهتر خوانندگان مقاله میشود.
وی در ادامه سؤالات و ابهامات خود را نیز بیان کرد و گفت: برخی از هنرمندان با دربارهای متعدد ارتباط داشتند و ما تا چه حد میتوانیم بگوییم که هنرمندان از سیاست دور هستند؟ زیرا در نهایت میدان عمل و فعالیت آنها در سیاست است. دادن القاب به هنرمندان و افراد تا چه حد درست است؟
منابع ما در این بررسیها منابع تاریخی بودند، آیا بهتر نیست برای دریافت بهتر حقایق به سفرنامهها نیز بپردازیم؟
دکتر عطارزاده به عنوان ناقد دیگر حاضر در جلسه گفت: در متن مقالات دورههای زمانی و تاریخی بیان شدهاند، بهتر است در قسمت صوری نیز در عناوین آنها این موارد را مشخص کنیم. در مبانی نظری باید در ابتدا معنای اصلی واژگان را بیان کنیم، سپس فهم و نظر خود را در رابطه با آن واژه ارائه کنیم؛ یعنی اینکه مقصود من از بیان واژگان دستاوردها و خسرانها چیست؟ و معنی اصلی این واژگان چیست؟
قسمتهایی از مقاله را که از لحاظ دستهبندی و محتوایی با یکدیگر مرتبط هستند را بهتر است در یک پاراگراف به صورت خلاصه و در یک نگاه بیاوریم تا باعث انسجام و فهم بهتر مطالب برای مخاطب شود.
وی ادامه داد: این مقاله خیلی ارزشمند و خوب است اما میتوان گفت در مرحله اول است و در مراحل بعد ما باید به دنبال پاسخ به سؤالات و چالشهایی که بر هر بخش وارد است باشیم. باید همزمانی این دورهها را با رنسانس غرب نیز در نظر داشته باشیم که اوج شکوفایی هنر در غرب است. برای مثال آیا این حمایتها به نوعی تضعیف هنر و هنرمند بوده و هنرمند در دربار مقلد صرف بوده است؟ آیا تحت حمایت قضایی واقعشدن باعث شد تا هنرمند از امرونهیهای دینی زمانه خودش عدول کند؟ آیا هنرمند با توجه به جایگاهی که داشته است توانسته بدبختی و سختیهای مردم را به نظر حاکمان برساند؟ و سؤالهای بیشمار دیگری که باید در این مقاله به دنبال پیدا کردن پاسخها باشیم.
معینالدینی در پاسخ به سؤالات مطرحشده گفت:
در رابطه با القاب، من چیزی پیدا نکردم ولی باید القابی که در دوره قاجار خصوصاً زمان ناصرالدینشاه داده شد را از بقیه دورههای تاریخی جدا کرد، زیرا آن زمان در قبال دریافت پول امکان خرید القاب وجود داشت. همچنین درباره هنر سیاسی نیز باید بگویم که بله هنر به شکلی رنگ و بوی سیاست داشت اما نکته این است که آن آثار را با نگاه سیاسی قضاوت نمیکردند و هنرمند را به دلیل خدمت و فعالیت در درباری دیگر و برای حاکمی دیگر مؤاخذه نمیکردند.
در آخر نیز معینالدینی در پاسخ به سؤال یکی از حاضرین در جلسه که آیا تحت حمایت قرار گرفتن هنرمندان به نفع رشد اهداف هنرمند بود یا پارلمان، خاطرنشان کرد: میتوان گفت اگر درباری نبود هنر و هنرمندی هم نبود؛ در سایه دربار و ساختار آن زمان بود که هنرمند و هنرش شکوفا میشد و گسترش مییافت.
نظر خود را بنویسید