بیست و سومین کرسی ترویجی دانشگاه سوره با عنوان «تأویل معماری پسامدرن از منظر نشانهشناسی» با همکاری دانشکده معماری و شهرسازی و با کوشش معاونت پژوهشی دانشگاه سوره برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره به نقل از معاونت پژوهشی، بیست و سومین کرسی ترویجی در دانشگاه سوره با موضوع «تأویل معماری پسامدرن از منظر نشانهشناسی » روز چهارشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۲ از ساعت ۹ تا ۱۱ برگزار شد.
در این نشست دکتر امیر مسعود دباغ بهعنوان ارائهدهنده، دکتر حیدر جهانبخش بهعنوان ناقد و مهندس داریوش کسرایی بهعنوان دبیر نشست حضور داشتند.
در آغاز نشست دکتر دباغ اینگونه آغاز کرد: بنده مقالهای با همین عنوان را در سال ۱۳۸۹ در مجله هویت شهر به چاپ رساندم. این مقاله جزء مقالات پر استنادی هست که روی آن کار کردهام و معتقدم هنوز جای بسط و گسترش دارد. و اکنون بهطور خلاصه به چیستی معماری پسامدرن و آغاز و انجام آن خواهم پرداخت.
دکتر دباغ ادامه داد: قرار است بر چند واژه بهطور خاص تمرکز کنیم که اولین آن تأویل است. تأویل درواقع به تفسیر یا تعبیر یک متن یا مفهوم اشاره دارد. تأویل ممکن است در متون دینی، ادبی و حتی در مکالمات روزمره به کار برود و معمولاً به اهمیت و عمق پنهانی در پشت کلمات و جملات اشاره دارد و ممکن است نیاز به تفسیر و تحلیل دقیق داشته باشد. بهطور کل در هرجایی که ارتباطی از انسان موردبحث قرار میگیرد به متن مربوط خواهد شد.
وی در ادامه به مسئله نشانهشناسی پرداخت و آن را دومین کلمه موردتوجه در این مقاله دانست و گفت: مقوله نشانهشناسی در ابتدا توسط سوسور و پیرس مورداستفاده قرار گرفت. این دو نظریهپرداز بهعنوان بنیانگذاران نشانهشناسی شناخته میشوند و اساسهای اصولی این علم را در قرن نوزدهم فراهم کردند. آنها با تأکید بر نقش نشانهها در تبیین فرآیندهای زبانی و ارتباطات انسانی، تئوریهایی برای تحلیل علل و مفهوم انتقال اطلاعات ایجاد کردند.
دکتر دباغ اظهار داشت: نشانهشناسی بعد از سوسور مبتنی بر دلالتهای ضمنی بوده و به دنبال کشف لایههای غایب هر پدیده است. ژاک دریدا ارتباط بین دال و مدلول را غیرمستقیم میداند بهطوریکه پیوند خطی میان دال و مدلول هرلحظه گسسته میشود. این تعبیر دریدا از نگرش پسامدرن کاستیهای زبان شناسانه سوسور، نگرش مدرن را آشکار میکند چراکه سوسور پیوند بین دال و مدلول را مستقیم و مانند دو روی یک سکه میداند. به تعبیر پیرس نظام دلالتی که بر اساس نگاره و نمایه شکل میگیرد نظامی ارتباطی نبوده و نباید آن را لزوماً ابزاری برای افاده معنی تلقی کرد؛ تنها، تحلیل نشانههای پساساختارگرایی است که میتواند مفاهیم موجود در هر اثر معماری را با توجه به مضامین آن جامعه کشف و استخراج کرد.
در انتهای مباحث، دباغ به جمعبندی مباحث پرداخت و اذعان داشت: امروزه طراحی و ساخت یک بنای ساده در دیگر عوامل و متغیرها در تعارض باهم است. ضمن آنکه ترکیب ساختمان با بافت اطراف و محیط پیرامونش نیز به پیچیدگیهای طراحی میافزاید، صورت و هیأت طرح معماری در جنبشهای پسامدرن نسبت به معماری مدرن از پیچیدگیهای ویژهای برخوردار است، این پیچیدگیها در تمامی صور معماری پسامدرن احساس میشود.
دباغ ادامه داد: اندیشه و تفکر پسامدرنیسم فرآیند پیدایی و حصول را بهطور روشمند در معماری تحت تأثیر قرار میدهد. جنکز معماری پسامدرن را ادامه معماری مدرن و حرکت به فراتر از آن میداند. شکست اجتماعی معماری مدرن، انگیزه اصلی در تولد صورتهای متنوع پسامدرن در معماری است. فرآیند تولید محصول در نگرش پسامدرن بیش از خود محصول اهمیت دارد. درنتیجه خوانش محصول نهایی باید با توجه به فرآیند تولید؛ یعنی متن، بینامتن و فرامتن صورت گیرد.
در بخش دوم نشست دکتر حیدر جهانبخش بهعنوان ناقد به ارائه نظرات خود پرداخت و تکمیلکننده مباحث مطرحشده بود. دکتر جهانبخش اینگونه آغاز کرد که خوانشی که از یک اثر معماری صورت میگیرد تعیینکننده سلیقه افراد در یک شهر و جامعه است.
وی ادامه داد: معماری نهتنها بهعنوان یک اصطلاح فنی در نظر گرفته نمیشود بلکه بهعنوان یک هنر و علمی اجتماعی موردتوجه قرار میگیرد. اثرهای معماری نهتنها بر تبلیغات شهری تأثیر میگذارند بلکه بر زندگی روزمره مردم نیز تأثیر دارند.
سپس ایشان به اهمیت حفظ تاریخ و ارث فرهنگی در معماری پرداخت و افزود: باید به یاد داشت که معماری در واقعیت یک پنجره به گذشته و پیشبینی آینده است. بنابراین، حفظ و مرمت ساختمانهای تاریخی و ارثی بهعنوان یک وظیفه مهم ما در جامعه میآید.
دکتر جهانبخش در انتها به اهمیت تعامل معماران با جامعه و نیاز به شناخت عمیق از نیازهای انسانی پرداخت و از حاضرین خواست تا در فرآیند طراحی و ساخت شهرها و مکانهای عمومی به نیازهای جامعهشان توجه کنند.
در بخش آخر نشست دکتر اسلامی بهعنوان میهمان نشست به ارائه نظرات خود پرداخت و گفت: معماری بهعنوان یک علم یا دانش، ثابت و راکد نیست و در ظرف زمان به اشکال و مکاتب مختلف تفکیکشده و بیانگر شرایط جامعه و زندگی دوره خاص خود است. معماری تنها یک هنر با دانش نیست بلکه بازتابدهنده و حتی شکلدهنده تاریخ است.
دکتر اسلامی ادامه داد: بهعنوان معماران، ما مسئولیتی داریم تا با توجه به نیازهای جامعه و تغییرات زمان، معماری را شکل دهیم. این تغییرات میتوانند معماری را به سمت پایداری محیطی، استفاده از فناوریهای نوین، و تحولات اجتماعی و فرهنگی هدایت کنند.
وی به اهمیت تطابق معماری با محیط طبیعی و حفاظت از منابع طبیعی نیز اشاره کرد و تأکید داشت که معماران باید بهدقت به مسائل محیطی و اکولوژیکی توجه کنند تا در طراحیهای خود به پایداری و مسئولیت اجتماعی برسند.
درنهایت مهندس کسرایی از تمامی همراهان و سخنرانان برای حضور پرثمر خود در نشست تقدیر و تشکر کرد. همچنین در پایان جلسه به حاضرین گواهی حضور در این نشست اعطا شد.
نظر خود را بنویسید