نشست علمی با موضوع «روش تحقیق؛ فهم روش گراندد تئوری» با حضور سخنرانان "پروفسور باقر ساروخانی"، "دکتر مقصود فراستخواه"، "دکتر امیدعلی مسعودی"، "دکتر محمدرضا رسولی" و "دکتر سعید صفایی موحد" به همّت دانشکده فرهنگ و ارتباطات و همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه سوره برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی دانشگاه سوره به نقل از معاونت پژوهشی دکتر امیدعلی مسعودی، مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیأتعلمی دانشگاه سوره ضمن معرفی کتاب گراندد تئوری (نظریه داده بنیاد) اثر سعید صفایی موحد، عنوان کرد: «روش گراندد تئوری با چند مشکل اجرا میشود که این روش تنها مبتنی بر مصاحبه نیست و روش جدید مالتی گراندد تئوری را نیز معرفی کرده است.»
وی افزود: «استفاده از مدل، چیز عجیبوغریبی نیست، بنابراین با مشورت پروفسور ساروخانی تصمیم گرفتیم یک نشست تخصصی برای بررسی این روش تشکیل شود. برای ما خیلی جالب بود که بنشینیم و یک بحث و گفتگو و وحدت نظر دراینباره داشته باشیم.»
پروفسور باقر ساروخانی، جامعهشناس ایرانی و استاد بازنشسته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: «گراندد تئوری یک روش کاربردی و موردعلاقه است، چراکه زمان کمتری لازم دارد، هزینههای کمتری میخواهد و درعینحال عمق بیشتری دارد و روشی نو و جدید است و مورد اقبال دانشجویان است. در جلد پنجم کتاب روش تحقیق من به گراندد تئوری پرداختم و آقای دکتر فراستخواه و صفایی موحد این روش را در قالب کتاب بررسی بیشتری کردهاند.»
وی ادامه داد: «خیلی دوست دارم که دانشجو دغدغهمند باشد و خودش بخواهد به یک موضوع با روش خاصی بپردازد، بداند که لایههای پژوهش او چیست؟ مثلاً سن ازدواج. ولی اگر خواستید به سطح بالاتری مثل فرهنگ زناشویی بیایید، این دشواریهای بیشتری دارد. در لایههای بالاتر مثلاینکه بخواهیم بر روی موضوع طلاق کارکنیم، ممکن است در مصاحبه خیلی مسائل گفته نشود، حساستر و دقیقتر است و عوامل طلاق نیز بهراحتی شناسایی نمیشود. وقتهایی نیز در مورد مسائلی مثل قاچاق انسان مطالب حساس، ناگفتنی و نامشروع است، پس این مهم است که پژوهش در چه لایهای قرار بگیرد، وصفی باشد یا عِلّی.»
نویسنده کتاب جامعهشناسی ارتباطات و کتابهای پنججلدی روش تحقیق توضیح داد: «عِلّی یعنی بررسی کردن تمامی عوامل، ولی میتوانیم عوامل را دستهبندی کنیم مثل عوامل اجتماعی و یا یک عامل مهم را پیدا کنیم و همان را بررسی کنیم. یا اینکه تحلیل پیامدی (Impact Analysis) انجام بدهیم. سطح تحلیل کجاست؟ مثلاً شهر تهران یا یک منطقه خاص. عمق کار و چرایی و چگونگی اهمیت دارد. در چه زمانی و در چه مکانی میخواهد کار کند و برد تعمیمی پژوهش چقدر است، حالا میگوید من میخواهم نظریه زمینهای یا GT کارکنم. روش باید با سؤالات و اهداف تناسب داشته باشد، اول مدل مفهومی ارائه شود که اگر محقق میخواهد روی اعتیاد کارکند چه چیزی را میخواهد به دست بیاورد؟ اینکه ساده باشد یا ترکیبی یا گراندد تئوری پدیدارشناختی.
گام اول مشاهده؛ واقعیت را ببینید که چیست؟ هستی واقعیت و آنچه هست. انواع مشاهده صورت میگیرد که باید کامل و درست باشد. مشاهده دیفرانسیل، مشاهده خاص و تخصصی که من را به مراحل بعدی هدایت کند. دیالکتیک سطح و عمق را باید داشته باشیم و بعد به شرایط علّی و شرایط میانجی میرسیم و... که شرایط را باید در زمینه (context) نگاه کرد. به عنوان مثال بیکاری یک جوان ۲۵ ساله با بیکاری یک مرد ۹۰ ساله تفاوت دارد؛ بنابراین اثرگذاری عامل در شرایط زمینهای معلوم میشود و شرایط دیگر نیز باید در نظر گرفته شود.»
این استاد دانشگاه و عضو هیأتعلمی عنوان کرد: «در مصاحبه نیز باید چندگانه عمل شود، از صالحان استفاده کنید، از کسانی که تجربه اعتیاددارند، تجربه مدیریتی دارند، کسانی که استادان اعتیاد هستند و کارکردهاند. صالحان میتوانند به تو اندیشه بدهند.»
پروفسور ساروخانی تأکید کرد: «گراندد تئوری روش بسیار خوب و غنی است که میتواند مستقل به کار برود، ولی توصیه من به دانشجویان این است که ترکیبی استفاده شود. ضریب تأثیر هرکدام از عوامل در دستگاه میدانی به دست بیاید. دیدگاهها در مورد فرضیهسازی متفاوت است، بعضیها معتقدند در گراندد تئوری باید دیدگاهت پاک باشد یا اینکه تجاهر کنی و اطلاعات قبلی را نادیده بگیری.»
دکتر سعید صفایی موحد، نویسنده کتاب (نظریه داده بنیاد) گفت: «میخواهم از چند چالش که با آن مواجه شدم بگویم و چند سؤال مطرح کنم. تا جایی که من بررسی کردم اسم این مدل گراندد تئوری است، گراندد مدل نیست و الآن دارم میبینم اکثر پایاننامهها و رسالهها تبدیلشده به طراحی الگوی مطلوب. آیا ظرافتی در این روش وجود داشته است که ما اینجا مدلسازی میکنیم و آنجا نه؟ من در نشریات بزرگ دنیا چنین چیزی ندیدم و اولین چیزی که ذهنم را مشغول میکند همین است.»
وی افزود: «گراندد تئوری اسمش با آن است، نظریهسازی. سؤال این است که آیا نظریه ساخته میشود و بر اساس آن مدل ایجاد میشود یا مدل ایجاد میشود و بعد بر اساس آن نظریه ارائه میشود. آنچه من میبینم این است که اول نظریه شکل میگیرد و بعد مدل به دست میآید. چالش دوم اینکه در نظریه ساختن با گرند تئوری باید چه نوع نظریهای بسازیم. نظریههای هنجاری تدریس باید چگونه انجام شود؟ مدیریت آموزشی چگونه باید باشد؟»
این استادیار دانشگاه و پژوهشگر اظهار کرد: «یک نوع نظریات تبیینی داریم که چیستی و چرایی را تبیین میکند و دنبال بایدها نیستند. گراندد تئوری به این میپردازد که چه چیزی دارد اتفاق میافتد. چالش بعدی حساسیت نظری است، کسی که میخواهد وارد این روش شود و از آن استفاده کند تا حساسیت نظری نداشته باشد نمیشود. اینکه در رشته من نظریات چطور ساخته و استفاده و بازنمایی میشود؟ چه نوع نظریههایی در حوزه علمی من ساخته میشوند و چطور بازنمایی میشوند؟ گراندد تئوری فقط این نیست که علتها و زمینهها را به دست بیاورید، ما نباید بنده و برده چهارچوبهای گراندد تئوری شویم.»
دکتر صفایی موحد خاطرنشان کرد: «نکته بعدی اینکه چه رویکردی در گراندد تئوری در پیشگرفته میشود. مسیرها متفاوت است، در کتاب اشتراوس و کوربین از گرافها بهعنوان ابزارها و از «تول باکس» (Tool Box) برای مسیر رسیدن تحلیل به نظریه استفاده میشود. البته اینطور نیست که گراندد تئوری یک چارچوب ساده به ما داده باشد. چالش بعدی سطح انتزاع مفاهیم است، مفاهیمی که اساس ساخت نظریه میشوند به سطح بلوغ یاAbstraction نمیرسند. یکی از معیارهایی که ببینید نظریه شما خوب است باید بررسی کنید مفاهیم شما به سطح بلوغ رسیدهاند یا نه.»
به گفته وی «چالش بعدی مصاحبه است، یک دید عمومی وجود دارد که گراندد تئوری یعنی مصاحبه. در گراندد تئوری شما از هر راهی میتوانید داده به دست بیاورید تا به یک نظریه غنی برسید، اصلاً گراندد تئوری با مصاحبه یکی نیست. شما میتوانید از فضای مجازی، فرایندها، مشاهدهها و مصاحبه استفاده کنید تا یک نظریه خوب و غنی به دست بیاید. آیا گراندد تئوری یک روش تحلیل است یا یک رویکرد پژوهشی؟ گراندد تئوری را به یک روش تحلیلی تقلیل ندهیم، این روش یک رویکرد است و جهتگیریهای خاص خود را ندارد نه اینکه صرفاً یک روش تحلیلی باشد. اما به یک ابزار پیشپاافتاده تبدیلشده که کمکم دارد به ابتذال کشیده میشود.»
این پژوهشگر تأکید کرد: «معمولاً اشباع نظریهای با اشباع دادهها اشتباه گرفته میشود، در گراندد تئوری مفهوم کمی پیچیدهتر است یعنی اشباع نظری وقتی اتفاق میافتد که ابعاد نظریه شما ساختهشده باشد نه اینکه دادهها تکراری است. متأسفانه این مفهوم بسیار مهم هم خیلی تقلیل پیداکرده است.»
دکتر مقصود فراستخواه، نویسنده کتاب روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی عنوان کرد: «سنتهای علمی ما توسعه پیدا نکرده، استادانی مانند پروفسور ساروخانی داریم ولی نهادهای علمی ما بلوغ نرسیده است. من گاهی میگویم عقلا داریم ولی عقلانیت نداریم، قبل از اینکه از سنتهای کمّی خوب بهره بگیریم به روشهای کیفی رفتیم و این پرسشها و گسستها باعث شده به توسعه نرسیم. الآن گراندد تئوری تبدیل به یک فشن شده و به ابتذال افتاده است. من بهعنوان یک دانشآموز کوچک همه را مرور میکنم و یک فرمالیسم روششناختی اتفاق افتاده با یک درک توسعهنیافته از روش که تکنیک بر تفکر غلبه میکند.»
وی ادامه داد: «اساساً یک نوع سوءهاضمه علمی داریم و همینطور ترجمه میکنیم. دانشگاه نسل اول، دوم، سوم، چهارم، یکی هم میگوید من دانشگاه نسل پنجم را پیدا کردم؛ این نشانه عدم بلوغ اخلاقی و عدم مشارکت با دنیا است، دانش جهانی و محلی نداریم، خلاقیت روششناختی نداریم. مثلاً من میبینم خیلی از رسالههای دکتری کار پهناگر با گراندد تئوری انجامشده است ولی با روش کیفی که ژرفانگر است و نمیتواند یک کار بزرگ را در یک جامعه بزرگ انجام دهد و یک مقدار موقعیتی است.
گراندد تئوری در مقابل گرند تئوریها است. ما قبل از اینکه از گراند تئوری استفاده کنیم به سمت گراندد تئوری رفتهایم، اصلاً چه نیازی به گراندد تئوری است؟ تخریبش میکنیم، کاریکاتوری از گرند تئوری را در رسالههای دکتری ساختهایم، سندروم قفسهها که دردی از ما دوا نمیکند. دانشجوی دکتری با گراندد تئوری رسیده به مسئولیت گمشده، به یک اشباع نظری رسیده بود نه اینکه فقط مصاحبه کند و بعد بگوید تکرار میشود. مصاحبهکننده مهم است که بلد باشد مصاحبه عمیق و اکتشافی انجام بدهد تا مصاحبهگر حرف بزند، همین مشکلات در رسالههای مختلف وجود دارد.»
فراستخواه بیان کرد: «ما دچار وضعیت فرهنگی نشویم که بگوییم گلیسر گفته، اشتراوس گفته، علم این نیست، علم درایت است نه روایت. از آنها استفاده میکنیم ولی اندیشه و درایت داریم، و نقد میکنیم. چون به لحاظ نظری توسعه پیدا نکردیم، سیستمها توسعه پیدا نکردند، درنتیجه جنگ نظریهها اتفاق میافتد. علم تکصدایی نیست بلکه چندصدایی است که بگوییم فلان دانشمند گفته و تمام. در علم خاتمالعلما نداریم، علم همیشه باز است، نقل میشود و افقگشاییهای تازه اتفاق میافتد. گراندد تئوری تقلیل پیداکرده به گراندد مدل. ما فقط میخواهیم آخر رسالهمان یک نقاشی بکشیم به نام مدل و آن مدل بیشتر هنجاری است. مدل حکمروایی، مثلاً اینهمه نظریههای حکمروایی وجود دارد بعد میگوییم یک مدل حکمروایی برای ایران به دست آوردهایم، این کار خیلی غیراخلاقی است. با علم جهانی مغایر است که از تریبونهای علمی خودم بوزینهوار بالا بروم.»
این استاد برنامهريزی توسعه و آموزش عالی یادآور شد: «نقاشی کشیدن بهعنوان مدل درست نیست، نظریه لازم است و ما باید جواب بدهیم چرا و چطور این فرایند دارد اتفاق میافتد؟ توصیف غنی بکنیم. حُسن گراندد تئوری این است که متصل است و ادعای بزرگی هم ندارد و میتواند در حد یک موقعیت توضیح و تبیین ارائه بدهد، مسئله بعدی حساسیت نظری است. من همیشه میگویم در فصل دوم باید اطلس دانش بشری و بعد شکاف نظری را نشان بدهیم. حساسیت نظری برای چه؟ برای اینکه ذهن ما وقتی بهسوی امور میرویم فعال است. در کارهای کمی نظریهها تور هستند، در چهارچوب آنها نظریهها را در جامعه آماری میآزماییم. در نظریه حساسیت نظری بهمثابه نور است که به ما کمک میکند. لطفاً در حساسیت نظری باقی نمانید، هرچه بیشتر در دنیا سیر و سلوک داشته باشیم و مطالعه کنیم یک نوع فرهیختگی و پرورش ذهن به وجود میآید. گراندد تئوری فقط با حساسیت نظری نمیشود و حساسیت حرفهای نیاز است از طریق شرکت در اجتماعات علمی.»
دکتر فراستخواه با اشاره بهضرورت داشتن حساسیت اجتماعی گفت: «حساسیت نظری داشته باشید امّا بدانید با کله خالی گراندد تئوری نمیشود، باید خیلی چیزها را ببینید. ذهن شما سرشار باشد نه انبار. باید خیلی مشاهدات داشته باشید امّا ذهنتان باز باشد، در چهارچوب یک نظریه محدود نشوید. حساسیت نظری و اجتماعی همدیگر را تکمیل میکند. زیستن، کار شغلی، شبکههای اجتماعی، دیدن دردها و مشکلات جامعه به شما حساسیت اجتماعی میدهد. بودن در محافل و کار تیمی به شما حساسیت حرفهای میدهد و حساسیت نظری بامطالعه زیاد.»
عضو هیأتعلمی مؤسسه پژوهش و برنامهريزی آموزش عالی تصریح کرد: «مشاهده به همین سادگی نیست، Pure Observation نداریم، هر محققی خودش را مخفی کند درست نیست، موزیک متن ذهن پژوهشگر و افراد مختلف متفاوت است. مهم این است که صادقانه با مخاطب خود سخن بگوییم، ما هیچوقت در خلا مشاهده نمیکنیم، مهم این است خودآگاهی داشته باشیم که در چه سنت نظری قراردادیم، برای همین قبل از روش، روششناسی لازم است. بعضی از جنگ و آشوبهای بین ما از این است که به پارادایمها توجه نداریم و در سطوح بعدی به سر میبریم. حتی سؤال مهمتری وجود دارد، چه پارادایمی؟ گاهی علوم اجتماعی چند پارادایمی هستند.
نویسنده کتاب روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی عنوان کرد: «علم یک دانش مشاع است، جهانی است و باید مدام توسعه و تحول پیدا کند. خیلی هم فروتنی در آن وجود دارد و علم درست به استادان فروتنی میدهد. دانشمند آخرش به سکوت میرسد، به یک تواضع معرفتشناختی. علم اینطور است، خلاقیت روششناختی ما خیلی کم است، یک نکته بسیار مهم اینکه فکر میکنیم گراندد تئوری یعنی مصاحبه، آنهم مصاحبه با خبرهها، خب این خبرهها که کتاب داشتند، در فصل دوم پایاننامه کتاب و مقالههایشان را بیاورید.
وی در مورد مشاهده توضیح داد: «چند نوع مشاهده وجود دارد. مشاهده بهاضافه یادداشتهای فنی محقق بهاضافه مصاحبه. مصاحبه با بین ۷ تا ۱۰ دسته آدم نهفقط خبرهها (Expert). همه آنها باید تجربه زیسته را توضیح دهند، حالتان چطور است؟ زندگیتان چطور میگذرد؟ همه ماوقع را توضیح دهد. مطلعان کلیدی، مانند دانشجو، استاد و... اینها اطلاعرسان هستند از واقعه، پیچیدگیها، شرایط و شواهد که شما دادهها را میگیرید و روی آن کار میکنید. دادهها گرسنه معنا هستند. وقتی یک اکتشافی روی میدهد، در Aha Moment یا لحظه آهان، دیگر نمیتوانید مدل بکشید، نظریه میدهید کسی که اکتشافی میکند خودش خبر ندارد که چه شد، اکتشاف روی میدهد. خود گلیسر در تاریخچه گراندد تئوری از آن بهعنوان ابزار تحلیل یادکرده است. دُردیکشی نظریه است، گراندد تئوری دادهها را دُرده میکنید، اول پارادایمها، بعد حساسیتها، بعد روششناسی، بعد روش و بعد تکنیک تحلیل. یک سطح تحلیل دارید، سطح تحقیق و سطح پارادایمها بالاتر از آن است و همه اینها بر روی بینش و خلاقیت حرکت میکند.»
دکتر محمدرضا رسولی، نویسنده کتاب نظریه گفتمان با اشاره به اهمیت فهم و درک روش گراندد تئوری گفت: «مسئله اجرای روشهای کیفی بهویژه به شخصیت محقق بسیار وابسته است، من فکر میکنم بعضی از رشتهها و کتابهای ما یک دستبردی به این روشها زدهاند. دستکاری در روشها انجامشده که بعد ما به ازای آن را در پایاننامهها شاهد هستیم.»
وی افزود: «البته کارهای خوبی هم صورت میگیرد، این گذار از کمی به کیفی ما را دچار تناقضهایی میکند. ما ازنظر دستیابی به مفاهیم غنی مشکلداریم که بتواند تشکیل یکشبه تئوری بدهد. اینها مسائلی است که در عرصه آموزش و پژوهش این روش وجود دارد.»
دانشيار دانشکدۀ علوم ارتباطات و مطالعات رسانه در دانشگاه آزاد اسلامي تهران بابیان اینکه هر بومی مسئله خاص خودش را دارد، افزود: «درباره حساسیت نظری اینکه چطور منابع خود را جمعآوری کنیم که درگیر نظریهها و چارچوبها نشویم.»
این مدرس دانشگاه با مطرح کردن قضیه عبور از مدل گفت: «پیشنهاد الگوی مطلوب گراندد مدل اجرایی نمیدهد درنهایت فهم پارادایمی میدهد.»
دکتر امیدعلی مسعودی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه بیان کرد: «در یک دورهای (دهه ۷۰) تحلیل گفتمان مد شده بود و دانشجوها میخواستند فقط آن را انجام بدهند، در دهه ۶۰ روش دلفای، دهه ۸۰ نشانهشناختی یا عِلّی مقدار زیادی کار شد که دو مشکل وجود داشت که نظریه است یا روش یا نظریه بهمثابه روش. دهه ۸۰ باز گراندد تئوری و بحثهایی که وجود دارد شروع شد، اگر فلسفه روش تحقیق را بدانیم باید ببینیم جهانبینی ما چطور است. قطعاً وقتی یک مسئلهای در حوزه علمیه قم اتفاق میافتد با مسئلهای که در شوروی رخ میدهد متفاوت است.»
وی تأکید کرد: «دوره دکتری اجتهاد است، استفاده از استادان و نظرات و راهنماییها و مشاورههای آنها میتواند راهگشا باشد، البته همانطور که گفته شد نباید از بحث پارادایمها غافل شویم. متأسفانه دانشجوها کار را به بیرون میسپارند و خودشان حتی نمیتوانند آن را توضیح بدهند.»
مدیر گروه ارتباطات اجتماعی و عضو هیأتعلمی دانشگاه سوره افزود: «موضوع مهم یادداشتهای تحقیق است، همچنین محیط مصاحبه بسیار مهم است و ارتباطات غیرکلامی. فهم نادرستی راجع به نهفقط گراندد تئوری بلکه روشهای کیفی وجود دارد. ما در این موضوع و اعتراض به عدم درک و چالشها با شما همصدا هستیم.»
دکتر مسعودی خاطرنشان کرد: «الگو کیفی است، مفاهیم کمی ندارد و بر مبنای تجربه و مشاهده و... ارائه میشود. اما آیا این مدل قابلیت تعمیم دارد؟ میرویم سراغ کسانی که میخواهند از آن استفاده کنند، به سراغ قابلیت تعمیم میرویم و بعد تحلیل، آنجا میشود مدل. ما باید سعی کنیم اشتباهات و بدفهمیها را کنار گذاشته و بهجای استفاده از روشها بر اساس مد بلکه به معرفتشناسی روش توجه کنیم. باید مطالعه کنیم و با بررسی منابع مختلف و متنوع روش درست و مناسب را انتخاب کنیم و سپس در پژوهش خود استفاده کنیم. تا زمانی که نظریه برای تبیین مسئله ما وجود دارد و برای آن راهحل هم وجود ندارد بعد باید منابع Global Knowledge را ببینیم، که چه منابعی و دانشی در دنیا وجود دارد.»
رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره اظهار کرد: «مرور و شناخت نظریهها برای این است که بدانیم میشود با آنها مسئله خود را تبیین کنیم یا نه؟ نظریهها وجود دارند اما قدرت تبیین مسئله محقق را ندارند و به یک دانش موقعیتی نیاز دارد چون یک Gap Knowledge وجود دارد. اگر نظریه نمیتواند مسئله محقق را تبیین کند به سمت ارائه یک نظریه کوچک موقعیتی میرود. در مصاحبه عمیق ما اطلاعاتی از موقعیت ناظر بر موضوع خود میخواهیم که با نحوه صحبت عمیق به اطلاعات برسیم. صحبت کردن با افراد مختلف به معنی تسلیم شدن به دیدگاههای آنها نیست بلکه محقق آنها را جمعآوری و تحلیل میکند.»
پروفسور باقر ساروخانی، جامعهشناس و پدر جامعهشناسی ارتباطات در ایران اظهار کرد: «روش ابزار است، هدف نیست مطالعه کنید و بخوانید اما بدانید در عمل چه باید کرد؟ روش همین است خیلی هم نباید پیچیدهاش کرد، مسیر خیلی روشن است. شما ابتدای کار دغدغه، انرژی و روح علمی را دارید، درعینحال با صالحان گفتگو کنید و یا آدم دانشمندی که هرچه دانشمندتر بهتر به شما جامعیت میدهد و راهگشا است. امروز اندیشهها گمشده، ناپیداست از نظریههایی که جواب ما را میدهند استفاده کنیم، نظریهها کلید ما هستند که واقعیت را برای ما تبیین میکنند. من این واقعیت را میبینم، اعتیاد رسانهای را میبینم، وقتی نظریهای صلاحیت تبیین نظام واقعیت را دارد از آن استفاده میکنیم. پارادایم نقطه اساسی ذهن است.»
وی با مطرح کردن مسئله پذیرش انفعال گفت: «اگر جایی چیزی گفته شد نپذیرید، فکر کنید، کنجکاو باشید؛ پژوهشگر و یا نظریهپرداز هیچ تعصبی به نظریه خودش نداشته باشد، ببرد در بازار دانش و مطرح کند. هیچ نظریهای نیست که بتواند بر همه جهان آن را تعمیم داد. باید روشی که مصداق کار شما باشد انتخاب کنید تا به سؤالات شما جواب دهد.»
گفتنی است نشست علمی با موضوع «روش تحقیق؛ فهم روش گراندد تئوری» با حضور سخنرانان "پروفسور باقر ساروخانی"، "دکتر مقصود فراستخواه"، "دکتر امیدعلی مسعودی"، "دکتر محمدرضا رسولی" و "دکتر سعید صفایی موحد" به همّت دانشکده فرهنگ و ارتباطات و همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه سوره روز پنجشنبه 11 آبان ماه ۱۴۰۲ از ساعت ۸:۰۰ تا ۱1:۰۰ بهصورت حضوری و برخط برگزار شد. در پایان پرسش و پاسخ مابین استادان حاضر در میزگرد و دانشجویان آنلاین و حضوری صورت گرفت.
نظر خود را بنویسید