دومین جلسه از سومین دوره حضوری معماری خوانی به همت پادکست معماری رادیو نمانا با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه سوره و دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره در دانشکدهی معماری و شهرسازی سوره برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره به نقل از معاونت پژوهشی، دبیر این جلسه مهندس آناهیتا سماوات و میهمانان این جلسه دکتر زکیه سادات طباطبایی، دکتر محمدمهدی کلانتری و دکتر فاطمه خدادادی بودند.
در ابتدای جلسه مهندس سماوات ضمن عرض خوش آمدگویی به مهمانان گرامی و تشکر از حمایت دانشکده معماری و معاونت پژوهشی دانشگاه سوره، با این پرسش روایتگری خود را آغازکرد: بنظر شما چه اتفاقی میافتد که راجع به یک پروژه میتوان گفت جزئی از طبیعت است؟
سماوات افزود در شهر و بناها بیهمتایی مهمترین اتفاقی است که میافتد و منجر میشود ما اینطور تعبیرکنیم که آن شهر یا آن بنا زنده است. زنده بودن یک بنا یا شهر به این معنا نیست که دارای ساختارهای پیچیده باشند. تنها کافیست الگوهای ساده موجود در آن بنا با یکدیگر تعامل داشته باشند و میان درون و برون وحدت برقرار باشد.
دبیر جلسه ادامه داد: برای درک بهتر زندگی و جاری کردن این کیفیت در طراحیهایمان به عنوان یک معمار، ابتدا باید طبیعت و الگوهای آن را به خوبی بشناسیم. در طبیعت همه چیز، در هر نوعی که باشند، در ساختار کلی مشابه اما در جزئیات متفاوت هستند و هیچ دوتایی در طبیعت عینا یکسان نیست. حالا چطور میتوانیم زیستنمان را در خانههای قوطی کبریتی تاب آوریم وقتی طبق این الگوی ثابت محکوم به زندگی هستیم؟
سماوات از دانشجویان حاضر در جلسه خواست تا هریک روی برگه کاغذ، تصویری از موج ترسیم کنند و به مقایسهی ترسیمات ایشان پرداخت و گفت: همانطور که همگی شما مستحضر هستید، کلیه ترسیمات شما موج است و هیچ کدام شبیه به هم نیست. همانطور که هیچ دو اتمی نیز یکسان نیستند زیرا مدار الکترونهای هر اتم تحت تاثیر مدار الکترونهای اتمهای مجاور است. پس آیا میتوان یک نسخه از معماری را برای هر اقلیمی و هر کشوری و هر فرهنگی تجویز کرد ؟
سحر رحیمی از دانشجویان حاضر در جلسه در تکمیل صحبتهای سماوات نیز افزود که مدار الکترونهای اتمها را ساده سازی کردهاند و مدار دایرهای در نظر گرفته شده است، در واقعیت مدار الکترونهای هر اتم، مداری یکسان نیست.
دکتر کلانتری موضوعات مطرح شده را به معماری ایرانی-اسلامی ارتباطداد و بیان کرد: شاه عباس دستور به ساخت نهصد و نودونه کاروانسرا میدهد، که در ایران فرهنگی آن زمان ساخته میشود. مشابهتهایی بین این کاروانسراها وجود دارد ولی هیچ کاروانسرایی مشابه کاروانسرا دیگر نیست، حتی اگرمعمارها هم یکی باشد در پلان و چینش فضاها قطعا یک تفاوتهایی است. یک پلان تیپیک نیست که یک نقشه را معمار در تمامی کاروانسرا ها اجرا کرده باشد. همین اتفاق در خانههای تاریخی هم رخ میدهد، هیچ خانه تاریخی را مشابه دیگری نمیبنیم. ممکن است گونه شناسیها یکی و به صورت حیاط مرکزی یا کوشکی باشد.
حیاط مرکزیها که درونگرا هستند ممکن است چهارطرف، سه طرف یا دو طرف ساخت باشند و کوشکیها وسط یک حیاط هستند. در تمام این گونه شناسیها مشابهتهایی است ولی معمار هیچ فضایی را به صورت عین به عین اجرا نکردهاست. بنابراین طراحی یک پلان تیپیک و ساخت تعداد زیادی ساختمان طبق این نقشه یک روند تاریخی نیست، این یک روندی است که از صنعتی سازی و انقلاب صنعتی به بعد به وجود آمد و به همین دلیل هویت آن گرفته شد.
دکتر طباطبایی در ارتباط با الگو ها تببینکرد که ما باید به تفاوت الگو و شابلون توجهکنیم. اینکه همه خانهها شبیه به هم نیستند یک طرف ماجرا است ولی در عین حال یک الگویی هم وجوددارد. اینکه یک شهری باشد که همه خانههایش با هم فرق داشته باشند و هرکدام برای خودشان کار کنند خوب نیست.
معاون پژوهشی دانشگاه سوره به نقل از دکتر اسلامی به این موضوع اشارهکرد: که در یک ارکستر هرکسی یک سازی مینوازد ولی در عین حال با هم هارمونی دارند، اگر قرارباشد هرکسی برای خودش چیزی بنوازد و رهبر ارکستری وجود نداشته باشد، صدای خوشایندی خارج نمی شود. وی در ادامه بحث الگو ها به این نکته اشارهکرد که ما دنبال جایی هستیم که الگو و حس وحدت باشد ولی قرار نیست همیشه تکرار و تقلید باشد.
طباطبایی در بیان تفاوت پیمون و مدول اضافه کرد که ما در معماری ایران چیزی به اسم پیمون داریم، این پیمون تفاوتی با مدول دارد. طراحی مدولار برای معماری مدرن است و بر اساس صنعتیسازی شکلگرفته است که برای ساخت آسانتر، و هزینه آن کمتر است. همین را در معماری سنتی به اسم پیمون داریم ولی پیمون در حقیقت هندسه ای است که یک تناسبات انسانی دارد و نکات ریزی در آن دیده شدهاست. مقیاس انسانی که در اصول 5 گانه پیرنیا به عنوان اصول مردم واری از آن یاد شده است در پیمون لحاظ شدهاست.
وی با اشاره به زبان الگویی که در کتاب نام برده شده افزود تمثیل زبان برای ما از چند نظر مهم است: یکی اینکه زبان را همه صحبت میکنند و چیزی نیست که بگوییم خاصه یک مدیر یا طراح باشد. در اینجا کتاب هم اشاره میکند که مردم خانه هایشان را خود می ساختند، اما اکنون به معماران و شهرسازان واگذار شده است و مردم دیگر این توان را ندارند. معماران و شهرسازان هم یک زبان برای خود اختراع کردند که فقط خودشان زبان همدیگر را میفهمند.
یکی از وجوهی که با آن هویت ایرانی را میشناسیم زبان فارسی است. زبان فارسی در طول تاریخ تغییرکردهاست ولی یک اصالت و هویتی دارد. در واقع زبان قوام بخش هویت تلقی می شود.
یکی از چالش های رو به رو این است که ما به دنبال یک وحدت و الگو هستیم و از سمتی نمی خواهیم چیزی به مردم تحمیل شود. می خواهیم این قابلیت تغییر و تحول، همگامی با زندگی انسان را داشته باشد.
این کتاب تلاش می کند راهی را به ما نشاندهد. راه بی زمان وقتی میتواند بی زمان باشد که خودش بتواند خودش را تغییر دهد و در عین حال آن کیفیت و اصالت و هویت واحد را همراه خود ادامه دهد.
دکتر خدادادی در تکمیل صحبتها اظهارداشت: خانهها از لحاظ شکل مشابهاند اما هر یک از آنها بیهمتاست زیرا طبع کسانی که در آنها زندگی میکنند و همچنین ترکیب رابطه آن خانهها با زمین، خورشید، خیابان و جامعه متفاوتاند.
تیپولوژی و مورفولوژی که خانهها در تهران، کاشان و اصفهان داشتند، شاید مشابه هم باشند. ولی تفاوت این فضاها به انسانهایی است که در این خانهها زندگی میکنند و زاویه نگاه افراد به شهر، خیابان و مذهب خود باعث ایجاد تفاوت میشود.
این موضوع کاملا نقد بزرگی به مدرنیته دارد. مدرنیته به دنبال یکسان سازی بودهاست، قوانین و اصول خود را میگذارد و فارغ از مرزهای سیاسی اگر کیفیت زیست در یک خانه مثلا: در آفریقا مناسب است، همان کیفیت زیست باید درسایر کشورها هم درستشود.
دکترلیلا مقیمی در اواسط جلسه به معماریخوانی پیوست و در ارتباط با اصالت و یکپارچگی اینطور بیانکرد که در کتاب معماری و راز جاودانگی، جایگاه این واژهها با هم ترکیب شدهاست. هر کدام ادبیات متفاوت خود را دارند و اگر در قالب شهر ومعماری به این دو واژه نگاه کنیم، در کنار آن واژههایی مثل پایداری وتوسعه مطرح میشود.
در انتهای جلسه ضمن بیان جمع بندی کلی و تقریر کلیات، عکسی یادگاری همراه حاضرین در جلسه ثبت شد.
تهیه و تنظیم: شیواجهینی
نظر خود را بنویسید