کرسی ترویجی دانشگاه سوره به همت معاونت پژوهشی دانشگاه، با موضوع «خبر بهمثابه یک فرآیند» در روز سهشنبه 1 خردادماه ۱۴۰3 از ساعت ۱۳ تا ۱۵ باهمکاری دانشکده فرهنگ و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره و به نقل از معاونت پژوهشی، در این نشست دکتر امیدعلی مسعودی عضو هیأتعلمی و رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره بهعنوان ارائهدهنده در کرسی، دکتر عباس اسدی عضو هیئتعلمی و مدیر گروه روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی بهعنوان ناقد خارجی و دکتر یوسف خجیر عضو هیئتعلمی و معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه سوره در جایگاه ناقد داخلی و دبیر نشست حضور داشتند.
در آغاز این جلسه دکتر خجیر ضمن خیرمقدم و تشکر از اساتید و دانشجویان حاضر در جلسه به معرفی عنوان و موضوع کرسی اشاره کرد . پس از ایشان دکتر مسعودی به مدت 30 دقیقه به ارائه پژوهش و بیان نتایج حاصل از آن برای حاضران در جلسه پرداخت و بعد از اتمام ارائه کرسی، ابتدا ناقد خارجی آقای دکتر اسدی و سپس داور داخلی آقای دکتر خجیر نکات خود را بیان کردند.
دکتر اسدی نقد خود درباره "خبر بهمثابه فرآیند " را اینگونه بیان کرد:
همانطور که دکتر مسعودی فرمودند تعاریف خبر فراوان است، مانند فرهنگ که تعریف آن در حدود 700 مورد است و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند هنوز نتوانستهاند به یک تعریف واحد دست یابند، در حوزه خبر این مشکل وجود دارد که هر کس از دیدگاه تجربی، دانشگاهی، جامعهشناسی یا روانشناسی آن را تعریف میکند. اگر در حوزه خبر تعریف جامع و مانعی نداریم، علتش ماهیت این موضوع است که اجازه نمیدهد به یک تعریف جامعومانع برسیم. دکتر مسعودی گفتند تعاریف ارائهشده کاربردی نیستند البته من تا حدودی با ایشان موافق هستم. برخی از تعاریف توسط کسانی ارائهشده که اصلاً ساختار رسانه را نمیشناختند. مثلاً فرد جامعهشناس از منظر جامعهشناسی ورود پیداکرده و خبر را تعریف کرده است، بهتبع این فرد نمیفهمد که خبر چه فرایندی را طی میکند تا منتشر شود. بااینحال بسیاری از تعاریف در حوزه خبر تا حدودی کاربردی هستند و نمیشود این را انکار کرد. دکتر مسعودی نکاتی را فرمودند، من اشارهای میکنم و بعد وارد بحث اصلی میشویم.
آقای دکتر در خصوص عینیت خبر فرمودند که خبر بیشتر ذهنی است تا عینی درحالیکه تعریفی که ارائه کردند روی عینیت خبر تأکید کرده تا ذهنیگرایی و غیر عینی بودن خبر. نکته دیگر اینکه دکتر تعریفی از فرناندو ترو آورند و به بخش انتشار منظم خبر این تعریف نقد داشتند. منظور فرناندو ترو از انتشار منظم در این تعریف این است که روزنامهها هرروز بهطور منظم چاپ میشوند درحالیکه کتاب هرروز چاپ نمیشود.
اگر بخواهیم وارد بحث اصلی شویم عنوان " خبر بهمثابه فرایند" عنوانی کلی است و برای من بسیار مبهم بود. منظور از فرآیند چیست؟ سیاسی است یا فرایند جامعهشناسی یا فرایند روزنامهنگاری؟ به نظرم باید شما یک دقتی داشته باشید و عنوان را روشن و واضحتر کنید.
آقای دکتر مسعودی برای دستیابی به تعریف جامع و مانع از خبر، تعداد زیادی تعریف از دیگران آوردهاند و قبل از آن تعریفی از خبرنگار برای شناخت خبرنگار و ویژگیهای آن ارائه کردند. به اندیشمندانی اشارهکردهاند که در تعریفشان میگویند خبر به درد نمیخورد، خبر بهاصطلاح تلف کردن وقت است. در اینجا قبل از اینکه نکات انتقادی را بیان کنم این نکته را یادآوری میکنم آقای دکتر مسعودی استاد خبرنویسی و روزنامهنگاری هستند، سالها کارکردهاند، خبر را میشناسند، صاحب رسانه هستند و هنوز هم به سبب همان عشق و علاقه موضوعات اینچنینی را مطرح میکنند و مباحث بنده در راستای تکمیل مباحث ایشان است.
آقای دکتر مسعودی خبر را از متخصصان و اندیشمندان متفاوت تعریف کردند و نکتهای که وجود دارد تمام این اندیشمندان که خبر را تعریف کردند در کتاب آقای دکتر معتمد نژاد جمعآوریشده است و از طرفی این کتاب قدیمی است و آقای دکتر اشارهای به تعاریف جدید نکردهاند و بهتر بود به متخصصان جدید حوزه خبر اشاره میکردند. وقتی به کتاب دکتر معتمد نژاد توجه کنیم درمییابیم که تجدید چاپ سال 92 است درحالیکه این کتاب در سال 57 و 58 منتشرشده و طی سالها چندین چاپ مجدد انجامشده است. بر همین اساس نظر متخصصان حال حاضر حوزه خبر در تعاریف منعکس نشده است. از طرفی این کتاب در زمان همهگیری کرونا نگارش شده است بنابراین دسترسی محدود بوده است و این کار نتوانسته وارد تحول دامنهدار شود و تعاریف جدیدتری از دیگران ارائه دهد.
نکته بعدی این است که تعاریف ارائهشده نقد نشدهاند. مثلاً ایرادها و اشکالها ،کاربردیتر بودن و یا انتزاعیتر بودن باید بیان شود. نکته بعدی این است که نویسنده تعریفی جامع و مانع از خبر ارائه کرده است که ادعای پر ریسکی را انجام دادهاند. در حوزه علوم انسانی نمیتوانیم یک تعریف جامع و مانع ارائه دهیم چراکه هر کس میتواند از هر زاویهای ورود کند. من شخصاً نمیتوانم بپذیرم تعریفی جامع و مانع باشد و باید راجع به آن بحث کرد.
این تعریف جامع و مانع چیست؟ ایشان فرمودهاند که خبر فرایند ارزشگذاری عناصر رویداد عینی است با توجه به منابع فرستنده و نیازهای مخاطب، همه تمرکز کتاب روی این تعریف است و نویسنده در 130 صفحه کتاب سعی کرده است که این پاراگراف را جا بی اندازد.
نکته بعدی من اینجاست که در تعریفی که دکتر مسعودی ارائه دادهاند، رویداد عینی مدنظر قرارگرفته است. یعنی رویداد ذهنی را کنار میگذارند. این یعنی همه رویدادهای ذهنی را کنار میگذارند. ممکن است رویداد ذهنی باشد، وقتی دو نفر مناظره میکنند افکار و اندیشهها بیان میشود که یک رویداد و یک خبر است. وقتی کسی اظهارنظر میکند اینیک خبر است. در این تعریف ذهنیگرایی براثر مناظراتی که در آن افکار و اندیشه بیان شود نادیده گرفتهشده یا فراموششده است در اینجا تنها رویداد عینی مطرحشده و اینطور این تعریف جامع و مانع را زیر سوال برده است و ایشان به بعد ذهنی اشارهای نکردهاند.
نکته دوم در این تعریف این است که در ارزش گزاری عناصر رویداد، کدام عناصر خبری را میخواهید ارزشگذاری کنید؟صفتی که بایستی در ابتدای این عناصر بیاید فراموش و مشخص نشده است.در بخش منافع فرستنده و نیاز مخاطب، کدام منافع فرستنده و کدام نیاز مخاطب مدنظر است ؟
گاهی فرستنده منافعی دارد و مخاطب نیازی دارد اما چه منافع و یا نیازی باید در نظر گرفته شود .گاهی فردی موضوعی را منتشر میکند که برایش جالب بوده و هیچ نوع منفعتی نمایشان نبوده و صرفاً به خاطر جذاب بودن یا جالب بودن آن را منتشر کرده است.
بههرحال لفظ فرستنده ذهن ما را میبرد روی رسانه،منفعت رسانه اهمیت دارد یا خبرنگار؟ سردبیر چه منافعی دارد؟ دبیر و مدیرمسئول چه منافعی را دنبال میکنند؟ و لزوماً منافع هرکدام در یک راستا نیست. همینطور توجه به منافع یک بخش یعنی در نظر نگرفتن منافع دیگر بخشها، از طرفی به منافع درونسازمانی و برونسازمانی اشاره نمیشود.گاهی خود رسانه منافعی ندارد اما برونسازمانی منافع دارد.گاهی عامل فشار به رسانه فشار میآورد و رسانه علیرغم میل باطنی خودش مجبور میشود خبری را پخش کند یا نکند و حتی از این انتشار یا عدم انتشار متضرر نیز میشود. من بهعنوان رسانه به خاطر منافع عوامل گروه فشار، منافع خودم را نادیده میگیرم. گاهی شما مجبور هستید ضرر را قبول کنید و موضوع را منتشر کنید. گاهی هم منافع درونسازمانی این است که خبر منتشر نشود اما عامل فشار ممکن است شما را مجبور به انتشار کند مثلاً در بسیاری از کشورها مانند هند گروههای تروریستی وارد استودیو پخش خبر میشوند، تفنگ را میگذارند بالای سر گوینده و میخواهند که اطلاعیه آنها خوانده شود. بنابراین منافع از دسترس ما خارج است و نمیتوانیم همهی ابعاد آن را تأمین کنیم.
در اینجا به نیاز مخاطب اشارهشده است. شاید مخاطب به خبر نیاز ندارد. اساساً مطالبی که رسانهها منتشر میکنند چه بخشی از نیاز ما را تأمین میکند؟ مخاطب تحت تأثیر کنجکاویها به دنبال این است که بداند چه اتفاقاتی رخداده است و به همین دلیل مخاطب رسانه را نگاه میکند.
بسیاری از رسانهها نیاز مخاطب را موردتوجه قرار نمیدهند. چرا صداوسیما ایران با ریزش مخاطب مواجه است ؟ به این دلیل که صداوسیما به نیاز مخاطب توجهی ندارد. اگر به نیاز مخاطب توجه نشان میداد مخاطبان خبر را از بیبیسی نگاه نمیکردند. بنابراین اینطور نیست که درواقع رسانه بخواهد نیاز مخاطب و منفعت خودش را در نظر بگیرد و خبر را تولید و به مخاطب بدهد.
همینطور در موردنیاز هم باید ببینیم کدام نیاز مدنظر است؟ منظور نیاز معنوی است یا نیاز مادی؟
نکتهی بعدی اینکه تنها به مخاطب توجه شده و به کاربر با توجه به اینکه موضوع کتاب روزنامهنگاری سایبر است توجهی نشده است. بین مخاطب و کاربر تفاوت قائل هستیم و میبایست به آن اشاره میشد.
نکته دیگر این است در صفحه 11 آمده است که پیش از پیدایش فناوریهای ارتباطی، اخبار رویدادهای جهان را خبرنگاران روزنامهها و تلویزیون و خبرگزاریها تولید میکردند اما اینها رسانههای جریان اصلی نیستند. رسانههای مسلط مانند سی ان ان و بیبیسی رسانههای جهان سوم را تحت تأثیر قرار میدهند یا در جای دیگر اشارهشده که رسانههای جدید جای رسانههای قدیمی را گرفتهاند مانند توییتر و اینستاگرام اما اینها پلتفرم هستند و جایگزینی برای رسانههای مسلط مانند خبرگزاریهایی محسوب نمیشوند. این دو نکته باید موردتوجه قرار گیرد.
نویسنده خبر را بهعنوان فرایند در نظر گرفته، یعنی شکلگیری آن در طول زمان رخ میدهد، پویاست، آغاز و پایانی ندارد و اجزا دارای کنش متقابلاند. در خبر مربوط به انفجار طول زمانی وجود ندارد و خبرش بلافاصله منتشر میشود. گزارش یا مصاحبه در طول زمان رخ میدهد اما خبر آنی و فوری فلش است، بهاصطلاح بریکینگ است و فرایند زمانی نمیخواهد . فرایند زمان یعنی در یک مدتزمان طول میکشد که خبر تبدیل شود به چیزی دیگر .
اما در مورد نداشتن آغاز و پایان خبر باید گفت اکثر خبرها آغاز و پایان دارد. در یکلحظه اتفاق شروعشده و مثلاً دو روز بعد تمام میشود. ما میگوییم خبری که منتشر میشود از یکلحظه شروع میشود. خبر اتفاقی که رخداده قبلش نمیدانستیم که قرار است سقوطی اتفاق بی افتد. از طرفی رویداد جاری و ساری است. تا زمانی که فیدبکها جود دارند خبر نیز زنده است. اما زمانی که فیدبکها تمام میشود خبر به پایان میرسد. اگر با نگاه متفاوت نگاه کنیم تا زمانی که فیدبکها وجود دارد خبر هم مهم است و همینکه فیدبکها تمام میشود خبر هم تمام میشود.
نکته بعدی این است که کنش متقابل به چه معناست؟ عناصر خبر باهم چه تقابلی دارند؟باید جزئیات مطرح شود تا بحث روشنتر شود. بهتر است عناصر ارتباطی بیان شود.
در اینجا فقط به بیان دو نکته پایانی بسنده میکنم. منابعی که برای مباحث استفادهشده منابع خوبی هستند ولی بسیار قدیمی و دست چندم هستند. این کتاب، کتاب بسیار ارزندهای است و باکیفیت بالا در دانشگاه سوره چاپشده است. مطالب آن مناسب دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد است و مثالها بسیار خوب است و امیدوارم منبع معتبر درسی شود.
نویسنده هر چه داشته در طبق اخلاص گذاشته است و ما در حوزه خبرنویسی کتابهایی داریم که مطالب کپی شده یا ترجمهشده هستند ولی هیچ منبعی را اشاره نکرده است به نظر من این کتاب نسبت به کتابهای مشابه جلوتر است ، اثر خوبی است و فهرست اعلام خوبی دارد. البته ترجمه عنوان کتاب هم اشکالاتی دارد که باید در این حوزه هم دقت شود و ژورنالیسم بهدرستی ترجمه نشده است.
پس از اتمام نقطه نظرات دکتر اسدی بهعنوان داور خارجی، در ادامه دکتر خجیر، دبیر نشست ضمن تقدیر و تشکر برای بیان نکات دقیق از ایشان، به بیان نقد خود درباره مقاله مذکور پرداخت و گفت:
احتمالاً دکتر مسعودی فرآیند را از مدل دیوید برلو الهام گرفته است. برلو در مدل فرآیندی ارتباطات میگوید ارتباط یک فرآیند یا فراگرد است که ابتدا و انتها ندارد،پویاست؛ استاتیک نیست و اجزا باهم ارتباط متقابل دارند و اگر این ارتباط وجود نداشته باشد پیام بهدرستی منتقل نمیشود و مدل موزاییکی بکر نیز آن را تأیید میکند .بنابراین جملهی خبر ابتدا و انتها ندارد جملهی درستی است.
ما در ارتباطات در مورد "خبر بهمثابه" چند واژه داریم. خبر بهمثابه کالا در مکتب اقتصاد سیاسی اشاره میکند به کالایی شدن محتوا، مخاطب و حتی خبرنگار؛ خبر بهمثابه آگهی در مکتب گلاسکو میگوید، خبر به تبلیغ بدل شده است. ازنظر من خبر بهمثابه فرآیند در شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین بهدرستی بهکاررفته است. درگذشته خبرنگار مالک خبر بود اما امروز در شبکههای اجتماعی آیا اینگونه است؟ هر کاربری این امکان را دارد تا محتوای خبری تولید کند و این محتوا ممکن است، دستمایهی افراد دیگر برای تولید خبر شود بنابراین باید به این نکته توجه کرد که آیا خبر امروز معنی خبر رویداد مداری که درگذشته به ما آمورش دادهاند را دارد یا خیر؟ امروز خبر فرآیند مدار شده و آغاز آن مشخص نیست.
درگذشته تا قبل از نظریات استوارت هال میگفتند رسانه بازتاب جامعه است اما آیا واقعاً امروز اینطور است؟ آیا رسانه بازنمایی است یا برساخت جامعه است؟ دانشجو ایده هایی که دوست دارد را بازتاب میدهد، مثلاً تجمعی شکلگرفته اما برساخته ذهن اوست به شکلی که دوست دارد آن را بازتاب میدهد . وقتیکه عناصر ارزشها میکس بشود یک خبر تولید شود. امروز به نظر میرسد خبر در بازنمایی بهمثابه واقعیت نیست بلکه بهمثابه اراده و برساخت است. بهعنوانمثال من اراده میکنم چه چیزی ببینید یا چه چیزی بخوانید، دیگر مانند گذشته نیست که عین همان را در خبر سخت ببینید و باید به این موارد هم توجه کرد.
با پایان یافتن نکات ناقد دوم و اتمام نقد داوران، دکتر خجیر زمان را در اختیار نگارنده پژوهش آقای دکتر مسعودی قرارداد تا مباحث تکمیلی خود درباره نقدهای واردشده ارائه دهد.
دکتر مسعودی نکات خود را اینگونه بیان کرد:
باید توجه داشت که رویداد باخبر فرق میکند. رویداد آن چیزی است که اتفاق میافتد اما خبر آن چیزی است که مینویسیم، ما در مورد رویداد نیازی نداریم که مرتفع شود اما این نیاز من است که وقتی هلیکوپتر سقوط کرده و مردم عزادار هستند کسب خبر کنم. وقتی بمب منفجر میشود رویداد است اما بعد میشود خبر. اتفاقا این رویداد هم یک فرایندی دارد و من به تصادفی بودن اعتقادی ندارم. مثلاً باید اتفاقاتی رخ دهد تا جایی منفجر شود، اگر در همین واقعه، اجزا باهم جمع نمیشدند این اتفاق نمیافتاد. شما فرمودید مخاطب نیازی ندارد، خیلی خوب نتیجه چه میشود؟ آقای رحمانیان مدیرمسئول روزنامه شرق درباره وضعیت روزنامهها گفته است ما در دهه هفتاد بیست میلیون تیراژ داشتیم و الان شده بیست هزارتا و سیزده هزار مجوز برای انتشار داریم که هنوز منتشرنشدهاند! تلویزیون نیاز مخاطب را برآورده نمیکند و در این فرایند این مسئله اتفاق افتاده است. تلویزیون همیشه تصور میکند نیاز خودش را برطرف کند بهتر است و این درحالیست که مخاطب خبر میخواهد! بنابراین مخاطب برای برطرف شدن نیاز خود به دنبال شبکههای دیگر میرود .
راجع به بخش آغاز و پایان نداشتن خبر باید گفت وقتی یک خبر رخ میدهد و چرخه را به اتمام میرساند به آرشیو منتقل میشود و محققین خبرها را بررسی میکنند. خبر نمیمیرد بلکه بایگانی میشود. یکی از دلایلی که مطالعه خبر درگذشته سخت بود عدم دسترسی به آرشیو بود که البته امروزه بهصورت بر خط وجود دارد.
در خصوص منابع جدید که فرمودید من یک منبع جدید داشتم که برای سال1400 بود اما در دسترس نبود، در مورد منابع خارجی بسیاری از کتابها را دارم و به آنها رجوع کردم.
مثال اسلحه در استودیو خبری هندوستان را که فرمودید، یک حادثه است که خودش باید در قالب خبری نوشته شود.
من معتقدم اجزا تغییر میکنند مثلاً من اگر بگویم 11 نفر کشته و زخمی بهتر است تا بگویم یک نفر کشته و 10 نفر زخمی، بنابراین اجزا بسیار مهم است و منافع درونی و بیرونی میگوید زهر خبر را بگیر .
در قضیه شهادت آقای رئیسی، بههرحال کسانی از شهادت رئیسجمهور خبر داشتند. اول گفتند شایعه است بعد گفتند خبری ندارند و از این طریق سعی داشتند فضا را آماده کنند. مقامات عالی هر کشور تعیینکننده سیاست اقتصادی و امنیتی هر کشور هستند. امنیت بسیار مهم است چراکه اگر تشویشی در ذهن مخاطب بی افتد گروهکها فعال میشوند و اوضاع به هم میریزد. به نظر من رهبری خیلی مدبرانه ذهنها را آماده کرد. امنیت کامل مراسم تشییع به نظر من دشمنان را ناراحت کرده است . زهرگیری خبر جزو منافع است. شورای عالی امنیت ملی اگر بگوید خبری را کار نکنید نباید کارکنیم و صرف اینکه به نفع من است نمیتوان خبر را منتشر کرد. گاهی تغییر در اجزا تأثیری درروند ندارد اما همان روند را در مسیر عادی پیش میبرد.
منابع بسیار قدیمی هستند چراکه چیز جدیدی در این حوزه ندیدم در دوران کرونا و قرنطینه بودیم و دسترسی ممکن نبود، خیلی سرچ کردم اما بیشتر همان مطالب قدیمی در دسترس بودند.کتاب دکتر معتمد نژاد معتبر است اما به دلیل قدیمی بودن نمیتوان به آن رجوع نکرد. قطعا فرق است بین منابع دستاول و دستدوم و کتاب آقای معتمد نژاد دستدوم است. اگر مستقیم به کتابها مراجعه میکردم مسلما بهتر بود اما چارهای نبود.
با توضیحات دکتر خجیر بسیار موافقم در خصوص بازنمایی و در خصوص فرآیند باید بیشتر توضیح دهم. در کتاب ابتدا به اصول خبرنگاری و خبرنویسی اشارهکرده بودم و درباره خبرنگار هم توضیحاتی دادهشده بود اما ناشر داور خودش را دارد و متن تغییر میکند. باید به این مسئله توجه کنیم. من چکیده و فهرست لاتین داشتم معمولاً ناشران به این موضوعات توجه نمیکنند.
در خصوص رسانههای جایگزین، جریان اصلی رسانهایی آن است که منبع و قدرت دارند. در اغتشاشات دو سال پیش ما در رسانههای شبکهای و برخط خیلی مشکل نداشتیم. مشکل اصلی ما یک شبکه ماهوارهای تلویزیونی بود که روی ادراک شناختی مخاطبین جوان کار میکرد. صداوسیما همچنان رسانه اول و از منابع اصلی است که مردم خبر را دریافت میکنند و در مرحله بعد مطبوعات و خبرگزاریها، در دنیای امروز از آنجایی که همگرایی رسانهای وجود دارد رسانههای قدیمی هنوز به حیاتشان ادامه میدهند، اما ممکن است در سالهای بعد تعریفشان تغییر کند. ایکاش منابع را میآوردم .
باور من این است که در بسط دادن آغاز و پایان توضیح بیشتری باید داده میشد. اگر میخواستم کتاب را دقیق بنویسم حجم آن بیشتر میشد. ریشه اصلی این کتاب مبانی خبرنویسی من در صداوسیما بود که هنوز تدریس میشود. اینیک کتاب دانشگاهی است که هم الکترونیک است و هم دانشجویان میتوانند نسخه چاپیاش را از انتشارات دانشگاه سوره دریافت کنند.
در آخر تشکر میکنم از همهی عزیزان، ناقدان محترم که بابیان نکات خود به غنیتر شدن محتوا کمک کردند و همینطور دانشجویانی که در فضای مجازی ما را همراهی کردند.
نظر خود را بنویسید