روابط عمومی دانشگاه سوره، با جناب آقای رضا صفری استاد گروه سینمای دانشگاه سوره به گفتوگو درباره هنر سینما در مواجه با هنر انقلاب اسلامی پرداخته است.
هنر انقلابی امروز چه جایگاهی دارد و رشته سینما تا چه میزان توانسته در راستای اهداف انقلاب موفق باشد؟
قبل از پرداختن به جایگاه هنر انقلابی، باید یک تعریف مشخص و یک اتفاق نظر موجود از هنر انقلابی ارایه کرد تا درگام بعدی بتوان با مشخص کردن شاخصههای آن، و با در نظر گرفتن پیشینه وجودی، جایگاه آن را نیز تبیین و تعیین کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی بلافاصله کشور ایران درگیر جنگ تحمیلی میشود. در تمام طول این مدت که کشور درگیر جنگ بود، بیشتر هنرمندان هم عکس العملهای متناسب با شرایط و وضعیت درگیر با آن را در آثار خود نشان میدادند. البته این را باید اضافه کرد هنرمندانی متعهد بودند و بر مبنای جهانبینیالهی که با آن انقلاب اسلامی شکل گرفته بود فعالیت میکردند. هنرمندانی هم بودند که واکنشهای متفاوتی از این موضوع داشتند. روی سخنم با هنرمندان متعهدی است که در این عرصه و با جهان بینیالهی و اهتمام کامل به عمل به آموزههای اسلامی، ذیل مفاهیم و مباحث فرهنگی کشور دست به فعالیت می زدند و در واقع فریاد مظلومیت مردمان ستم کشیده را در جای جای کشور پهناور ایران و همه دنیا به گوش جهانیان رساندند. آثار هنرمندان معمولاً ملهم از انقلاب و جنگ و در قالب نوعی تفکر آمیخته به آنها و در قالب مفاهیمی چون مقاومت، ایثار و شهادت و المانهایی ذیل فرهنگ ایثار و شهادت به حضور و ظهور رسیدند. اما واقعیت این است که انتظار میرفت تا به امروز حداقل یک تعریف مشخص و جامع و درخور از هنر انقلاب اسلامی تعریف و تدوین میشد. به نظرم چهار دهه کفایت میکرد برای ارزیابی و شکل دادن یک تعریف از هنری که تحت تاثیر و شرایط خاص اجتماعی و بر مبنای اعتقاد خاصی شکل گرفته به ظهور رسیده بود. این موارد را بنده در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در بهمن 98، طی سخنرانی که در فرهنگستان هنر در رابطه با هنر انقلاب اسلامی داشتم، تاکید کردم.
اما در خصوص هنر سینما، باید عرض کنم سینماهای کشور هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همچون سایر حوزههای کشور، دستخوش تحولات و تغییرات بنیادی شدند. رویکرد تعلیمی و تربیتی داشتن در نظام سینمایی کشور، با بهرهگیری از آموزههای اسلامی، و فرمایشات امام(ره)، معیار و ملاک محتوای سینماها شد. و این نوع سینما میتوانست، دربازة زمانی خاص، خطرات وآسیبهای روانی، در بعد فرهنگی و اجتماعی و معنوی کشور را کاهش دهد. به بیان دیگر، موجب توانمند ساختن افراد جامعه شود. این نوع سینما، میتوانست با استفاده از ادبیات دینی و با رویکرد تعلیمی و تربیتی در میزان سلامت افراد جامعه، مخصوصاً کودکان و نوجوانان و دانشجویان، نقش اساسی داشته باشد. گرچه، سینمای پس از انقلاب، تجربههای دشواری را ازسرگذرانده و طی این مدت، به یکی از جدیترین مقولههای فرهنگی، در قیاس با سایر هنرها، تبدیل شدهاست. امّا به نظرمیرسد، هنوز نتوانسته است، همسویی و هماهنگی موضوعی و محتوایی با آرمانهای نظام و انقلاباسلامی داشته باشد و یا به دیگر معنا، نتوانسته است خواستههای نظام جمهوری اسلامی را برآورده کند. از طرفی، به رغم همة تغییرات شکلی و محتوایی پس از انقلاب اسلامی، فعالیت جریانهای مدرنیستی و سکولار در سینمای ایران ادامه یافت. نزدیک به چهار سال اوّل انقلاب، تلاشهای فراوانی صرف تشنجزدایی، برقراری آرامش و راهاندازی تولید شد. طی ده سال بعد، به دلایل بسیاری، از جمله ثبات مدیریت، میزان دگرگونیهای کیفی و کمّی سینمای ایران، حتی ناظران مخالف را نیز، وادار به پذیرش این واقعیت کرد؛ که سینمای این سالها، به رغم مشکلات داخلی، پدیدهای جدی در مناسبات فرهنگی جهان امروز است. بنابراین، پیگیری دگرگونیهای درونی سینمای ایران، در این چهل سال گذشته، ضرورتی گریزناپذیر و در عین حال دشواراست. دشواری از آن جهت که هنوز در دل این جریان تاریخی سینما قرار داریم که این موضوع قضاوت قطعی را در این خصوص، محل تردید قرار میدهد. امّا آنچه مسلم است سینمای پس ازانقلاب اسلامی، بسیاری از مناسبات فرهنگی، ملّی و بین المللی را دچار تغییرات اساسی کرد. ازجمله اینها، تغییر در رویکرد استفاده از محتوا، در فیلمهایی با موضوع تعلیمی و بازتاب مسائل و مشکلات افراد جامعه است. اگرما بخواهیم از سینمای دوران انقلاب اسلامی و موفقیتهای آن نام ببریم در حالت کلی می توانیم به تغییر الگووارهها در سینما اشاره کنیم، مانند سینمای دفاع مقدس.در حالی که همچنان جای سینمایی با عنوان «سینمای انقلابی» در جامعة داخلی و جهانی با معیارهایی که باید وجود داشته باشد؛ خالی است.
شما در مسیر رشد و توسعه هنر انقلاب چه موانع و چالش هایی را پیش روی هنر سینما می بینید؟
واقع بین که باشیم و اگر قرار باشد به دور از تعصب و یکجانبهگرایی حرف بزنیم، سینمای امروز سینمای واقعی جامعه انقلابی ما نسیت. همچنان که در سایر حوزهها هم همین است. به عنوان مثال اقتصادی که امروزه بر کشور ما حاکم هست، اقتصاد واقعی کشور ما نمیتواند باشد. چالشها میتواند در دو بعد نظری و عملی قرار گیرد. درواقع میخواهم خدمت شما عرض کنم که در بعد عملی، سوءمدیریت و عدم آشنایی کافی مدیران و متولیان این امور، و در بعد نظری گاهی اوقات، عدم اعتقاد به مبانی هنر انقلاب و یا در حالت کلی، مشکل در حوزة اندیشهای برای اینها، میتواند وجود داشته باشد. این نوع چالشها در بین مدیران یکی از بزرگترین مشکلات و چالشهای رشد و تعالی هنر انقلاب میتواند باشد. چرا که در پارهای از مواقع عدم شناخت کافی باعث به وجود آوردن شرایطی میشود که ارزش تبدیل به ضد ارزش میشود. و چالشهای جدی را در این خصوص باعث میشوند. مورد بعدی انداختن سایة سیاست بر سر فرهنگ و هنر، است که میتواند یکی دیگر از آفتهای موجود در این خصوص باشد. چالش بعدی اینکه هنر انقلاب را نباید از بطن جامعه دور شود. درواقع یکی از مشکلات و موانع موجود این است که پارهای اوقات، با بی تدبیری تمام و عدم آگاهی سعی شده که فاصله این هنر را با مردم بیشتر کنند. در صورتی که اعتقاد بر این است که، هنر انقلاب و وضعیت آن بایستی متناسب با دورة خود بررسی و درگیر مسایل و چالشهای اجتماعی دوره خود باشد؛ تا مسیر رشد و تعالی خود را بازیابد. هنر انقلاب خاستگاه آن، مردمی بوده و در ادامة مسیر نیز به هر قیمتی نباید خود را از عامة مردم جدا کند که این رفتار قطعاً انزوای آن را به دنبال خواهد داشت. و مسولیت آن هم مستقیم به متولیان و سیاست گذاران فرهنگی کشور بر میگردد.
به نظر شما شاخصه های هنرانقلاب چیست؟
اگر به پیشینه و خاستگاه هنر انقلاب دقت بکنیم متوجه خواهیم شد که جوهرة این هنر، داشتن تعهد،آزادیخواهی، عدالت جویی .... و در یک کلمه، نشر و گسترش افکار و اعتقادات و اقدامات مردمی است که با جهان بینی الهی و با رویکرد ارزشگذاری به آموزههای اسلامی و از منظر هنرمندان شکل و گسترش مییابد.گرچه هنر انقلاب را هنوز نمیتوان به عنوان مکتب نام گذاری کرد ولی این هنر پرچمدار مکتبی است که فریاد مظلومیت و ظلمستیزی آن در طول تاریخ، گوش نامحرمان را آزرده کرده است. بنابراین تعهد بالاترین شاخصة این هنر میتواند باشد. البته، تعهدی که همراه با حفظ سنتها و باورهای اسلامی باشد. اجتماعی بودن و به عبارتی در بین مردم بودن یکی دیگر از شاخصههای هنر انقلاب میتواند تعریف شود. چون جنبههای اجتماعی این هنر بسیار عیان و ملموس است. اجازه بدهید با مثالی این موضوع را تشریح کنم.شما نگاه بکنید، درحوزة هنرهای تجسمی در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تغییر الگووارههای تصویری و کلامی، همچنان روح حاکم بر نگارگری به لحاظ اندیشهای حفظ شده ولی در ساختمان آن تغییراتی بوجود آمده است.
به عنوان مثال در هنر نگارگری بعد از انقلاب، تصاویر به لحاظ همراهی با داستان و روایت، تصاویر تنهایی به مسیر خود ادامه داده و زیاد احساس نیازی به این همراهی نداشته است. مورد بعدی این که وقتی تصاویر، این همراهی را با متن در خود نمیبینند؛ عناصر بصری بخصوص چهرهها از حالت ابدی و ازلی بیرون میآیند و فیگورها تقریبا جنبههای واقعی پیدا میکنند. یعنی وقتی عناصر به سمت واقع گرایانه پیش میرود، تصاویر، روایت و داستان را در خود حل کرده و باقی ماجرا را برعهده مخاطب میگذارد. به نظرم این، یکی از بزرگترین تغییرات الگووارهای در هنر انقلاب میتواند باشد که خود را از گالریها، نمایشگاهها و مجموعههای ویژه، جدا کرده و به میان مردم رساندهاست. این نوع تغییرات، به لحاظ معناشناختی میتواند ناشی از بلوغ هنرمندان انقلابی و تولد یک نوع الگو وارهای دیگر در این دوره باشد. بنابراین اینجا، واقعگرایی و اجتماعی بودن را میتوان یکی از شاخصههای مهم هنر انقلاب برشمرد. همچنان که خدمت شما عرض کردم به فاصله کمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جنگ تحمیلی علیه ایران شروع شد. بنابراین هنر دفاع مقدس هم قرابت خاصی با هنر انقلاب دارد هرچند هنر دفاع مقدس معیارهای خاص خودش را دارد ولی در بررسی شاخصههای هنر انقلاب، هنر دفاع مقدس هم، جایگاه خاص خود را در این حوزه نمایان میسازد.
در آخر چه پیشنهادی برای هرچه بهتر دیده شدن هنر سینما و فرهنگسازی آن طبق آموزه های انقلابی دارید؟
نگاه به درون و استفاده از آثار ادبی مفاخر تاریخی و اندیشمندان دینی و هنری در محتوای سینمای مورد نظر است. همچنین، دوری از فرهنگ ترجمهای در سیستم فیلمنامهای و قصهگویی سینمای انقلاب، یکی از مسیرهای اصلی تقویت این سینماست. در واقع یکی از راههای بهتر شدن و بهتر دیده شدن سینمای انقلابی است. همچنان که ما در بعضی از مقولات فرهنگی هنری، از جمله فرش و نگارگری و... مشخصة خاص خودمان را داریم و در دنیا هم کاملاً شناخته شده است. این اتفاق در سینمای انقلاب هم میتواند بیفتد. پس، اقبال و موفقیت داخلی، یکی از راههای دیده شدن و جهانی شدن هم هست.چون سینما به لحاظ ذاتی باید دیده شود و اقتصاد آن برای ادامه حیات خود، بسیار مهم است. مورد بعدی عینی کردن معنا در سینماست. استحضار دارید که بخش مهمی از مقولة سینما به مسائلی چون قصه، روایت، حکایت، داستان، شعر و... برمیگردد. که اینها میتوانند معانی را عینی کنند. اعتقاد بر این است که راه تقویت سینمای انقلابی هم رسیدن به چنین ساختاری است که برگرفته از فرهنگ ایرانی اسلامی باشد؛ و بتواند ضمن نشان دادن هویت ایرانی اسلامی، و انقلابی، در جهت تثبیت آن هم تلاش کند. بررسی آثار ادبی کهن و تاریخی ادوار اسلامی ما، نشان میدهد که تمامی معانی و معرفت ما در قالب آثار ادبی و هنری در حوزة معارف اسلامی شکل گرفته در سنت توحیدی ما تجمیع شده که همان معرفت خداوندی است. این مفاهیم با آرمانهای انقلابی ما کاملاً مطابقت دارد؛ پس، در واقع ما معارف ارزشی را در سینما میتوانیم دنبال میکنیم و این نوع نگاه کاملاً با سینماهای دیگر متمایز است. با نگاه به ادوار تاریخی هنر و ادب در کشور و با بررسی آثار مصور؛ این دیدگاه کاملاً نمایان است که ایرانیها معارف را از طریق روایت آموزش میدادند و فلسفه نمیگفتند.با گذشت زمان و در دورة اسلامی هم تمامی معارف گذشتة ایرانی با معارف اسلامی درهم آمیخته شد؛ که اوج این معارف را ما در قرآن کریم مشاهده میکنیم. وقتی ایرانیها به سمت توحید رفتند، بیان مطالب و هستیشناسی، از طریق روایت مطرح شد. یعنی زبان انتقال و یا بیان هستیشناسی را روایت انتخاب کردند. وقتی گفته میشود روایت، یعنی به سمت داستان و قصه میرفتند و بنابراین، باید میتوانستند معانی و معنویات و مفاهیم را تبدیل به امر محسوس و مادی و عینی نمایند.پس، اگر ما داریم راجع به سینمای انقلابی صحبت میکنیم؛ باید بدانیم که دراین سینما، سنت، روایت، حکایت و قصه و در نهایت کلام خداوند( قرآن) اهمیت دارد؛ نه ادبیات و محتوای ترجمهای که فضا سازیهای آن هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی اسلامی و انقلابی ما ندارد. همسویی، دقت نظر به این معارف در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با حمایت متولیان امور بایستی اهتمام بیشتری به خود بگیرد. مورد بعدی اینکه متولیان و سیاست گذاران فرهنگی هنری و نیز رسانهای، بایستی اهتمام بیشتر به آموزش و توسعه هنر انقلاب داشته باشند. و از هنرمندان و پژوهشگران این عرصه حمایتهای جدی به عمل بیاورند. متاسفانه در برخی موارد بین مدیران و تصمیم گیرندگان، نه تنها این همت و انگیزه دیده نمیشود بلکه با برخی از اقدامات نسنجیده خود، هنرمندان و پژوهشگران این عرصه را به انزوا برده و یا با درست کردن فضای خودی و دیگری مشکلات را دوچندان کردهاند. بنابراین توسعه و گسترش میدان فعالیت، همدلی، حمایتهای مادی و معنوی و سعه صدر و در نهایت جذب حداکثری در این مسیر می تواند بسیاری از مشکلات و موانع را مرتفع سازد.
نظر خود را بنویسید