به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به نقل از معاونت پژوهشی دانشگاه_ اولین نشست از سمپوزیوم علمی «هنر تطبیقی، تطبیق هنری» با موضوع «مطالعات تطبیقی: نظریهها و روشها ۱» به کوشش دانشکدهی هنر دانشگاه سوره و همکاری معاونت پژوهشی، انجمن علمی هنر و ادبیات تطبیقی ایران و انجمن علمی هنرهای نمایشی ایران، روز سهشنبه ۳ اسفندماه ۱۴۰۰ از ساعت ۹:۳۰ الی ۱۱:۳۰ به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست دکتر بهمن نامور مطلق، رئیس فرهنگستان هنر ایران و دکتر هادی نظری منظم، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس بهعنوان سخنران و همچنین دکتر محمدرضا حاجی آقابابایی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در جایگاه دبیر نشست حضور داشتند.
دکتر رامتین شهبازی در آغاز و پیش از شروع بخش علمی نشست ضمن خوشآمد گویی به حاضرین به معرفی پنلهای مختلف و سخنرانان سمپوزیوم پرداخت، سپس از دکتر محمدحسین ساعی، رئیس دانشگاه سوره، دکتر زکیه السادات طباطبایی، معاونت پژوهشی دانشگاه سوره و رحمت امینی، ریاست انجمن علمی هنرهای نمایشی ایران دعوت کرد تا با سخنان خود آغازکنندهی نشست باشند.
دکتر ساعی، رئیس دانشگاه سوره پس از سلام و تقدیر از حاضرین و برگزارکنندگان سمپوزیوم با تأکید بر اهمیت نیاز به فعالیت بیشتر در حوزههای علمی و هنری گفت: ما برای رسیدن به فرایند تولید یک اثر هنری نیاز به زیستبومهای مختلف داریم. یک مجموعهی چند زیست است که به کشور قدرت توسعه و گسترش هنر آن کشور را میدهد. برای تحقق این امر هر بخش باید به نحو احسن وظیفهی خود را انجام دهد. اقدامات دانشکده سوره در این زمینه بسیار قابلتقدیر است.
طباطبایی، معاونت پژوهشی دانشگاه سوره از دغدغههای دانشگاه سوره در خصوص ترویج فرهنگ و هنر سخن گفت و بیان کرد: هنر نهایتاً با انسان سروکار دارد و ما لاجرم برای توجه به هنر نیاز داریم به سراغ موضوعات انسانی برویم. موضوعاتی مثل زیبایی، اخلاق، رنج انسان مواردی هستند که میتواند مطالعه و بررسی شوند.
در آخر امینی، رئیس انجمن علمی هنرهای نمایشی از پیشینهی نمایش در ایران و جهش هنر تئاتر در چند دههی اخیر صحبت کرد و بر لزوم سنجش و مقایسهی دستاوردهای هنری برای آشنایی با واقعیتهای موجود تأکید و در نهایت از برگزارکنندگان سمپوزیوم تشکر کرد.
در بخش دوم و علمی پنل، دکتر حاجی آقابابایی ضمن خوشآمد گویی به معرفی سخنرانان این بخش پرداخت و از دکتر نامور مطلق برای ارائه مطالب خود دعوت کرد.
دکتر نامور مطلق در ابتدا به تطبیقی بودن انسان از دید تطبیق گران اشاره کرد و گفت همانطور که جامعهشناسان انسان را موجودی اجتماعی و فیلسوفان آن را موجودی ناطق میدانند،
اگر تطبیق نبود انسان هیچگاه به این درجه از رشد نمیرسید. در واقع این تفاوت و تطبیق آن توسط انسان است که ما را به مسائل مختلف آگاه میکند.
وی ادامه داد: در طول زمان انسان سعی کرده این دانشهای تطبیقی را وارد مطالعات علمی کند. در چند قرن گذشته و با تخصصی شدن علوم، هر یک از عالمان تنها در بخش مورد توجه خود مطالعه و پژوهش داشتند و گاهاً این تخصصی رفتار کردن باعث صدمه به بخشهای دیگر میشد؛ مثل پزشکی که یک عضو از بدن را درمان کنم و باعث آسیب به بخش دیگری شود. علم تطبیق باعث پیشگیری از بروز چنین اتفاقاتی میشود.
دکتر نامور مطلق به ناآشنا بودن هنرهای تطبیقی در ایران اشاره کرد و تشریح کرد که ما با هنر تطبیقی مانند سایر حوزهها عمل میکنیم. برای انجام هنر تطبیقی، چند حوزهی تطبیق پیش رو داریم. به طور مثال: اگر در خصوص سینما تحقیق کنیم باید بینافرهنگی باشد. نمیتوان دو هنرمند یک فرهنگ را با هم مقایسه کرد و به آن هنر تطبیقی گفت، بلکه آن هنر ملی است. در صورت دیگر، موضوع مورد مطالعه بینرشتهای هست. تطبیق بینرشتهای لایههای مختلف دارد؛ تطبیق تئاتر و سینما، تطبیق سینما با ادبیات که هر دو در ساحت هنر هستند. در لایه دیگر میتوان سینما را با فلسفه یا جامعهشناسی تطبیق داد که در ساحت علوم انسانی هستند. گاهاً حتی از این فراتر میروند که کاملاً درست و مورد نیاز است. در نهایت باید گفت تطبیق و مقایسه برای شناخت و فهم بهتر صورت میگیرد.
در بخش دوم سخنرانی علمی پنل اول، دکتر نظری منظم از آغاز ادبیات تطبیقی به معنای علمی خود در فرانسه گفت در حالی که در ابتدا معنای زیباییشناسی و نقد نداشت. زمانی که ادبیات تطبیقی به زبانهای مختلف ترجمه شد گمان میکردند به معنی تطبیق ادبیات است در حالی که تنها روش و وسیلهای برای رسیدن به هدف است. مکتب آمریکایی که رشد آن، مرهون فرانسويهاي تندرویي همچون اتيمبل است، به نفي دو شرط تفاوت زبان و ضرورت ارتباط تاريخي پرداخت. براين اساس، محقق در تطبيق دو ادب، به دنبال ارتباط تاريخي نيست، بلکه تاريخ، تکیهگاه اوست. او براي روشن شدن موضوع از استنادات تاريخي کمک ميجويد.
دکتر نظری منظم با ارجاع به پایاننامه دکتری خود از ادبیات تطبیقی در ایران صحبت به میان آورد و توضیح داد: با توجه به خصوصیات اخلاقی ایرانیان، میتوان آنها را مردمی تطبیقپذیر دانست؛ اما از دورهی مشروطه به بعد ایرانیان با یک تفکر فلسفی آشنا میشوند و با مفاهیمی مثل لیبرالیسم، مجلس و آزادی آشنا شدند ولی در این دوران هنوز هم ادبیات تطبیقی با مفهوم علمی وارد ایران نشده بود. گفتنی است که سابقهی آشنایی ایرانیان با ادبیات تطبیقی با سال ۱۳۱۷ شمسی باز میگردد. وجود خانم فاطمه سیاح با در اختیار داشتن کرسی ادبیات تطبیقی در دانشگاه تهران از ورود علمی آن خبر میدهد.
نظری منظم متذکر شد: مشهور است که فاطمه سیاح آغازگر ادبیات تطبیقی است. پیدایش ادبیات تطبیقی در ایران یک جنبش علمی با برنامهریزی کلان نبود بلکه با تقلید از دانشگاههای فرانسه آن را تأسیس کردند. ما در آثار خانم سیاح نمونهای از ادبیات تطبیقی مشاهده نمیکنیم و حتی هیچیک از شاگردان ایشان نیز تطبیقتر نبود بنابراین نمیتوان سیاح را آغازگر ادبیات تطبیقی دانست.
به اعتقاد نظری منظم، اگر به آثار نوشتهشده نگاهی کنیم باید از دکتر محمد محمدی ملایری بهعنوان اولین تطبیقگر ایران یاد کرد. تحقیقات، مطالعات و کتب نوشتهشده توسط محمدی در جهان عرب بازتاب بسیاری داشته است. بهطور خلاصه ادبیات تطبیقی در معنای علمی را باید در دانشگاهها و در آثار کسانی محمدی ملایری، جواد حدیدی، عبدالحسین زرینکوب و اسلامی ندوشن جستجو کرد.
در پایان دکتر خاجی آقابابایی به جمعبندی نشست پرداخت و به سؤالات مطرحشده پاسخ داده شد.
نظر خود را بنویسید