به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره_ چهارمین و آخرین پنل سمپوزیوم علمی «هنر تطبیقی، تطبیق هنری» تحت عنوان «تئاتر تطبیقی» به کوشش دانشکده هنر و معاونت پژوهشی دانشگاه سوره و با همکاری انجمن علمی هنر و ادبیات تطبیقی ایران، انجمن علمی هنرهای نمایشی ایران و فرهنگستان هنر، با ارائه و سخنرانی دکتر مجید سرسنگی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و دکتر محمدحسین ناصربخت عضو هیأت علمی دانشگاه هنر و حضور دکتر عرفان ناظر مدرس و پژوهشگر مطالعات تئاتر در جایگاه دبیر جلسه؛ روز سهشنبه مورخ 3 اسفندماه 1400 ساعت 17:00 الی 19:00 بهصورت بر خط در سامانه آموزش مجازی دانشگاه سوره برگزار شد.
در ابتدای جلسه، عرفان ناظر موضوعات مورد بحث در پنلهای ابتدایی این سمپوزیوم را یادآور شد و به معرفی سخنرانان و آثار و مقالات آنها در زمینه تئاتر پرداخت و گفت: در آثار این استادان، نگاه تطبیقی وجود دارد و همچنین تئاتر تطبیقی در مطالعات اخیر تئاتر همواره مورد تأمل و بررسی بوده و تطبیق فرمهای هنری در تئاتر نیز مورد اهمیت واقع شده است.
سپس، مجید سرسنگی آمارهای رسمی که به طور کلی در زمینه مطالعات تطبیقی وجود دارد را با رویکرد آسیب شناسانهای مورد بررسی قرار داد و در ادامه گفت: مطالعات تطبیقی در حوزه ادبیات دارای حواشی کمتری بوده و همچنین حفاظت بیشتری از آن میشود؛ اما در مورد هنر تطبیقی اینچنین نیست و نامشخص بودن اولویتها در حوزه تئاتر یکی از مشکلات است. بخشی از آن نگاه به چیزیست که مد است و بخشی از آن به راهحلها مربوط میشود. وی افزود: در این عرصه دو نوع مطالعات تطبیقی وجود دارد. یکی مطالعات تطبیقی ادبی که همان نمایشنامه بوده و دیگری مطالعات تطبیقی اجرایی یا هنری است که به بحث عوامل و عناصر اجرا میپردازد و بسیار دشوارتر از مطالعات تطبیقی ادبی است. همچنین در حوزه نمایشنامه متنها در دسترس هستند، اما در حوزه اجرا دسترسی آسان نیست.
مجید سرسنگی با اشاره به تعدادی از آمارها در خصوص مطالعات تطبیقی عنوان کرد: در اروپا ۱۹۴ سال سابقه مطالعات تطبیقی وجود دارد که این پیشینه در ایران حدود ۸۳ سال است. از سال ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۹۰ حدود ۷۷۰ مقاله درباره مطالعات تطبیقی در ایران چاپ شده که این میزان نسبتاً کمتر از مقالات دیگر در حوزههای مختلف است. همچنین ۱۰۷ عنوان کتابهای منتشرشده در حوزه مطالعات تطبیقی وجود دارد و تعداد مجلات علمی پژوهشی در زمینهی مطالعات تطبیقی حدود ۱۱ مورد است که از این تعداد ۱۰ مجله درباره ادبیات و یک مورد در زمینه هنر است. وی با توجه به آمار و اطلاعات موجود، درباره مقالات در حوزه تئاتر تطبیقی اضافه کرد: در ۶ سمینار اصلی برگزارشده در عرصه مطالعات تطبیقی تنها ۲۹ مقاله به مطالعه تطبیقی تئاتر پرداخته است.
سرسنگی در این باره خاطرنشان کرد: رویکرد بیشترین تعداد مقاله در مورد مطالعات ادبی بوده و در آموزشهای دانشگاهی نیز چنین کمبودی احساس میشود. به نحوی که در دانشگاه در سه مقطع تحصیلی در مجموع سه درس در این زمینه موجود هست که بهصورت اسمی در آن از واژه تطبیقی استفاده شده که این دروس مطابق اصول و روشهای علمی مطالعات تطبیقی هنری و ادبی نیست؛ بنابراین نخستین مشکل، از آموزشهای دانشگاه آغاز میشود. همچنین کمبود منابع در این زمینه نیز بسیار مشکلساز بوده و تا حدودی میتوان گفت که هیأت علمی و مدرسی که منحصراً برای این درس تربیت شده باشند نداریم.
وی تصریح کرد: کمبود مجلات، مقالات و سمینارها در حوزه مطالعات تطبیقی تئاتر بسیار محسوس بوده و نکته دیگر بحث ترجمه است که در حوزه تئاتر، ترجمه بسیار با مشکل مواجه است. به عبارتی دیگر فقدان یک جریان علمی در متون تئاتری.
مجید سرسنگی در تبیین مطالعات تطبیقی گفت: تصور برخی افراد از مطالعات تطبیقی فقط یافتن تشابهها و تفاوتها میان آثار است. درصورتیکه قلمرو پژوهشی و اصول و مبانی پژوهشی باید بررسی شود. در مطالعات تطبیقی، تطبیق فقط بهعنوان ابزار بوده و هدف نیست.
در ادامه جلسه، محمدحسین ناصربخت اظهار داشت: باید بررسی کنیم که ما در چه شرایطی هستیم و پیشینه تئاتر را مورد بررسی قرار دهیم. تئاتر در سرزمین ما که برآمده از آن شیوه نمایش در اروپا بود، نتیجه تعامل فرهنگی شرق و غرب و همچنین نتیجه یک تجربه ذهنی میان روشنفکران تجددگرا بود که ما مجبور شدیم خودمان را با آنها تطابق دهیم. وی ادامه داد: تلاش برای این بود تا بتوانند تجربه زیسته مردم سرزمینشان را در قالب نمایش اروپایی منعکس کنند که البته چنین چیزی را شرقیها آغاز نکردند و غرب در حوزه شناسایی فرهنگی و مطالعات بینافرهنگی پیشرو بود که آن را در کارهای خلاقه جلوه میدادند.
ناصربخت در این خصوص توضیح داد: صحنههای تئاتر ما از تئاترهای بینافرهنگی متأثر است و چنین موضوعی در کارها نیز انعکاس پیدا میکند و در واقع این مرزبندی از میان رفته است. آنچه در سرزمین خودمان میگذرد این است که در ابتدا شاید در ذهن هنرمندان ما این تعامل شکل گرفته بود و شاید در برخی تجربیات با تقلید صرف همراه باشیم؛ اما در دهه ۴۰ به بعد نوعی نوآوری در این زمینه به وجود آمد.
محمدحسین ناصربخت با ذکر این نکته که ما در مواجه با تأثیر تعامل فرهنگهای دیگر قرار داریم، گفت: ما نیاز داریم در شرایط فعلی پژوهش انجام دهیم تا بتوانیم قدمهای مفیدی در آینده برداریم. تئاتر محل تلاقی فرهنگهاست و تئاتر گفتوگو را برای ما به ارمغان آورد. ذات تئاتر دیالوگ و گفتوگو است؛ بنابراین ما چارهای جز تعامل نداریم.
وی در پایان اضافه کرد: گام نخست در این زمینه این است که بتوانیم خوب شناسایی کنیم و به خودشناسی برسیم. در این روش نیز از روشهای غربی استفاده میکنیم و آن روشهایی که به کار میگیریم، از همان روشهای آموختهشده غرب است. ما در یک ناگزیری تاریخی به سر میبریم و حداقل این روشها در ابتدا میتواند برای ما نوعی تجربه و شناخت اولیه به همراه داشته باشد.
در انتهای جلسه نیز، به تمامی سؤالات علاقهمندان در این حوزه پاسخ داده شد.
نظر خود را بنویسید