به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به نقل از معاونت پژوهشی دانشگاه_ یازدهمین نشست از فصل دوم دوشنبههای نقد کتاب سوره با محوریت کتاب «قالیچههای امروزی مشرق زمین»، به کوشش دانشکده هنر و همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه سوره، در روز ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ از ساعت ۱۸ الی ۲۰ در سامانه سیباد سوره به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست دکترعبدالکریم عطارزاده، دانشیار دانشکده هنر سوره، به عنوان مترجم، دکتر بیژن اربابی به عنوان منتقد و همچنین دکتر مهدی محمدی در جایگاه دبیر نشست حضور داشتند.
دکتر مهدی محمدی ضمن خوشآمد گویی به حاضرین در جلسه و با اشاره به اینکه کتاب مدنظر از جدیدترین ترجمههای دکتر عطارزاده، است از ایشان دعوت کرد تا از انگیزهی ترجمهی کتاب و بخشهای مختلف آن صحبت کنند.
عبدالکریم عطارزاده اینطور آغاز کرد که کتاب «قالیچههای امروزی مشرق زمین» در حقیقت یکی از کتابهایی است که در اوایل قرن ۲۱ توسط امیت آیلند نگاشته شده است. در معرفی شخص آیلند باید گفت که او تاجر آمریکایی بود که قبل از سال ۵۷ در ایران فعالیت تجاری داشت و با بسیاری از تجّار و تولیدکنندگان فرش ایرانی در ارتباط بود. بعد از چند سال به دلیل قطع این ارتباط تجاری آیلند مجبور به مراجعه به کشورهای دیگر میشود. آیلند سعی میکند تا فرایند تولید فرش ایرانی را در کشورهای دیگر تکثیر کند و همین کار باعث پیشرفت صنعت فرش کشورهایی مثل افغانستان، ترکیه، پاکستان، هند و نپال شد.
عطارزاده درباره انگیزههای ترجمه کتاب اظهار داشت: کتاب شامل تجربیات ناب و اتفاقات مهم در صنعت فرش است. درباره فرشبافی در سالهای معاصر، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، اطلاعات خوبی به ما میدهد. بهسان دائرهالمعارفی ما را با فعالیت و تغییرات صنعت فرش منطقه آشنا میکند. زمینههای شکست و پیشرفت تجارت فرش در هر منطقه را به صورت دقیق و فنی مطرح میکند. این نگرش علمی و کامل باعث میشود ما وضعیت فرش را در دوران مختلف از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشف کنیم.
افزون بر این، وی در باب متن کتاب و چگونگی ترجمه آن به سفرهای متعدد آیلند اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات در مسیر ترجمه، وجود واژگان به زبانهای مختلفی است که امیت آیلند در آن مناطق سفر یا تجارت کرده بود. مشکل بعدی وجود پارامترهای اندازی گیری مختلف است که باید به اندازههای متداول در ایران بازگردانده میشد. به همین دلیل از دوستان زیادی کمک گرفته شد. همچنین در بخش پایانی کتاب یک واژگاننامه قرار دادیم تا واژگان اصلی را به مخاطب ارائه دهد.
در بخش دوم و نقد نشست دکتر بیژن اربابی به بیان نظریات خود پرداخت. اربابی ابتدا از زحمات دکتر عطارزاده تقدیر کرد و یادآور شد که تألیفات و آثار ترجمهشده در موضوع فرش بسیار اندک است. سپس با تأکید بر لزوم نقد در جهت ارتقاء کیفیت آثار گفت: نخست از بخش پیشگفتار شروع میکنم که در سطر ۷ ترجمه از واژهی هنر صنعت استفاده شده در حالی که در کتاب اصلی واژهای با چنین معنی وجود ندارد. در صفحه ۱۵، پاراگراف دوم گفته شده «فرش در قم، اصفهان و نایین بافت خوبی داشتند ولی کم انعطاف و گران بودند.» ما به خوبی میدانیم که این کم انعطاف بودن مربوط به جنس و فرم فرش نیست و در اصل به بازرگانان این شهرها اشاره دارد. روشن ساختن این موضوع از دید مترجم و نویسنده دور مانده است.
دکتر اربابی تصریح کرد: در بیان دیدگاه نویسنده یک تعلقخاطر به فرش و قالی ایرانی وجود دارد و بر همین اساس نکته به نکته مراحل پیش و پس از بافت فرش ایرانی را بررسی و ذکر کرده که بسیار قابلملاحظه است. آیلند در کتاب موضعی از خود نشان میدهد که مترجم هم به آن توجه داشته؛ او تاجری است که با بزرگان و افراد شاخص تولید فرش ایران در ارتباط بوده و دانش و نظریات او مختص به شناخت او از تولیدکنندگان مؤلف و برتر فرش ایرانی است، نه بافندگان خرد و مناطق دوردست، پس برداشت آیلند هم در همان سطح هست که بازرگانان برجسته قرار دارند.
وی با توجه به صفحهی ۳۰ و اشارات نویسنده در این بخش و فصل فرش افغانستان به تأثیر سیاست، جغرافیا و جنگ بر رونق و افول بازار قالی و قالیچه متذکر شد و گفت که تأثیر عواملی مثل مهاجرت به دلیل جنگ و رویدادهای مختلف بر بازار کاملاً درست است اما نویسنده هیچ اشارهای به مباحث جامعهشناختی نکرده، به اینکه افراد به دلیل فقر و جنگ و مشکلات معیشتی مجبور به بافندگی بودند توجه نشده و به صورت عمیق نگاه نشده است.
وی در ادامه افزود: در فصل چهارم درباره بازار ترکیه بحث شده که بسیار مهم است؛ و این بخش برای همسانسازی با بازار ایران مفید است. در فصل پنجم به تبت و نپال توجه شده و از رجوع بازرگانان از ایران به این مناطق و دلایل توسعهی صنعت فرش این بخشها صحبت شده است. در بخش بعد به قالی بخارا و حفظ اصالت و نگهداشتن بازار خارجی پرداخته که باید گفت به کلیت بازار نگاه نشده و در همان حد تولیدکنندگان مؤلف متوقف شده است.
دکتربیژن اربابی برای گذر سریعتر به فصل دهم پرداخت و اذعان داشت: در فصل دهم، آنچه من درک کردم و باز هم تکرار میکنم این است که آیلند با تمام خانواده فرش ایران دیدار نداشته و به همان بازرگانان بزرگ بسنده کرده است و شناخت او جامع و کامل نیست؛ وی مباحث جامعهشناختی را در نظر نگرفته است.
اربابی در بخش پایانی و جمعبندی گفت: نویسنده کتاب با توجه به موارد مراجعه شده خودش در ارتباط با برنامه بازرگانی خود سطح محدودی با تولیدکنندگان کشورهای مختلف داشته و طبیعتاً جامعهی آماری او حداقل درباره ایران نمیتواند قابلاتکا باشد. نویسنده به حداقلهای پژوهش میدانی دست نیافته و به دلیل عدم برخورداری از شیوه تحقیق مشخص، کتاب فاقد ساختار پژوهشی است، بنابراین نیاز به ویرایش از سوی نویسنده دیده میشود.
در آخر دکتر محمدی صحبتهایی در باب تکمیل و جمعبندی نشست ارائه کردند و به سؤالات شرکتکنندگان پاسخ داده شد.
نظر خود را بنویسید