به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره_ نشست تخصصی با موضوع «درنگی بر خوان شاهنامه» به همت گروه معارف و عمومی معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه سوره، با ارائه و سخنرانی دکتر مرضیه افخمی، دکتر ناهید اشتری، دکتر فرشته ربیع و دکتر حامد صلاحی؛ روز یکشنبه مورخ 25 اردیبهشتماه 1401 برابر با روز بزرگداشت حکیم فردوسی، ساعت 18 الی 20 به صورت مجازی در سامانه آموزش مجازی دانشگاه سوره برگزار شد.
لازم به ذکر است، در بخش ابتدایی این نشست به مرور نسخ و مأخذ، موضوع شاهنامه، ویژگیهای شاهنامه، تأثیر شاهنامه بر ادبیات و هنر معاصر ایران و جهان پرداخته شد و در بخش دوم نشست، نکاتی در خصوص هفتخان رستم مطرح شد.
در ابتدای جلسه، مرضیه افخمی به معرفی فردوسی پرداخت و گفت: حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ حماسهسرای ایران و یکی از شاعران نامی جهان است. زادگاه ایشان، روستای باژ از ناحیه طابران توس بود که امروزه آرامگاه ایشان در این مکان قرار دارد. فردوسی از طبقه دهقانان بود و دهقانان حدفاصل بین کشاورزان و اشراف درجه اول در جامعه محسوب میشدند. دهقان در لغت یعنی رئیس و صاحب ده، مالک زمین و حافظ سنن و روایات ایرانی که به معنی مورخ نیز آمده است. دهقانان صاحب نوعی از اشرافیت ارضی بودند. دهقانان در حفظ نژاد، نسب، تاریخ و آداب و رسوم ملی تعصب خاصی داشتند.
وی ادامه داد: فردوسی از چنین طبقهای بود، به همین خاطر از تاریخ ایران آگاه بود و به ایران عشق میورزید؛ بنابراین به جای آنکه عمر خود را صرف به دست آوردن سود مادی از زمینها کند؛ کوشش کرد اثری بیافریند که در آن تاریخ ایران و افتخارات ملی را به نمایش بگذارد. فردوسی با اشتیاق خود به سرودن شاهنامه همت گماشت و در این مسیر از نظر مادی از حمایت برخی مقتدرین ایرانینژاد محلی همچون حسینبن قتیبه و علیبن دیلمی در توس برخوردار میشد که در شاهنامه نیز فردوسی به این امر اشاره کرده است.
مرضیه افخمی درباره علل اختلاف فردوسی با سلطان محمود غزنوی خاطرنشان کرد: فردوسی ایرانی اصیل بود و محمود غزنوی ترکنژاد متعصب و فردوسی در شاهنامه بارها به ترکان تاخته، حال آنکه محمود و سرداران او همه ترک بوده و فقط با تاجیکان به پارسی سخن میگفتند. همچنین فردوسی شیعه و دوستدار اهلبیت بود، درحالیکه سلطان محمود سنیمذهب و متعصب بود. وی در مورد اعتقادات فردوسی گفت: اعتقاد راسخ فردوسی به اهلبیت در به وجود آمدن حماسههای دینی در ادب فارسی مؤثر بوده است.
سپس، ناهید اشتری به موضوع شاهنامه اشاره کرد و در این باره گفت: شاهنامه فردوسی افسانهها و تاریخ ایران را از آغاز تا حمله عربها به ایران در برمیگیرد. شاهنامه از سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تشکیل شده است که چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان در آن گنجانده میشود. بخش ابتدایی شاهنامه در رابطه با موضوع اساطیری است که این دوره از کیومرث آغاز شده و تا ظهور فریدون ادامه پیدا میکند و بخش اساطیری روایت پادشاهانی چون کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید است. همچنین، در این زمان است که تمدن ایرانی تکمیل پیدا میکند و به عبارتی دیگر فردوسی در این بخش از شاهنامه به سراغ اولینها میرود و اولین اختراعها شکل میگیرد.
وی اضافه کرد: در این دوره آتش کشف میشود، سنگ از آهن جدا میشود و بافتن و کشاورزی نیز پدید میآید. غالب جنگهایی که در این زمان صورت میگیرد، جنگهای داخلی بوده و در پایان این دوره اساطیری ضحاک که نماد بدی و دشمنی است حکومت را به دست میگیرد، اما سرانجام فریدون با یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از پای درمیآورد و دوره جدیدی آغاز میشود.
ناهید اشتری در توضیح بخش پهلوانی شاهنامه بیان کرد: بخش دوم روایت پهلوانی یا حماسی شاهنامه بوده که این بخش معروفترین و شیرینترین قسمت شاهنامه است. در دوره پهلوانی جنگهای ایران و توران آغاز میشود و در همین بخش شاهنامه است که روایت دلاوریهای پهلوانانی مانند زال، رستم، گودرز، بیژن، سهراب و امثال آن بیان میشود. وی درباره بخش تاریخی شاهنامه گفت: بخش سوم شاهنامه فردوسی بخش تاریخی آن است. روایاتی از مرگ و زندگی شاهانی مانند بهمن پسر اسفندیار تا خسروپرویز و شاهان ساسانی. دوره تاریخی شاهنامه با حملهی اعراب و شکست ایرانیان به پایان میرسد.
اشتری یادآور شد: در هر بخش از شاهنامه نشانههایی از قالبهای ادبی مثل اندرز، رمانس، داستان تاریخی، آیین خسروان و ادبیات مردمی و شگفتیهایی مانند جادو، افسون و عجایب دیده میشود. از این جهت میتوان گفت که هیچیک از بخشهای سهگانه، از موضوع دو بخش دیگر تهی نیست.
در ادامه، فرشته ربیع در خصوص ویژگیهای شاهنامه فردوسی عنوان کرد: موضوع شاهنامه حماسی بوده که توجه انسانها سبب رشد حماسه شده است. ویژگی دوم وقوع حماسه است که زمان وقوع خاص خود را داشته که حماسه زمانی وقوع پیدا کرده که ملت ایران زیر سؤال رفته و اعراب به ایران حمله کردند. زمان و مکان در شاهنامه و حماسه معنی نداشته و مطرح نبوده است. در مورد جایگاه زن در شاهنامه میتوان گفت که فقط مردان دلاوری نداشتند، بلکه زنان نیز دوش به دوش مردان قرار داشتند و در شاهنامه مطرح شدند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: توصیف یکی از ویژگیهای مهم شاهنامه است که طلوع و غروب خورشید را میتوان از توصیفات شاهنامه مدنظر قرار داد و همچنین توصیف میدانهای جنگی که این توصیفات بسیار دقیق است. تکرار موضوع در شاهنامه به چشم میخورد که نمونه آن هفتخان رستم و هفتخان اسفندیار است. درباره ادوات جنگی بسیار دقیق در شاهنامه به آن پرداخته شده است؛ مانند گرز سام که فقط رستم میتوانست آن را حمل کند. به حیوانات نیز در شاهنامه اشاره شده که بارزترین آنها رخش، شبرنگ و سیمرغ است که شبرنگ از نژاد رخش بوده و سیمرغ نیز پرندهای افسانهای است.
فرشته ربیع افزود: در مورد جادو در شاهنامه آنچه مطرح میشود این است که به طور کلی جادو در شاهنامه به کار رفته و اسفندیار به رستم طعنه میزند و میگوید که پدر زال جادوگر است. در شاهنامه کلمات انتخاب میشوند و به شخصیتهای داستان بستگی دارند و فردوسی مستقیماً از کسی حمایت نمیکند، بلکه با کلمات نشان میدهد که از رستم طرفداری میکند.
در ادامه جلسه، مرضیه افخمی در خصوص هفتخان رستم مقدمه و توضیحاتی ارائه کرد و گفت: هفتخان رستم شامل نبردهایی میشود که رستم برای نجات کیکاووس شاه ایران که اسیر دیو سپید بود، انجام داد. در آغاز حکومت کیکاووس، دیوها به فرماندهی دیو سپید در سرزمین مازندران مقیم بودند. کیکاووس با سپاهی به آنها حملهور شده اما شکست میخورد.
سپس، حامد صلاحی درباره شاهنامه فردوسی بیان کرد: هفتخان رستم و شخصیت رستم و داستانهایی که رستم در کنار سهراب و اسفندیار و دیگران دارد؛ در ادبیات و هنر معاصر جلوه کرده است. ما شاهنامه را سراسر اسطوره و حماسه میبینیم. از جمله این داستانها حاوی الگوهای اساطیری است. البته نباید غافل شویم که فردوسی حکیم بوده و حکمت و خرد در سراسر شاهنامه جای دارد. این بخش از شاهنامه نیز از حکمت خالی نبوده و ما شاهد نوعی کارگردانی و صحنهگردانی در شاهنامه هستیم.
در بخش پایانی این نشست، استادان به خوانش برخی ابیات شاهنامه و هفتخان رستم و همچنین به بررسی معانی و مفاهیم آن پرداختند.
نظر خود را بنویسید