به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به نقل از معاونت پژوهشی دانشگاه_ وبینار «تفسیر و فرا تفسیر در مطالعات هنر اسلامی» از مجموعه وبینارهای رشتهی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی به کوشش دانشکده هنر و با همکاری معاونت آموزش و تحصیلات تکمیلی و معاونت پژوهشی دانشگاه سوره اجرا شد. این نشست در روز سهشنبه ۱۰ خردادماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۷ الی ۱۸:۳۰ با حضور ۴۵ نفر از علاقهمندان در سامانه مجازی دانشگاه سوره برگزار شد.
در این نشست دکتر صادق رشیدی، عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، به عنوان سخنران و دکتر مهران هوشیار، دانشیار دانشگاه سوره، در جایگاه دبیر نشست حضور داشتند.
صادق رشیدی در آغاز سخنان خود به توضیح مفهوم هنر اسلامی پرداخت و بیان کرد: هنر اسلامی عنوانی است که توسط هنرشناسان و محققان اروپایی، برای طبقهبندی و تمایز آثار هنری به وجود آمده در تمدن اسلامی از دیگر آثار موجود در دوران قبل، ساخته شده است. رابطهی حوزهی دانشگاهی هنر اسلامی، به رغم نامش، با دین اسلام رابطهای کمرنگ و کم و بیش پر دردسر است. اگرچه بخشی از هنر اسلامی ممکن است به دست مسلمانان به مقاصد مذهبی ساخته شده باشد اما بخش اعظم آن چنین نیست. مسجد یا نسخ مصحف، به وضوح با تعریف هر کسی از هنر اسلامی جور در میآید.
رشیدی در ادامه گفت: در تمام آنچه که به نام فرهنگ اسلامی، قوانین و دستورات آن بر جا مانده است و اقوام و ملتهای مختلف را به هم پیوند برادرانه داده است، هرگز و هیچگاه به واژهای که مفهوم هنر را آشکار سازد برنخورد نشده است. همین امر سبب شده که متخصصان قلمرو هنر، تاریخِ هنرنویسان، منتقدان، زیبایی شناسان، فیلسوفان، عالمان علوم دینی و علوم انسانی، در تبیین اصطلاح هنر اسلامی درمانده باشند.
وی در تلاش برای توصیف واژه هنر عنوان کرد: هنر به معنای مبتذل کلمه، آنگونه که در تداول دنیای مدرن است، هیچ بعد مکانی در سنت الهی ندارد. در حقیقت هنر بیشتر یک اشتراک لفظی بین دنیای مدرن و جهان سنتی است تا اشتراکی معنوی. فرزانگان جاویدان خرد از منظر خاص خودشان به دین مینگرند و هنر اسلامی به عنوان جلوهای از هنر دینی، البته دین به معنای قرآنی آن و نه با ترجمه اصطلاح مبهم Religion در بستر فرهنگی مدرن، با دقت و ظرافت مربوط به این دین مورد بررسی قرار گرفته است.
به گفتهی رشیدی با توجه به نقش وسیع و عمیق ارتباطات انسانی در حیات اجتماعی در طول تاریخ، بشر از همه نوع وسایل و ابزار سود جسته تا آن را در قلمرو زندگی توسعه بخشد. دوران معاصر که عصر ارتباطات نامیده شده است، برای پویایی خود نیازمند ارتباطی دوسویه بین ملتها، فرهنگها و به طور کلی تمدنها است. ماحصل این ارتباط، اجتماع و موجودیتهای وابسته به آن و در کنار آن ایجاد و ساخت جهان و در نهایت تمدنی نوین است. بر این اساس، هر تمدنی میتواند مجموعهای از گفتمانها را در خود جای دهد که به این هدف جامهی عمل بپوشاند. یکی از این گفتمانها که تنها بر کلام تکیه ندارد بلکه با ویژگی غیرکلامی خود میتواند ارتباطی مؤثرتر ایجاد کند و بر سرعت تأثیر انتقال پیام بیفزاید، گفتمان هنری است. اساس و پایهی گفتمانها از مبانی نظری و حکمی تشکیل شده است.
صادق رشیدی در باب متون حکمی – عرفانی اذعان کرد: منابع حکمی پایههای نظری یک تمدن را میسازند و از آنجا که تمدن نوین اسلامی در مرحله شکلگیری است به این منابع با خوانشی مطابق با اهداف خود نیازمند است.
وی در ادامه تبیین کرد که گفتمان حکمی – عرفانی اشاره به تلاش نویسندگان این حوزه، به منظور رجعت به اصل، منشأ و سنت دارد. سنت در معنای دینی که در دیدگاه این نویسندگان همه متون و آثار هنری از یک اصل و منشأ برخاستهاند.
در ادامه نشست رشیدی به توضیح گفتمان سنتگرایی پرداخت و تشریح کرد: گفتمان سنتگرایی که با پیشگامی رنه گنون، کومار آسوامی، شونون (شووان)، بورکهات و دیگران شکل گرفت، در واقع نوعی پادگفتمان در مقابل مدرنیته است. در اندیشه برخی سنتگرایان ایرانی، مانند سید حسین نصر، سنت و مدرنیته، قابلجمع نیستند. لذا از منظر سنتگرایان، برای رسیدن به سرمنزل مقصود و نجات انسان از گفتمان مدرنیته، باید به سنت رجوع کرد.
و همچنین در ادامه افزود: سید حسین نصر، هنر اسلامی را به دو بخش هنری سنتی اسلامی و هنر قدسی اسلامی تقسیم میکند. هنر سنتی نیز به دو بخش تقسیم میشود: یک بخش از هنرها در تمدن اسلامی همچون نگارگری و موسیقی، هنر غیرقدسی هستند و بخش دیگر همچون معماری مساجد و خطاطی در اسلام یا معماری کلیسا در دوره قرونوسطی در دین مسیحیت، هنر قدسی به شمار میروند.
صادق رشیدی در خصوص هدف خوانش و قرائت در آثار متون اسلامی اظهار داشت: این خوانش به منظور کشف نیت مؤلف، کشف نیت متن، کشف نیت جامعه، کشف نیت قدرت و کشف نیت سنتها صورت میگیرد؛ اما پرسشی که مطرح میشود این است که آیا صورت همان معنا است؟ که باید پاسخ داد مسئلهی اصلی در این مورد معنا است. در نگارگری ایرانی اعتقاد بر این است که این هنر، نسبتی ذاتی با معنا یافته و زبان و فرم خود را در همان معنا اخذ کرده است و این نظریه دلیل سادهای دارد: فرم و رنگ در این هنر به واقعیتهای عالم برون وفادار نیستند، کوه و دشت در این تماشاگه راز، رنگهای متفاوت با عالم واقعی را دارند. پرسپکتیو در این آثار همچون نگارگری چینی عمودی است و نه عمقی، بهسان جریان نور در ظهور شعاعهای عمودی از آسمان، جریان یافتن معنا در عالم عرش به دنیای فرش را روایت میکند.
وی دربارهی مفهوم رنگ در نگارگری اسلامی گفت: رنگ در این نگارگری با عدم تبعیت از اصل انطباق با واقع، روایتگری عالم دیگر و جهانی فراتر میشود. همچون کوه که در دنیای واقع، رنگی سرد و زمخت دارد؛ اما در نگارگری ایرانی جامهی رنگین آبی به تن میکند تا نمادی باشد از صفات انفعالی، انقباضی و انعقادی.
همچنین به گفتهی رشیدی در تفسیر و تأویل کتب عرفانی اسلامی نباید از خاطر دور داشت که بسیاری از کلمات و سخنانی را که دارای معنای فلسفی یا کلاسیک عمیقی میدانیم در اصل ممکن است به منظور بازی با کلمات ادا شده باشند. پارهای از تعاریفی که در کتب کلاسیک تصوف یافت میشود احتمالاً به عنوان نوعی معما بر زبان شیوخ و بزرگان طریقت جاری شدهاند.
صادق رشیدی در آخر نیز، نظر داریوش شایگان در خصوص رموز مفاهیمی که در هنر سنتی اسلامی ایرانی وجود دارند بازگو کرد به عنوان مثال گفت: او سیمرغ را رمزی از رمزهای بهشتی میداند. همچنین سیمرغ را رمز اسرارآمیز فرشته و نشان حمایت خداوند و امداد غیبی میداند و جلوهگاه این پرنده را در ادب فارسی در دو وجه حماسی شاهنامه فردوسی و عرفانی منطقالطیر عطار میداند.
در پایان نشست نیز دکتر مهران هوشیار از حضور تمامی شرکتکنندگان و دکتر رشیدی قدردانی کرد و به پرسشهای مطرحشده پاسخ داده شد.
نظر خود را بنویسید