شانزدهمین کرسی ترویجی دانشگاه سوره با عنوان «بازخوانی، بازنگری و بازتعریف صنایعدستی معاصر ایران» و با حضور دکتر مهران هوشیار، دانشیار دانشکده هنر و مدیر گروه مطالعات عالی دانشگاه سوره؛ بهعنوان ارائهدهنده؛ دکتر صمد سامانیان، استاد تمامِ دانشگاه هنر و دکتر مهدی محمدی، مدیر گروه صنایعدستی دانشگاه سوره، ناقد و دکتر رامتین شهبازی، معاون دانشکده هنر و مدیر گروه سینما دانشگاه سوره، دبیر جلسه برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی دانشگاه سوره بهنقل از معاونت پژوهش؛ شانزدهمین کرسی ترویجی دانشگاه سوره با عنوان «بازخوانی، بازنگری و بازتعریف صنایعدستی معاصر ایران» به کوشش دانشکده هنر و معاونت پژوهشی دانشگاه سوره و با همکاری دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز دوشنبه 21 آذرماه 1401 از ساعت 16 الی 18 در سالن اجتماعات ساختمان مرکزی دانشگاه سوره برگزار شد.
در ابتدای این نشست بعد از پخش آیاتی از کلامالله مجید و سرود جمهوری اسلامی ایران، دکتر رامتین شهبازی ضمن عرض خوشآمد گویی، اقدام به معرفی عنوان کرسی کرده و ضمن قدردانی از حضور استادان ناقد و حاضرین در جلسه، از دکتر مهران هوشیار درخواست کرد تا به ارائه سخنان خود و تشریح موضوع کرسی ترویجی بپردازد.
مهران هوشیار، در ابتدا با یادآوری درگذشت همکار قدیمی و استاد پیشکسوت گروه صنایعدستی و هنر اسلامی دانشگاه سوره؛ مرحوم دکتر عبدالکریم عطار زاده، نام و یاد آن عزیز ازدسترفته را گرامی داشته و خواستار علو درجات و مغفرت الهی برای ایشان شد. سپس با قدردانی مجدد از همکاران دانشکده و معاونت پژوهش و همچنین کسب اجازه از حاضرین؛ در خصوص عنوان کرسی خود، به چاپ مقاله مرتبط با این موضوع در آخرین شماره از نشریه هنرهای صناعی دانشگاه کاشان با عنوان «بازتعریف صنایعدستی معاصر ایران با رویکرد آیندهپژوهی» اشارهکرد و بیان داشت: ضرورت انتخاب حوزه صنایعدستی با توجه به تمام ویژگیهای محتوایی و کاربردی آن، ضرورتی غیرقابلانکار است چراکه هنرهای سنتی و از آن میان صنایعدستی تبیینکنندۀ هویت اقوام مختلف ایرانزمین در تمامی اعصار بوده است. شاخصه هنرهای سنتی و صنایعدستی این است که باید با نیازهای زمان خود مرتبط بوده و اصطلاحاً فرزند زمانه خود باشد تا درنهایت بتواند به خواست جامعۀ همعصر خود پاسخی مناسب دهد.
در این میان، مفهوم صنایعدستی معاصر، مرتبط با کلیدواژه "توسعه پایدار" است که با توجه به تعریف سازمان ملل و یونسکو در سال 2015، ارتباط مستقیمی با "آیندهپژوهی" دارد که خوانشی از نیازهای فعلی و یافتن راهحل برای مسائلِ نسلِ آینده است.
دکتر هوشیار در ادامه به اهمیت و حضور صنایعدستی در بحث آموزش عالی نیز اشارهکرده و افزود: رابطهای چندگانه و معنادار میان این کلیدواژهها وجود دارد که هدف آن درنهایت تعریفی معاصر و کامل برای صنایعدستی در طول تاریخ تا به امروز است.
هوشیار در رابطه با تبیین هنر در پژوهشهای آینده اذعان کرد: این پژوهش منجر به طراحی سناریوی آیندهپژوهانه از نوع اکتشافی برای صنایعدستی شده است. چهار سناریو برای احیای صنایعدستی و بازتعریف آن در دوران معاصر پیشنهاد و طراحیشده که هرکدام ریشه در فرهنگ غنی و ادبیات کهن (آدابورسوم بومی و سنتی ایرانیان) دارد و عبارتاند از: "چشم دل بازکن که جان بینی" در این سناریو باید بتوانیم با نگاه به پشتوانههای فرهنگی و ارزشی بازمانده از گذشته، صنایعدستی را حفظ و برای تبیین معاصر آن کوشش کنیم. در رویکردی دیگر، مفهوم "فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم"مطرحشده و این تعبیر به معنای آن است که آگاهی، معرفت و شناختِ کامل منجر به تنوع و ابداع در موضوع و خلقی بدیع و نوآورانه خواهد شد. در جایگاه سوم مفهوم "دیگران کاشتند و ما برداشتیم" از طرف پژوهشگر این کرسی مطرح شد، که بیان دارد هنرهای سنتی و صنایعدستی همیشه از گذشته دور تا به امروز، پشتوانهای غنی و سرمایهای بیبدیل بازمانده از گذشتگان برای ما در این مرزوبوم محسوب میشود که باید مصداقی برای ساختن فردایی بهتر و انتقال این ارزشها به نسل آینده باشد؛ و سناریوی آخرِ دکتر هوشیار، استناد به تکبیتی از سعدی "رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود" دارد، برای اینکه ارتباطی با صنایعدستی برقرار شود و معنای آن با ویژگیهای موردنیاز جامعۀ امروز قابل انطباق باشد، باید با پرهیز از تعجیل، برای کاستن از سرعت فناوری و شتابِ دنیای دیجیتال بهقصد درک واقعی از معنا و روح زندگی، آهستهتر حرکت کرد تا در کنار آن یک فضای آرامشبخش ایجاد شود؛ زیرا از ویژگیهای برجسته این هنر تبیینکنندگی تجلیات هویت است که به نظر میرسد با سرعت ارتباطات و شتاب در انتقال اطلاعات، این هویت دچار بحران شده است.
درنهایت و در جمعبندی پایانی، دکتر هوشیار در یک جمله صنایعدستی معاصر را اینگونه تعریف کرد؛ صنایعدستی، پاسخی برخواسته از نیاز جامعه است که با ترکیبی از اخلاق و مهارت ناشی از تجربه به شکلگیری شخصیت هر قوم می انجامد.
پسازآن دکتر صمد سامانیان بهعنوان ناقد، ضمن تشکر از نقطه نظرات و دیدگاه علمی دکتر هوشیار خاطرنشان کرد: صنایعدستی همواره از تعلقات ایشان بوده است ولیکن با همراه کردن صنایعدستی با مفهومی به نام معاصریت، موافق نیستم، زیرا این هنر همواره در حال گذر در طول تاریخ بشری، گاهی آهسته و گاهی باسرعت است و جبر محیط باعث شگفتی بیحدومرز در صنایعدستی شده است. سامانیان ادامه داد که این هنر برای زیستن شکلگرفته و نیازهای بشر نیز همواره متغیر بوده و لذا صنایعدستی هم از گذشته تا به امروز دستخوش تغییرات شده است. نیازهای پیرامون ما ساختارساز هستند؛ هر دورهای با ویژگیهایی بوده پس نیازی به معاصرسازی نیست. هر دوره نشان از ویژگیهایی دارد که تکمیلکننده گذشته است و صنایعدستی زمانی بقای حیاتش مستمر خواهد بود که به قول دکتر هوشیار؛ فرزند زمان خود باشد و از دل زندگی ملت به پاخیزد و چارهاندیشی کند.
در بخش دیگر این نشست، دکتر مهدی محمدی در جایگاه ناقد دوم، در خصوص تعاریف متعدد صنایعدستی افزود: اتفاقنظر و اتحاد در یک تعریف جامع و کامل یک رویداد فرخنده و خجسته برای جامعۀ هنری خواهد بود. وی همچنین یک ویژگی خوب دیگر در متن پژوهشی و مقاله دکتر هوشیار را سناریونویسی در آیندهپژوهی دانست و بیان کرد: صنایعدستی همواره با روایتگری و سناریونویسی که یک ویژگی کهن در این هنر بوده، همراه است و طبق فرمایش دکتر سامانیان صنایعدستی یک مفهوم زنده در جامعه ما است که عنصر معاصر سازی در خود این بستر فراهم است.
در جمعبندی این جلسه دکتر مهران هوشیار ضمن تشکر از نظرات ارائهشده، در پاسخ به نقدهای صحیح و سازندۀ استادان به مقاله خود خاطرنشان کرد: صنایعدستی همواره و در تمامی اعصار پاسخگوی نیازهای روزآمد جامعه بوده و همیشه معاصر است و ایشان قصد معاصر سازی صنایعدستی را نداشته بلکه انگیزۀ این پژوهش، تحقق و دستیابی به یک تعریف جامع، مانع و کامل در تداوم تعاریف متعدد و گاه ابهامزدایی از تعاریفی بوده که از این مفهوم در متون علمی و میان صاحبنظران مطرح است. بدون شک مشخصۀ حیات و بقای مدامِ این هنر، تناسب آن با جامعه خواهد بود و اگر در تحوّل و ارتقاء صنایعدستی همگام با پیشرفت روز دنیای معاصر، ناتوان باشیم، نباید به حیات و بقای آن نیز امیدوار باشیم.
هوشیار در انتها تأکید کرد؛ انگیزۀ اصلی این مقاله بیانِ پاسخی بهضرورت و تناسب آن با زیستِ صنایعدستی در دوران معاصر بوده است. در این پژوهش تمام تلاش بر این اصل استوار بود که یک تعریف آیندهپژوهانه و باهدف توسعه پایدار در صنایعدستی، که شرط حیات و بقا در جهان معاصر است به ثمر برسد و امید که با نقدهای هوشمندانه استادان و مرور آن توسط علاقهمندان و بهخصوص دانشجویان رشته صنایعدستی این امانت در بهترین شکل ممکن به نسل آینده انتقالیافته زمینه شکوه و بقای اعتبار ایران و فرهنگ غنی ما را همچون گذشته ایجاد کند.
نظر خود را بنویسید