منتظر باشید تا صفحه کامل بارگذاری شود
غیرفعال کردن حالت بارگذاری
×

مشاهده خبر

روابط‌عمومی دانشگاه سوره - دنیای ادبیات نمایشی مثل کهکشان راه شیری بی‌انتها و شگفت‌انگیز است. هیجان واقعی زمانی احساس می‌شود که پای بزرگان این عرصه به میان بیاید. بی‌تردید «تنسی ویلیامز» نویسنده‌ آمریکایی یکی از آن‌هاست. او خالق نمایشنامه «باغ‌وحش شیشه‌ای» است؛ اثری مشهور که ترجمه جدید و متفاوت آن توسط «شقایق صفاری سامانی» به علاقه‌مندان ارائه‌شده است. با او که دانشجوی ادبیات نمایشی دانشگاه سوره است به همین بهانه گفت‌وگو کردیم.

 

چه شد که تصمیم گرفتید به سراغ ترجمه متون ادبیات نمایشی بروید؟

ازآنجاکه ترجمه زمانی نسبتاً طولانی و تلاشی مستمر می‌طلبید، هنگامی‌که این کار را شروع کردم مدتی نگران آن بودم که نکند این تصمیم مرا از مسیرم منحرف کرده و به‌جای نوشتن نمایشنامه، به مترجمی روی بیاورم. اما بعد‌تر وقتی زمانی طولانی به دنبال مفهوم واژه‌ای بودم که نویسنده در صحنه‌های بعدی اشاره‌ای غیرمستقیم به آن داشت، متوجه شدم که این تجربه بیشتر از هر چیزی به نوشتن من و پروسه‌ یادگیری‌ام کمک کرده است، پیدا کردن مفصل‌بندی‌ها و معنای پنهان پشت دیالوگ‌ها برای من با مواجهه‌ مستقیم و بی‌واسطه‌ با متن و نویسنده میسر شد. تجربه‌ای که مرا به درک بهتری از متن رساند و علاقه‌ام را به نمایشنامه‌نویسی چند برابر کرد.

تنسی ویلیامز شخصیت جالبی داشت و آثار تأثیرگذاری به‌ویژه در حوزه ادبیات نمایشی به جهان معرفی کرد. ازجمله نمایشنامه‌ باغ‌وحش شیشه‌ای. ایده ترجمه این اثر از کجا آمد؟

مهم‌ترین مشوق من برای شروع ترجمه‌ این کتاب استاد غلام‌حسین دولت‌آبادی بودند، ایشان پیشنهاد ترجمه را مطرح کردند و متن اصلی را در اختیارم گذاشتند.

چقدر زمان برد تا متن به‌طور کامل ترجمه شود؟

ترجمه‌ این متن حدوداً یک ماه کامل، روزانه نزدیک به ۴ ساعت زمانم را گرفت، پس از ترجمه‌ کامل متن، حدود یک ماه درگیر تصحیح و بررسی مجدد بودم.

با توجه به اینکه حوزه نشر کتاب این روزها با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو است، انتشار این کتاب چگونه انجام شد و کدام ناشر این مسئولیت را بر عهده گرفت؟

تمام زحمت چاپ ترجمه‌ کتاب بر عهده‌ استاد غلام‌حسین ‌دولت‌آبادی بود، من متن را پس از ترجمه در اختیار ایشان گذاشتم و ایشان چند ماه بعد آن را در انتشارات یکشنبه به چاپ رساندند.

این نسخه از ترجمه با نسخه‌های دیگر آن چه تفاوت‌هایی دارد؟

در نگاه اول شاید به نظر برسد که ترجمه‌ کتابی که شش نسخه‌ آن پیش‌ازاین ترجمه و چاپ‌شده باشد، کار راحتی است. نمایش‌نامه‌ای که اولین ترجمه‌ آن توسط دکتر مهدی فروغ آن هم سال ۱۳۳۶ چاپ‌شده است. اما چالش‌برانگیز‌ترین قسمت این تجربه‌ برایم همین مسئله بود، داشتن حرفی جدید در آخرین نسخه از ترجمه‌ این نمایش‌نامه‌ محبوب. پیش از شروع آن مدام فکر می‌کردم قرار است چه چیزهای جدیدی در این ترجمه باشد که آن شش نسخه‌ دیگر ندارند؟ اما به‌محض شروع کار هنگامی‌که هر شش نسخه را با متن اصلی تطبیق می‌دادم کم‌وکاستی‌های فراوانی را یافتم. چه در انتقال مفهوم اصطلاحات و واژگان خاص، چه در ایجاد آن حد از شاعرانگی بالایی که خود متن اصلی به من القا می‌کرد. واژگان متن اصلی آن‌چنان بار احساسی بالایی داشتند که گاهی مجبور بودم چندین بار جملاتم را بالا و پایین کنم تا آن‌طور که نویسنده حس شخصیت‌ها را در دیالوگ‌ها تعبیه کرده بود، حق مطلب را ادا کنم. علاوه بر این سعی داشتم، با توضیح مفهوم تمام واژگان خاص (که در قسمت یادداشت‌های انتهای کتاب ضمیمه‌شده)، مخاطب را از جست‌وجوی معانی لغات فارغ کنم تا در هنگام مطالعه، با خیال راحت وارد دنیای خانواده‌ وینگ‌فیلد‌ها شود.

بسیار عالی. پس تا اینجا متوجه شدیم با نسخه متفاوتی از این نمایشنامه روبه‌رو هستیم. آیا قصد دارید ترجمه‌های دیگری در حوزه ادبیات نمایشی انجام دهید؟

تجربه‌ ترجمه‌ نمایشنامه بسیار برایم لذت‌بخش و مفید بود و بلافاصله بعد از اتمام این ترجمه به‌ فکر ترجمه‌ اثر دیگری افتادم و متن اصلی را تهیه و شروع به کار کردم. قطعاً برنامه‌هایی در این راستا در سال‌های آینده دارم.

 

 

هدف شما از تحصیل در رشته ادبیات نمایشی صرفاً آشنایی و ترجمه آثار معتبر جهان است یا برنامه دیگری برای خودتان ترسیم کرده‌اید؟

واقعیت اینکه در ابتدا باهدف نمایشنامه‌نویسی وارد رشته‌ ادبیات نمایشی شدم، اما بعدتر با مطالعه بیشتر و تجربه‌ دستیار کارگردانی‌ای که در کنار استاد دولت‌آبادی کسب کردم علاوه بر نوشتن، بسیار به کارگردانی هم علاقه‌مند شدم و انشالله در آینده به شکل تخصصی‌تر به این دو مهم می‌پردازم.

صحبت از کارگردانی شد. تا جایی که اطلاع دارم در تئاتر اخیر دکتر دولت‌آبادی که در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد به‌عنوان دستیار کارگردان حضور داشتید. آن تجربه چطور بود؟

بله همین‌طور است. نام نمایش «داستان اسف‌انگیز یک صعود تبهکارانه به صحنه گرانی سِر پرِسی لورن و شرکا» بود که برای بخش صحنه‌ای جشنواره‌ فجر ۱۴۰۱ در سالن اصلی تئاتر شهر در دو سانس اجرا شد. نویسنده‌ و کارگردان این اثر خود آقای دولت‌آبادی بودند و من به‌عنوان دستیار کارگردان، به مدت شش ماه افتخار همکاری در کنار ایشان را داشتم. مراحل تمرین برای من بسیار آموزنده بود. چیز‌های زیادی از صفر تا صد یک اجرا و کارگردانی آن را یاد گرفتم، تجربه‌ای کمیاب که به من درک بسیار عمیقی از بیرون آوردن متن یک نمایش‌نامه از روی کاغذ و اجرای آن بر روی صحنه‌‌، داد.

ضمن آرزوی موفقیت برای شما، اگر نکته یا سؤالی باقی مانده بفرمایید.

از استاد دولت‌آبادی بابت فراهم کردن شرایط و حمایت‌ همه‌جانبه‌شان در این مسیر و همچنین دانشگاه سوره که بستر مناسبی برای آشنایی‌ام با تئاتر بود، سپاسگزارم.

 

 

اشتراک در:

کلمات کلیدی: دانشگاه سورهترجمه متفاوت «باغ‌وحش شیشه‌ای» به قلم دانشجوی سوره

نظر خود را بنویسید