نشست علمی نقد و بررسی کتاب «هایپررئالیسم از تصویر تا واقعیت» با همکاری دانشگاه سوره و موزه هنرهای معاصر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره به نقل از معاونت پژوهشی، سهشنبه 9 خردادماه ۱٤٠٢ نشست علمی نقد و بررسی کتاب، به همراه رونمایی از کتاب «هایپررئالیسم از تصویر تا واقعیت» نوشته دکتر جمال عربزاده، در کتابخانه موزه هنرهای معاصر برگزار شد.
در این نشست علاوه بر نویسنده کتاب، دکتر جمال عربزاده، استادیار دانشکده هنرهای تجسمی و عضو هیأت علمی گروه نقاشی دانشگاه هنر، دکتر زهرا عسلی، مدیر گروه ارتباط تصویری و تصویرسازی، دکتر رامتین شهبازی، مدیر گروه رشته سینما دانشگاه سوره، بهعنوان منتقد و دکتر روزبه سلطانمحمدی بهعنوان دبیر حضور داشتند.
دکتر عربزاده با توضیح درباره چگونگی شکلگیری نمایشگاه و مراحل چاپ این کتاب نشست را آغاز کرد و گفت: نمایشگاهی که امروز داریم شرایط متفاوتی دارد و رویکردی جدید را دنبال میکند که موزه نیز آن را دنبال خواهد کرد. این نوعی رویکرد پژوهشی است که با به نمایش گذاشتن گنجینهها سعی در بالا بردن سطح آگاهی مخاطبان دارد.
وی ادامه داد: هایپررئالیسم در تاریخ هنر هیچوقت آنقدر پذیرفته نشد و همیشه کاراکتر متمایز خودش را داشته است؛ آنچنان موردپسند بازار نبود و در بستر هنری نیز پژوهشهای عمیقی درباره آن صورت نگرفت. کتابها و مقالات محدودی درباره هایپررئالیسم وجود دارد و ما تنها مطالبی را از دهه هفتاد میلادی در اختیارداریم اما عمق نظری عمیقی در آن نداریم.
او درباره هایپررئالیسم توضیح داد: هایپررئالیسم اغلب از دیدگاه تکنیکی بررسی شده است و به ابعاد هنری آن کمتر پرداختهشده است و در این کتاب و نمایشگاه سعی شد با ترجمه متون مختلف دامنه آن را گسترش دهیم. آنچه در این نمایشگاه هست نتیجه این کتاب و این پژوهش است. آثار حول ایدهها گردآورده شدهاند و بهگونهای چیدمان شدهاند که درنهایت مخاطب هایپررئالیسم را نوعی هنر تلقی کند.
دکتر رامتین شهبازی درباره این کتاب گفت: درباره این کتاب میتوان به دو گونه سخن گفت. یکی آنکه فرم آن بررسی شود و دیگر آنکه نسبت این کتاب با نمایشگاه را نیز موردبررسی قرار دهیم. میتوان در حوزه نشانهشناسی پرسید که آیا این نمایشگاه متن اصلی است و این کتاب در کنار آن بهعنوان پیرا متن قرار میگیرد؟ یا آنکه کتاب متن اصلی بوده و نمایشگاه در جایگاه پیرامتنی قرار میگیرد و این خود میتواند مدخلی مناسب برای بحث باشد.
وی ادامه داد: اثر هنری باید در جایگاه و ارزش والای خود عرضه شود. این کتاب علیرغم وجود مشکلات اقتصادی، نفیس چاپشده که جای ستایش دارد و بیانگر آن است که ظرف عرضه خود را بهدرستی دریافته است. این کار ناقص انجامنشده و کتاب شکیلی است و این همنشینی کلام و تصویر بهخوبی صورت گرفته است.
این منتقد کتاب اضافه کرد: درباره خود این کتاب و هایپررئالیسم میتوان گفت که در سالهای اخیر باب بحث آن بازشده، کتابهای زیادی به چاپ رسیده و پایاننامههایی توسط دانشجویان نوشتهشده است اما این کتاب بهعنوان یک مجموعه اولین در نوع خودش است.
او درباره درونمایه این کتاب گفت: در حوزه هنر ما یک جنبش داریم و یک مکتب. مکاتب ابتدا و انتها دارند مانند سوررئالیسم که درجایی شروع و سپس تمام میشوند اما هنرهایی که بهعنوان جنبشها و جریانها شناخته میشوند همچنان ادامهدارند. در فلسفه، پستمدرن با زیست ما ارتباط مستقیم دارند. ما زیست میکنیم میاندیشیم و کسانی هستند که آن را صورتبندی میکنند. هایپررئالیسم نیز با زیست ما مرتبط است و مستقیماً به نوع دید ما به جهان مرتبط میشود.
دکتر زهرا عسلی درباره هایپررئالیسم توضیح داد: هایپررئالیسم از موضوعات پر چالش تاریخ هنر بوده و به سراغ آن رفتن سخت است؛ چه در حوزه برگزاری نمایشگاهها، چه خلق آثار هایپررئالیستی و چه نوشتن درباره آن. کمبود نظریه در این زمینه باعث میشود این کتاب بسیار ارزشمند واقع شود و بتواند برای دانشجویان بسیار مفید باشد و کلاً شیوه مواجهه با چنین آثاری را بیان کند. همچنین دانشجویان میتوانند با رویکردهایی که با استفاده از آنها میتوان این هنر را خوانش کرد آشنا شوند.
وی ادامه داد: تا مدتها پیش هنرمندان از کار هم اطلاع چندانی نداشتند اما مواجه با عصر ارتباطات باعث شد بهیکباره با هنر غرب آشنا شویم که تجربه زیسته موردنیاز درک آن را نداریم و هیچوقت مؤلفههای فرهنگی مشابهی نداشتیم. وقتی ببینیم نظریهپردازان و هنرمندان چگونه این هنر را خوانش میکنند و خودشان درباره کار خودشان چه میگویند، باعث گسترش دیدگاه میشود و میتواند برای دانشجویان بسیار مفید واقع شود.
او درباره موضوعاتی که در کتاب به آنها پرداختهشده گفت: در وهله اول این کتاب به هایپررئالیسم و بخشهای مختلف آن میپردازد. موضوعاتی که در این کتاب درباره آنها کارشده بر اساس محورهای اصلی نمایش منظر آمریکایی، بومیسازی هنری، مستند نگاری اجتماعی و بهطور خاص خاستگاه هایپررئالیسم و هنرمندان این حوزه است.
عسلی ادامه داد: بخشی از این کتاب مقالاتی است که ترجمهشدهاند، همچنین مصاحبههایی در این کتاب آورده شده که میتواند به مخاطب کمک کند دیدگاه هنرمند نزدیک شود مهم و مفید باشد و بیوگرافی هنرمندان که در این کتاب آورده شده نیز این کتاب را تبدیل به کتابی جامع کرده است.
دکتر سلطان محمدی دبیر نشست پس از توضیح درباره سختیهای به چاپ رسانیدن این کتاب درباره هایپررئالیسم در ایران توضیح داد: ما به همه مکاتب و جنبشهای پستمدرن در موزه هنرهای معاصر پرداخته بودیم؛ از همان سال هشتاد نمایشگاه هنر جدید و پس از آن نیز نمایشگاه مینیمالیسم برگزار شد اما باوجود آثاری در گنجینه هیچوقت به سبک هایپررئالیسم نپرداخته بودیم. این نمایشگاه ازاینجهت مهم است و بازخورد خوبی نیز داشته است.
دکتر عربزاده درباره نوع نگارش این کتاب توضیح داد: نمونه پیشین جستارنویسی بود که تمرکز لازم را نداشت و بیشتر باروحیه نویسنده در ارتباط بود. ما تصمیم گرفتیم که این کتاب در حوزه ترجمه مقاله نوشته شود. منابع اصلی درباره هایپررئالیسم بسیار محدود است و ما بهترینهای آنها را برای ترجمه انتخاب کردیم.
وی درباره نمایشگاه گفت: ما سعی کردیم خروجی کتاب در نمایشگاه اعمال شود. درروش ارائه با مخاطب همراهی شده و بیآنکه سطح نوشتار را پایین آوریم سعی کردیم ارتباط مفهومی را در آثار برقرار کنیم و سعی شده این نمایشگاه جنبه آموزشی داشته باشد.
دکتر شهبازی در ادامه این گفتوگو توضیح داد: برای نوشتن درباره آثار پستمدرن جستار بیشتر از متن دانشگاهی میتواند کارآمد باشد زیرا که ذهن میتواند بیشتر با اثر همراه شود. وقتی بحث هایپررئال میشود باید اول دانست که چیزی بهعنوان رئالیسم وجود ندارد. رئالیسم یک واژه مجهول و خطرناک است و اتفاقاً آنچه در رئالیسم اتفاق میافتد رئالیسم را نشاندار میکند و اینجا تصاویر هستند که با ما صحبت میکنند.
وی ادامه داد: امروز تصاویر حرف مهمی میزنند چرا که تصاویر هستند که با ما سخن میگویند. اتفاق خوبی که در این کتاب رخداده همراهی مقالات و مطالب با تصاویر هستند و این ارجاع مداوم باعث میشود مخاطب بتواند بهتر متوجه درونمایه آنها شود.
دکتر عسلی درباره بازنمایی توضیح داد: به نظرم شیوه دیدن بسیار مهم است. اینکه شما بتوانید دقیق طراحی کنید بیش از آنکه به تکنیک مهارت دست هنرمند برگردد به مهارت خوب دیدن او مرتبط میشود. هایپررئالیسم که نوعی جنبش هنری است خیلی اوقات بر اساس عکاسی اتفاق میافتد. این هنرمندان ابتدا عکاسی میکنند و بعد از روی عکس تصاویر را نقاشی میکنند تا احساسات شخصی را در آن دخیل نکنند.
وی در ادامه اضافه کرد: یکی از ویژگیهایی که در آثار هایپررئال دیده میشود و مکث بیشتری را طلب میکند تغییر اندازهها است. شما وقتی با کسی صحبت میکنید متوجه منافذ باز پوست او نمیشوید اما هنرمندان هایپررئالیسم با بزرگنمایی تصاویر و کشیدن نقاشی از روی عکس ابتدایی نوعی تغییر دید را موجب میشوند. درعینحال از احساس فاصله میگیرند و احساسات هنرمند را بهکلی از نقاشی حذف میکنند. همین شیوه دیدن میتواند در هایپررئال بسیار مهم باشد که میتوان بسیار روی آن کار کرد.
دکتر عربزاده درباره چگونگی انتخاب این مدیوم توسط هنرمندان پستمدرن برای بازنمایی توضیح داد: هایپررئالیستها با انتخاب این روش درصدد مقابله با هنر انتزاعی برآمدند. این خشکی و سردی که در کار هایپررئالیستها وجود دارد ما را به سمتی میبرد که این آثار را بهعنوان آثاری انتزاعی ببینیم. هنرمندان هایپررئالیسم هرکدام با دیدگاه خود به سمت این هنر رفتند.
وی ادامه داد: اینجا مسئلهای را در ارتباط با حقیقت و بازنمایی بررسی میکنیم. میتوان بازنماییها را بررسی کرد که آنها چقدر میتوانند به واقعیت نزدیک شوند و تا کجا میتوانند واسطه ما و واقعیت باشند. در جنگ رسانههای امروز کاملاً مشهود است که خوانش متفاوتی از اتفاقات پیرامون وجود دارد و باید دانست این بازنمایی در هنر تا کجا میتواند پیشروی کند.
دکتر عسلی درباره چرایی بازگشت به حیطه نقاشی باوجود انواع ابزارها بیان کرد: از دهه شصت میلادی میبینیم که ابزار خلق آثار متفاوت میشوند مثل ویدیو آرت و غیره اما نمیتوان هنر هایپررئال را مستثنی و جدا در نظر گفت. اتفاقاً این هنر دقیقاً از رسانه استفاده میکند و نوع تأثیرگذاری رسانهها بر زندگی ما را به تصویر میکشد. استفاده از عکاسی و احساس پیوند بین نقاشی و عکاسی و بازتعریف آن خود کنایهای است که به رسانهها میزند و خودش بهعنوان رسانهای جدید مطرح میشود. درنتیجه نمیتوان با دیدگاه گذشته این خوانشها را انجام داد.
دکتر شهبازی درباره کلیدواژههایی در این کتاب تبیین کرد: رسالههای فلسفی دیگر مثل گذشته الزاماً مکتوب نیستند و میتوان از یک فیلم نیز بهعنوان یک رساله فلسفی یادکرد. با این اوصاف چند کلیدواژه که در این کتاب بهکاررفتهاند که بسیار مهم و قابلبحث میشوند. کلیدواژههایی چون سبک زندگی (Lifestyle)، زندگی روزمره (Everyday life). اینها بحثهایی هستند که امروزه بسیار پر تواتر هستند.
وی افزود: در هنر هایپررئال آرت و هنر، رسانه و فلسفه، شیوه زیست بر اساس مطالعات فرهنگی را نیز میبینیم. امروزه به نظر من نمیتوان اثر هنر را خارج از بستر فرهنگیای که در آن خلق و آفریدهشده خوانش کرد و با آن مواجه شد. کلیدواژهها امروزه بهشدت در آثار هنری دیده میشوند. از این منظر میتوان تسلط و بازتاب عناصری از زندگی روزمره را در این آثار مشاهده کرد.
در پایان این نشست ضمن قدردانی از حضور و استقبال دانشجویان و علاقهمندان به این کتاب، درباره ادامهدار بودن اینگونه نشستها با همکاری دانشگاه سوره صحبت شد.
نظر خود را بنویسید