در سومین جلسه از سلسله جلسات معماری خوانی، بخش دیگری از کتاب خیال مجسم توسط دانشجویان و استادان دانشکده معماری وشهرسازی این دانشکده خوانش و بحث شد.
به گزارش روابطعمومی دانشگاه سوره به نقل از معاونت پژوهشی، نشست معماری خوانی در کتابخانه دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سـوره، به دبیری مهندس آناهیتا سماوات و با حضور دکتر ساره نیکآبادی، دکتر ندا سالور و دکتر زکیه سادات طباطبائی برگزار شد.
در ابتدای جلسه برای درک بهتر این فصل سماوات به بیان مفهوم کلیدواژههای بهکاربرده شده در این فصل پرداخت و سخنانی از ابراهیم دینانی را بدین شرح بیان کرد:
انسان در مسیر زیستن برای فهم زندگی خود به راههای گوناگونی متوسل میشود که این راهها عبارتاند از: تجربه شهودی که یک تجربه خاص و یگانه است، یک تجربه عینی که آن را زیست میکنیم و توسط عقل ادراک و تحلیل میشود. آخرین مورد استدلال عقلی است که از ویژگیهای انسان بوده و بسیاری از عرفا و فیلسوفان اعتقاد دارند انسان حیوانی ناطق است و همچنین یک حیوان پرسشگر، چراکه پرسشگری از صفات عقل است و باعث میشود انسان دغدغه را حس کرده و طرح مسئله کند. درواقع این پرسشگری است که باعث میشود و در قوه عقل استدلال عقلی میکند و حاصل حیرت است.
دبیر جلسه در ادامه به تعریف خیال ماندالا پرداخت و بیان کرد: ماندالا از اشکال هندسی است که از خود زاییده میشوند ولی به یک مرکز برمیگردند.
وی همچنین از دینانی اینطور نقل کرد: وقتی شهود درونی برای انسان اتفاق میافتد باید به دنبال زبان تعقل باشد یعنی بهوسیله تفکر و تعقل آن را معنی کرده تا به یک مفهوم برسد و سپس آن مفهوم را استدلال کرده و به زبان عامیانه برمیگرداند.
دکتر نیکآبادی در ادامه جلسه توضیح داد: پدیدارشناسی از فلسفه وارد معماری شده است. در سال 1950 افرادی مثل هایدگر و باشلار مباحثی را درباره کیفی بودن مطرح کردند و سعی داشتند انسان را به فضای زیست خود برگردانند، که در دوره مدرن ازدسترفته بود. این نقد از فلسفه شکل گرفت و به روانشناسی رسید و بعدازآن وارد معماری شد که افرادی مثل شولتز و پالاسما سعیکردند این را به آوردههایی در حوزه معماری تبدیل کنند. درواقع فصل مشترک معماری و پدیدارشناسی این است که ما از طریق ساختن به بودن برسیم.
این کتاب به رابطه بدن از طریق تخیل با محیط اشاره میکند. این محیط میتواند معماری یا یک اثر هنری باشد که بستگی به تخیل دارد. تخیل میتواند بهصورت فردی اتفاق بیافتد یعنی اینکه انسان از دریچه دیدگاه خود نگاه میکند. در ادامه صاحبنظران مثل پرز گومز و گادامر به حافظه و خاطره جمعی اشاره میکنند. بخشی از ادراک ما در اثر تجربه زیست ما بهصورت جمعی اتفاق میافتد.
دکتر طباطبائی درباره موضوعات مطرحشده تشریح کرد: معماری درست جایی بین رشته هنر و مهندسی ایستاده است، و صرفاً نمیتوان با یادگیری فرمولها و قوانین فیزیک و طبیعت اثری خلق کرد. چون در این رشته با انسان سروکار داریم و انسان موجودی مختار و پیچیده است که باعث میشود کار معمارها نیز با این پیچیدگی مواجه شود. وی در مورد موضوعات مطرحشده دو کتاب بانامهای(زبان، خانه وجود) و (بوطیقای فضا) را معرفی کرد.
پسازآن سماوات به روایتگری فصل سوم کتاب پرداخته و گفت: در وجوه متعدد خیال هرکسی دستهبندی وجود دارد. دستهبندی که پالاسما ارائه داده است شامل خیال زیسته و بدنمند بوده که خیالی ناشی از تجربه انسان از فضا است و میتواند عینی یا ذهنی باشد. خیال یک گفتگو بین معماری و مخاطب است، همزمان فضاهای معماری، ابعاد، جزئیات و اندازهها به بیشمار روش حرکت و مشخصههای ارگونومیک بدن انسان را بازتاب میدهند و با آنها تطبیق مییابند. هر ساختمان پرمعنا، گفتگویی میان خود و بدن ساکنان و نیز حافظه و ذهن آنان برقرار میکند. مطمئناً میتوانیم نتیجه بگیریم که هنر معماری در ذات واقعیاش نسبی و دیالیکتیک است.
وی ادامه داد: موقعیت فضایی دلخواه، حس در امان بودن در محیط را به انسان میرساند. معماری بهمثابه پناهگاه تأثیرات روانی بسیاری در لایههای عمیق وجود انسان بهجا میگذارد. پناهگاه جایی است که انسان میتواند فارغ از دغدغهها و تنشهای فکری آسایش کسب کند. معماری گذشته ایرانی با فضای درونگرا و حیاطهایی که بهمراتب درونگرایی جداشده بود، پناه و خیال امن را متبادر کرده که باعث القای حس امنیت در فضا میشده است. عناصر موجود در فضا نیز مانند آب، درختان و گیاهان، صدای آب و بادی که لایه شاخه درختان میپیچد باعث ایجاد حس پدیداری و آرامش روانی میشده است.
دکتر سالور خلاقیت و تخیل را از منظر هنر و فلسفه موردبررسی قرار داده و گفت: هنرمندان بهخصوص سنتگرایان هنر را برآمده از شهود و خیال میدانند. اگر در هنر سنتی به سراغ شهود و تخیل وحیانی برویم یعنی بروز دفعی یک طرح، فرم و مدل در ذهن هنرمند اتفاق افتاده است. برخی از سنتگرایان متعصبانه بر این تأکیددارند که هنر سنتی شهود وحیانی و الهام است و مستقیم وارد ذهن هنرمند شده و هنرمند فقط یک سازنده است. اینیک دیدگاه افلاطونی است که معتقد است فرد محاکاتی از عالم مُثل میکند و چیزی که مشاهده کرده را فقط کپی کرده و هیچ خلاقیتی دراینبین وجود ندارد.
خیال معطوف به عقل که توسط ابنسینا پایهگذاری شده است بخشی از این نظرات را از ارسطو برداشت کرده است. همه موجودات یک قوای نفس دارند، نفس نباتی مختص گیاهان است، نفس حیوانی که بین انسان وحیوان مشترک است، نفس ناطقه که شامل عقل عملی و نظری میشود که مختص انسان است. عقل نظری به ادراک معانی میپردازد، عقل عملی به نیک و بد عمل و استنباط صنایع میپردازد. انسان دارای قوه تخیل، حس و تعقل است. در نظر مشاعی عقل حرف اول را میزند، اینکه انسان یکسری سلسلهمراتب عقلی را دارا بوده و هر انسانی که متولد میشود یک عقل بالقوه دارد که باید به بالفعل تبدیل شود.
نشست معماری خوانی با بررسی کتاب خیال مجسم روز چهارشنبه، 19 مهرماه۱۴۰۲ برگزار شد و در انتهای جلسه برگزار کنندگان این نشست، شرکت کنندگان و میهمانان حاضر در جلسه عکس یادگاری گرفتند.
گزارش: شیوا جهینی
نظر خود را بنویسید