در دومین جلسه از سومین دوره "سهشنبههای نقد کتاب سوره" کتاب «تخطی طرب» زیر ذرهبین نقد گذاشته شد.
دومین نشست از سومین دوره سلسله نشستهای «سهشنبههای نقد کتاب سوره» روز سهشنبه، سیام آبانماه 1402، برگزار و کتاب «تخطی طرب» نوشته دکتر علی حاجی ملاعلی زیر ذرهبین نقد گذاشته شد. در این نشست دوساعته، دکتر امیررضا نوریپرتو، مدیر پژوهش دانشکده هنر دانشگاه سوره، بهعنوان مدیر جلسه، دکتر محمدحسین ناصربخت، دانشیار دانشگاه هنر، بهعنوان منتقد، دکتر رامتین شهبازی، معاون دانشکده هنر دانشگاه سوره و دکتر علی حاجی ملاعلی، عضو هیأتعلمی و مدیر گروه نمایش دانشگاه سوره، بهعنوان نویسندة این کتاب حضور داشتند.
دکتر امیررضا نوریپرتو در ابتدای این نشست، پس از معرفی این کتاب و تبیین توضیحاتی درباره عناوین فصلهای آن، از دکتر حاجی ملاعلی خواست تا بهعنوان نویسنده این کتاب، درباره پژوهش خود توضیحاتی را ارائه دهد. ما در ایران درباره مکتب فرانکفورت بسیار میدانیم و تدریس میکنیم اما عموماً از مکتب بیرمنگام و نظریهپردازهایشان کمتر میدانیم. وی ادامه داد: ایران پر از آئینها و فرهنگهای گوناگون است و زمانی که من در پی بررسی اینها برآمدم، متوجه شدم که مفاهیم فرهنگی ایران با این مکتب همنشینی دارد پس از میان راههای مطالعاتی موجود، مطالعه فرهنگی را برگزیدم.
وی ادامه داد: یکی از فلاسفهای که در ایران درباره آن بسیار صحبت شده است، باختنی است. در میان مفاهیمی که باختنی از آنها صحبت کرده، به مفهوم "دیگریِ دوستداشتنی" و "دیگریِ پست" رسیدم و دیدم که چقدر این ایده میتواند در حوزه نمایشها و جشنهای ما و نیز مطالعات فرهنگی قرار گیرد.
دکتر حاجی ملاعلی درباره "دیگریِ پست" گفت: اصولاً در هر دوالیسمی، دیگری، دیگریِ پست است؛ بهعنوانمثال، سیاهپوستان، سفیدپوستان را به دلایل متعدد بد میشمارند و یا فمینیستها مردان را دیگریِ پست میدانند. اما باختنی میگوید دیگری نهتنها پست نیست بلکه دوستداشتنی است زیرا که برای شناخت خود به آن دیگری نیاز داریم و بخشی از شناخت «من» بهواسطه حضور دیگری است؛ مثلاً در نمایش تخت حوضی، فقیر و غنی کنار هم قرار میگیرند و فرد طبقه خودش را در زمان قرارگیری در کنار فرد غنی متوجه میشود.
او از مفهوم کارناوال گفت: اساساً باختنی معتقد است که خنده، جوک و فحش ویژگی کارناوالی دارند. در مقطعی از زمان، زبان متوقف میشود و نظم آن مختل شده و تولید خنده میکند که این بهواسطه مختل شدن نظام مسلط حاکم بر زبان است.
در ادامه این نشست، دکتر ناصربخت به درخواست دکتر نوریپرتو به سخنرانی پرداخت: بحث در حوزه پژوهشهای مربوط به نمایشهای ایرانی همچنان هم نادر است زیرا که تمایل پژوهشها به سمت غرب است؛ البته که خوشبختانه پس از دوران استادانی مثل استاد نصیریان و استاد بیضایی، توجهها به سمت نمایشهای ملی بیشتر شد.
دکتر ناصربخت توضیح داد: نمایشهای سنتی شادیآور در ایران مثل جشنهای عروسی، کمکم با به وجود آمدن رقبا و نیز امکانات جدید، دائماً درحال محدود شدن بوده و هست. اگر درگذشته، در عروسیها رسوم خاصی صورت میپذیرفت، کمکم با ورود دستگاههای ضبطصوت، ورود رقصهای غربی و... که جایگزین روشهای شادیآور سنتی میشدند، شروع به کمرنگ شدن کردند.
وی ادامه داد: این نمایشهای شادیآور در رقابت با تئاتر اروپایی مجبور به تولید متونی شدند یا حتی مجبور شدند که در نوعی تقلید تماشاخانهای، در محلهایی خاص اجرا شوند که باعث شد آن فضای آزادانه و گویی آستانة کارناوالی، دیگر در اختیار آنها نباشد و از سال 1307 به بعد بسیاری از این گروهها مجبور شدند متنهای خود را از پیش تهیهکرده و به شهربانی بدهند و مجوز بگیرند؛ البته این متون انسجام ساختاری و داستانی غربی نداشتند اما بالاخره مجبور بودند این کار را انجام دهند و متن یعنی قیدوبند.
پدیدههایی که در یک فضای کارناوالی رخ میدهند، قابلکنترل صددرصدی نیستند فلذا این فضا برای کسانی که متولیان نظم جامعه هستند، ناخوشایند است اما در جوامع سنتی این کارناوالها تعریفشده هستند و کارکرد مشخصی دارند زیرا باعث میشوند توده مردم با فشاری که در ایام سال متحمل میشوند، گریزگاهی پیدا کنند و به همین دلیل هم هست که این کارناوالها زنده ماندهاند.
وی اذعان کرد: در یک جامعه سنتی، در صورت نبود چنین کارناوالهایی، میتوان انفجار مردم را پیشبینی کرد؛ جامعه سنتی خود این کار را کرده و برنامههایی مثل دلقکها و یا تمسخر کشیشهای بلندمرتبه توسط کشیشهای خردتر را ترتیب میدادهاند.
دکتر ناصربخت درباره گرایشهای مطالعات پژوهشی گفت: بیشتر پژوهشها که اغلب تحت تأثیر شرایط زمانه هستند، اثبات وجود نوعی یا شکلی از تئاتر را دنبال میکنند و این روند حتی گاه به سمت ایجاد یک تاریخ میرود که ازنظر من هیچ ایرادی هم ندارد کما اینکه آمریکاییها هم برای اینکه قدمت نمایش خود را ثابت کنند به سمت آئینهای سرخپوستی میروند که اصلاً هیچ ربطی به اکثریت مهاجر جامعه آمریکا ندارد. اما به دنبال اینها گروه دیگری از پژوهشگران هستند که خودشان فعال نمایش هستند و فقط به دنبال بازگو کردن تاریخ نمایش نیستند بلکه میخواهند از این میراث استفاده کنند.
وی ادامه داد: این دسته از پژوهشگران، در کنار اینکه کار پژوهشی میکنند، کار هنری هم میکنند که این باعث میشود دستیافتههایشان در آثار خودشان و نیز حتی در آثار شاگردانشان منعکس شود. این پژوهشها را کسانی انجام میدهند که میخواهند از این نمایشها مثل مواد خام برای نمایش امروز استفاده کنند؛ مثلاً نمیتوان گفت متون آقای بیضایی کهن هستند بلکه میتوان تأثیرات تئاتر کلاسیک و غیره را در آنها ردیابی کرد چرا که اینگونه افراد ساختار را آموختهاند اما حالا برای بومیسازی این نمایشها و یا انجام نوعی ادغام و حتی یافتن مواد خام و سرانجام تولیداتِ جدید، دست به پژوهش میزنند.
دکتر ناصربخت درباره این کتاب گفت: دو اتفاق در این کتاب رخداده است. یکی اینکه ما حالا میتوانیم نظریه باختنی و روش مطالعه بینا فرهنگی را از طریق گره خوردن با نمایش تخت حوضی بفهمیم زیرا که مصداقهایی از نمایشی بومی آوردهاند برای نظریهای که به نظر وارداتی است و سرانجام میتوان این نظریه را فهمید زیرا که گویی بومیشده و دارای مثالهایی از سنتهای خودمان است؛ این اثر کمک میکند که ما باختنی را بهتر بفهمیم و همچنین باختنی هم به ما کمک میکند تا تخت حوضی را بهتر فهمیده و نیز ظرفیتهای جدیدی را در تخت حوضی دریابیم.
وی ادامه داد: ما در تفکر شرقی یین و یانگ داریم. اینها در کنار هم هستند و لزوماً باهم دشمن نیستند بلکه باهم و در کنار هم جهان را میسازند. به ذهن من اینگونه میرسد که این رابطه دوسویه میتواند برای فهم هرچه بیشتر ما بسیار مؤثر واقع شود.
او اضافه کرد: از این جستوجو که در پی یافتن خصوصیات مشترک بشر خصوصاً در کمدی است، میتوان فهمید که الفبای کمدی در جهان یکی است و گویی کمدی دارای یک نوع زبان مشترک است؛ زبانی که متعلق به دوران پیش از دور شدن فرهنگها و زبانهای بشری است و امروزه در تئاتر به دنبال ایجاد زبانی مشترک و گویی بینالمللی هستیم و اینگونه آثار ما را هرچه بیشتر به این مهم نزدیک میکنند.
دکتر ناصربخت درباره نکاتی در این کتاب که میبایست روی آنها تأمل بیشتری شود توضیح داد: در ایران اسلامی میکده وجود ندارد اما میخواری وجود دارد؛ ما در ادبیات ایران شخصیتی به نام رِند داریم. این شخصیت میتواند خود یکی از ریشههای طنز در نمایش ایران باشد. رند موجودی است که واکنشی نهچندان روشن به قیدوبندها میدهد بهگونهای که کار خود را انجام میدهد اما در شرایطی که انگار تمام آن قیدوبندها را هم رعایت میکند.
او درباره تغییر نمایشهای شادیآور ایران پس از ایجاد قیدوبندها و تقلیدهای تماشاخانهای گفت: در این تغییرات، در کنار سیاهبازی، سپید بازی نیز ایجاد میشود. سپید بازی تقلیدی است که از دل تماشاخانهها بیرون میآید و با توجه به شرایط جدید، غلام سیاه دیگر نمیتواند حضورداشته باشد پس فردی سپیدرو شروع به ایجاد کمدی میکند و نیز برخی کمدیها بیشازپیش موردتوجه قرار میگیرند مثل کمدی لهجه.
در ادامه نشست، دکتر نوریپرتو سؤالی مرتبط را مطرح کرد: در تئاتر امروز ایران آنطور که در سینما شاهد کمدی هستیم، نمیتوانیم به دنبال کمدی بگردیم و نیز میدانیم که اجراهایی موسوم به تئاترهای آزاد بودند که بهنوعی میشد کمدی را در آنها جست اما به علت برخورد با مانع کرونا و نیز در دوران پساکرونا، این اجراها کم شده و بیشترشان به تعطیلی کشیده شدند. با توجه به این موارد چقدر میشود رد پای مؤلفههای ژانری و خصوصیات نمایش تخت حوضی را بهعنوان یک نمایش اصیل ایرانی، در تئاتر و سینمای حال حاضر ایران پیگیری کرد؟
دکتر حاجی ملاعلی بیان کرد: پلتفرمهایی که وجود دارند، فضای مجازی و مسئولین بهاندازه کافی ما را میخندانند و به نظر میرسد نیاز چندانی به تولید محتوای کمدی نداریم. او ادامه داد: دلیل دیگری که به ذهنم میرسد هژمونی غرب است. تئاتریهای ما و نیز حتی خود من، با رویکرد پسا استعماری، رویکرد غربی را میپذیریم و نگاه ما به سنت خودمان بهنوعی مثل "دیگریِ پست" است.
وی درباره چرایی نبود کمدیهای کارناوالی توضیح داد: الآن و در شرایط کنونی، کمدیهای ما به واسطة فیلترینگهای موجود نمیتوانند نیاز خندههای کارناوالی مخاطب را - همانطور که دکتر ناصربخت هم به آن اشاره کردند- بهعنوان یک نیاز فطری در آدمی برآورده و تأمین کنند، انسان به دنبال آن است که این نیاز را جای دیگری تأمین کند که شاید بهنوعی منشأ همین جوکهایی که در فضای مجازی ایجاد میشود همین باشد. او ادامه داد: ایکاش قدرت میفهمید که مردم وقتی بخندند، به نفع تحکیم پایههای قدرت خودش است.
دکتر نوریپرتو سؤال دیگری را مطرح کرد: تئاترهای آزاد حالا در تسخیر نمایشهای جدی هستند اما در سینما، مردم باوجود هزینههای موجود، حاضر هستند کمدیهایی را در سینما ببینند که شاید ناخواسته اما بهصورت بد، از مؤلفههای تخت حوضی استفاده میکنند. به نظر شما چه میشود که مردم در جمعهای خانوادگیشان، از سریالهای بسیار جدی و حتی گاهی خشن استقبال میکنند؟
دکتر ناصربخت درباره سؤال مطرحشده توسط دکتر نوریپرتو اینگونه پاسخ داد: یکی از خصلتهای کمدی، جمعی بودن است. خنده بسیار مُسری است. در اجرای تخت حوضی، خود بازیگر نیز میخندد. به همین علت است که شما در خلوت خود ممکن است به بسیاری از چیزها نخندید اما در جمع، این خنده گسترش مییابد و ادامه داد: نمایشهای امروز مخلوط و ادغامشده هستند. این خود یک فضای کارناوالی است.
وی ادامه داد: کسانی که چیزی را روی صحنه میبرند زمانی موفقاند که بتوانند چیزی را به نمایش درآورند که مردم در زندگی عادی و در شرایط زندگیشان، نمیتوانند آن را تجربه کنند.
او درباره کمدی در نمایشهای آسیایی بیان کرد: در نمایشهای آسیایی ما هیچگاه یک نمایش کاملاً جدی را نمیبینیم. در جدیترین این نمایشها نیز میتوان لحظاتی را برای خنده پیدا کرد بهعنوانمثال در نمایش طفلان مسلم که درباره شنیعترین نوع قتل یعنی قتل کودک است، به رفتار حارث میخندیم. در ژاپن در کنار نمایش نو، حتماً یک کیوگن اجرا میشود. در نمایش هند و سانسکریت نیز دلقک وجود دارد.
دکتر ناصربخت درباره مشکلات کمدیهای سینمایی حال حاضر ایران توضیح داد: در سینمای کمدی حال حاضر، به شکل خیلی سطحی از نمایش تخت حوضی استفاده میشود و مشکل اصلی کمدیهای ما فقدان یک ساختار درست است و با تقلید از کمدیهای غربی نیز نمیتوانند آن را ایجاد کنند زیرا که محدودیتهایی برای جوکهایشان وجود دارد.
او ادامه داد: کمدی درباره ضعفهای بشری سخن میگوید و یکی از مهمترینهای آنها مسائل اروتیک است که این خود از آئینهای باروری میآید چراکه به عقیده من کمدی ازآنجا شکلگرفته است. تابهحال به این فکر کردید که چرا در یک عروسی حتی اگر داماد بسیار مذهبی هم باشد، او را مجبور به رقصیدن میکنند؟ زیرا که رقصیدن داماد باعث تحریک زمین میشود و این خود از آئینهای کهن باروری آمده است.
از سمت یکی از حاضرین در این نشست، سؤالی مبنی بر مرز ابتذال و کمدی در تئاتر پرسیدند و دکتر ناصربخت اینگونه پاسخ داد: تئاترها و فیلمهای کمدی حال حاضر بههیچوجه تخت حوضی نیستند؛ تخت حوضی یعنی روی تخت حوض در میان جشن عروسی و... اما حالا ما از این دوران عبور کردهایم. حالا باید از تئاترها انتظار تئاتر داشت و نه یک نمایش سنتی.
وی ادامه داد: حقیقتاً اینها همه تئاتر هستند و نمایش نیستند اما در میان اینها، خوب و بد وجود دارد و نیز تئاترهای مختلف با مخاطبشناسیِ متفاوت نسبت به یکدیگر کاری را طراحی میکنند پس باید قصد آنها را دریافت سپس آن را بررسی کرد. مگر آنکه تئاتری بد اجرا شود که آن بحثی جدا دارد.
گزارش: رهام براری
نظر خود را بنویسید