امتداد روحالله
سلام بر تو که بوی خمینی میدهی، سلام بر تو و بر نیکوترین تدبیرها! که نگذاشت لحظهای تنهایی و غربت بر قلب مردم سرزمین کشورمان رخنه کند.
سلام بر تو، که از آن زمان که خویش را شناختم، تصویر زیبایت چون ماه، در کنار آفتاب خمینی زینتبخش طاقچههای دلمان بود.
سلام بر تو، که باغبان هنگام رفتنش، دستان ما را به دستان تو سپرد، ای سروِ بلندقامت باغ ایرانزمین.
اما قصه تو و خمینی، قصه ماه و خورشید نیست! قصه باغبان و سرو نیست! قصه «نور واحد» است، قصه تداوم یکراه.
و تو بیشک رهروترین هستی در این راه، که شانهبهشانه امام، دست در دست امام، نقشه شیاطین را نقش بر آب کردهای،
کسی که سالهاست ندای حقطلبی و دفاع از مظلومش، فریاد میشود بر سرِ مستکبران عالم و کسی که بوی امام سفرکرده را میدهد.
حرفهای تو هم، مثل امام از جنس خداست. و والاترین تصمیم، کلید باغ را عاشقانه به دستهای توانایت سپرد و ما به گفتار آسمانیات سر نهادیم، چراکه در هوایِ لطیفِ تو، هر فصلِ ما، فصل شکفتن است.
اگر نگاه آسمانی تو آراممان نمیکرد، خدا میداند که سنگینی فراقِ پیر جماران، کمر وطن را میشکست! آخر چشمهای ما، در آیینه تو «روح خدا» را میبیند.
آمدی تا غبار یتیمی و بیپدری را از شانههایمان بتکانی و دوباره زندگی در رگهایمان جاری شود. ایستادهای بر گذرگاه یقین و صلابت، راه بستهای بر جسارت بیگانگان، آمدی تا باغ میهن از شکفتن و جوانه زدن عقیم نماند.
آری آفتاب آمد دلیل آفتاب. تو آمدی تا غصه ندیدن خورشید، تمام روزهایمان را یلدا نکند. آری پس از بدرودی تلخ با پیر جماران، درودی دیگر، در راه است.
«عزیز ما، ای وصی امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمیدانند در کار ما سخت درماندهاند، اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست. خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز که به دیدار شما آمدیم. سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان، که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان(عج).» (شهید سید مرتضی آوینی)
بسیج اساتید دانشگاه سوره
سمیرا خطیبزاده
نظر خود را بنویسید