به گزارش روابط عمومی دانشگاه سوره، به همت انجمن علمی سینما و کانون فیلم دانشگاه، با همکاری معاونت دانشجویی و فرهنگی سوره، چهار وبینار در شنبههای اردیبهشت 1400، درخصوص گفتارهایی درباره ادبیات و سینما با ارائه محمد طلوعی فارغالتحصیل رشته سینما و ادبیات نمایشی و برنده بهترین فیلنامه از شانزدهمین جشنواره شانگهای، اجرا میشود که روز شنبه ۱۸اردیبهشتماه ۱۴۰۰ در دومین وبینار، با محوریت شروع داستان برگزار شد.
طلوعی درابتدا ضمن عرض خوشآمدگویی، دقایقی را به جلسه قبل پرداخت و گفت: گیلگمش اولین و قدیمیترین نوشتهایست که از بشر به یادگار مانده است.
در ادامه افزود: هستههای شکلگیری داستان درطول بشریت، که نتیجه آن، تبدیل شدن به داستان امروزی است، اولین عنصر سازنده داستان، شخصیت است؛ ودرگیلگمش یک سوم آن، عنصر خدایی و بقیه آن عنصر آدمی جا دارد؛ که اتفاقأ اولین مفهموم قهرمان و ضدقهرمان معنایابی میشود و درادامه عنصر جایگشت که عمل قهرمان شدن و سرنوشت را مشخص میکند، معنی میشود.
وی خاطر نشان کرد: درواقع جهان از دو نیروی متضاد به نام نیکی و بدی تشکیل شده است. آنچه با نیستی مبارزه میکند، به نام نیکی و آنچه دل به نیستی و تضاد میسپارد، به نام بدی معنا میشود؛ ریشه این اسامی در دین زرتشت پیوسته شده است.
در۳۰۰۰سال تاریخ ادبیات جهان، فقط ۴۰۰ سال آن درباره آدمهای معمولی نوشته شده و در گذشته، مفاهیم به این شکل تقسیمبندی میشدند:۱. خدایان؛ ۲. نیمه خدایان؛ ۳.شهسواران؛ ۴. آدمهای عادی؛ که در کل تاریخ، داستان توأم با زمینه خدایی است.
همچنین طلوعی درمورد اینکه ماجرا چیست؟ ادامه داد: درواقع اگر داستان را اتم ببینیم، از ۳ اتم کلی، شکل گرفته است: ۱.شخصیت؛ ۲.ماجرا؛ ۳.اتمسفر؛ نام دارد. ماجرا درمعنی عام، توالی حوادت است که رخ میدهد؛ آنگونه که پدیده اول به پدیده دوم تأثیر میگذارد که دراین صورت ماجرا شکل گرفته است. دریونان باستان تعبیر ارسطو از داستان به این گونه است که ما همیشه یک تعادل اولیه داریم وهمیشه نیرویی وارد میشود که برهم زننده تعادل قرار می گیرد و ماجرای اصلی تازه شروع میشود که براثر توالی ماجرا، دوباره تعادل اولیه را کسب میکنیم. در اصل نبرد بین دو نیروی خیر و شر است که برگرداننده تعادل است و فهم جایگشت، قابل درک میشود.
طلوعی در ادامه تصریح کرد: درابتدای داستان، مفهوم شخصیت و ماجرا، گنگ است و فقط شما مفهموم خلاصه زمان و مکان به نام اتمسفر و فضا را متوجه می شوید. درادبیات کلاسیک ما، که شامل عطار و نظامی گنجوی است، بینای یک حکمت نظری هستیم که برهم گذاری و رابطه علت معمولی کشف می کند و ذات سینما نمایش و ذات ادبیات داستانسرایی است؛ ولی در ادبیات کنونی، ترکیب نمایش و داستانسرایی جای گرفته است.
سپس وی خاطر نشان کرد: ماجرا به دوگونه مصائب و سلوک تقسیمبندی شده است. کسی که به اوج قله میرسد؛ و این طی طریق ازصفر به صد، به معنای مصائب میشود که با رنج به هدف میرسد؛ درسلوک برخلاف آن، از بالا به پایین است که به آرامش برسد. شخصیت داستان رابطه سلوکانه یا مصائبی با ماجرا دارد. و در نسل جدید نویسندگان، داستانگویی برخلاف گذشته، در پس پرده شخصیت نیست؛ بلکه کاملأ بیپرده معنا وهویت شناسی میشود. وهمچنین داستانگویی بیشتر و موج اقتباس، به فراوانی دیده میشود.
درانتها به تمام سوالات علاقهمندان پاسخ داده شد.
نظر خود را بنویسید